Search

English

هزارفامیل جمهوری اسلامی، خانواده خمینی – ۳: احمد خمینی و مرگ مشکوک

بخش اول

بخش دوم

احمد خمینی، دومین پسر آیت‌الله خمینی، یک شخصیت پر رمز وراز است. حتی اغلب تاریخ‌نویسانی که به‌راحتی و بدون دلیل درباره هر کسی نظر می‌دهند، درباره سید احمد خمینی به راحتی نظر نمی‌دهند. احمد خمینی که در طول زندگی‌اش و به‌خصوص در سال‌های اول انقلاب از سوی گروه‌هایی از مردم به طنز به «احمد گریان» شناخته می‌شد، روز ۲۴ اسفند ۱۳۲۴ در قم به دنیا آمد و درست یک روز پس  از ۴۹ سالگی در تهران درگذشت. دلایل درگذشت او، که آمیخته با فرضیاتی درباره مرگش است، به این شرح است:

یک- مرگ در زیر پنجاه سالگی، به‌خصوص مرگ یک روحانی که بیماری خاصی هم نداشته است، تقریبا غیرمحتمل و در صورت وقوع مشکوک است.

دو- سید احمد خمینی در چند سال آخر عمرش علیه حکومت و دولت زیاد حرف می‌زد. افسرده هم شده بود و رفته بود بین تهران و قم برای خودش خانه‌ای درست کرده بود و دور از همگان زندگی می‌کرد و چون زیاد با آیت‌الله خامنه‌ای مخالفت می‌کرد، بعید نیست توسط وزارت اطلاعات کشته شده باشد.  

سه- «نیازی» به حسن خمینی گفته که سعید امامی اعتراف کرد که احمد خمینی را ما کشتیم. به نوشته بی‌بی‌سی: «این بخش از اعترافات در سال ۱۳۷۸ به فضای رسانه‌ای ایران راه پیدا کرد. در آن زمان معلوم شد که محمدنیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح، که مسئولیت رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای را به عهده داشت، به دیدن حسن خمینی، نوه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، رفته و به او گفته که سعید امامی در اعترافات خود، مسئولیت قتل احمد خمینی را به عهده گرفته است. بعدها در جریان دادگاه عمادالدین باقی، روزنامه‌نگار و نویسنده اصلاح‌طلبی که به این اعترافات در نوشته‌های خود اشاره کرده بود، حسن خمینی به طور مکتوب شهادت داد که خبر نقل‌شده از سوی آقای باقی در مورد اظهارات محمد نیازی صحت دارد. هرچند در ادامه تاکید داشت که این شهادت، به معنی اظهار نظر راجع به محتوای اعترافات منسوب به سعید امامی نیست.»

سید حسن خمینی کشته‌شدن پدرش را تایید کرده است

به هر حال احمد خمینی، چه احتمالا کشته شده یا واقعا خودش مرده باشد، در قم به دنیا آمده، درس خوانده و جوانی‌اش را گذرانده بود. او علاقه شدیدی به فوتبال داشت و در حد نیمه‌حرفه‌ای آن را دنبال می‌کرد. احمد خمينی در نوجوانی و جوانی به علی شريعتی علاقه زيادی داشت و همچنین ورزش؛ به‌ويژه کشتی و فوتبال. علی پروين تعریف کرده که چگونه او در قامت جوانی فوتبال‌دوست، چند بار در سال‌های ۴۷ و ۴۸ بر سر تمرين تيم پرسپوليس حاضر شد.

احمد خمینی در تیم فوتبال شاهین، نفر چهارم ایستاده از سمت چپ

او بر‌خلاف مصطفی، که زیاد درگیر درس و مسائل فقهی و علمی آخوندی بود، بیش‌تر درگیر مطالعات سیاسی و مسائل روز و زندگی شخصی خودش بود. یکی از استادان او صادق خلخالی بود. احمد خمینی یکی دو بار برای دیدار پدرش مخفیانه به نجف رفت و آخرین بار هویدا خودش دستورِ دادن پاسپورت به او را داده بود.

از زمانی که پای خمینی به پاریس رسید تا زمانی که دفن شد، سید احمد مسئول دفتر او بود. در پاریس البته مسئول ترجمه نظرات امام (و دموکراتیزه‌کردن آن به گفته آقای بنی‌صدر) آقای یزدی و بنی‌صدر و قطب‌زاده بودند؛ ولی احمد مونس دائمی و همراه پدرش بود. احمد در سال ۱۳۴۸با فاطمه، دختر آیت‌الله سلطانی طباطبایی، ازدواج کرده بود. علت این ازدواج البته خانواده فاطمه طباطبایی بود و همچنین صادق طباطبایی. صادق طباطبایی از اعضای خانواده بزرگ صدر با خانواده خمینی رابطه صمیمانه‌ای داشت و به طور کلی معروف بود که خانواده صدر و به‌خصوص طباطبایی بسیار زیبا و خوش‌قیافه هستند.

فاطمه طباطبایی؛ همسر احمد خمینی

روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار رژیم جمهوری اسلامی، اشعار بسیاری دارد که مخاطب آن‌ها «فاطمه طباطبایی»، همسر احمد خمینی، است. شخص فاطمه طباطبایی در این باره می‌نویسد: «زمانی که به اقتضای رشته تحصیلی، یکی از متون فلسفی را می‌خواندم، بعضی از عبارات مبهم کتاب را در مواقع مناسب با امام در میان می‌گذاشتم و به مرور این پرسش و پاسخ به جلسه درس ۲۰ دقیقه‌ای تبدیل شد.» او و اینچنین ادامه می‌دهد: «پند‌آموزی و روشنگری امام در قالب رباعى و در نهایت ایجاز آمده بود، به جان دل نوشيدم و آویزه گوش کردم و سرمست از حلاوت آن شدم. آن‌گاه دریافتم که نظیر چنین پیام‌هایی دریغ است ناگفته بماند. لفظ بیکران آن عزیز چنان بود که جرئت اصرارم می‌داد و هر دم بر خواهش‌های من می‌افزود. تا آن‌جا که درخواست سرودن غزل کردم و ایشان عتاب کردند که مگر من شاعرم؟» (باده عشق، انتشارات سروش، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول ۱۳۶۸)

سید احمد در همان روزی که امام با بیان یک «هیچ» به ایران برگشت، تا زمانی که پدرش را در گور گذاشت لحظه‌ای از او غافل نشد. خمینی در موردش گفته است: «من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد می‌گیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرونی مشغول اداره امور من بوده تا الان که این ورقه را می‌نویسم قدمی یا قلمی برخلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گفتارهای من یا نوشته‌های من سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند.»

سال مرگ خمینی و نقش سید احمد

از سال ۱۳۶۷ و شاید قبل از آن سید احمد می‌دانست که پدرش سرطان دارد. به همین دلیل سعی کرد همه چیز را برای مرگ او آماده کند. اولا در ماجرای تمام‌کردن جنگ ظاهرا او طرفدار پایان جنگ بود و جام زهر را دست پدرش داد؛ منتظری را از قائم‌مقامی رهبری حذف کرد؛ فرمان قتل‌عام سه تا پنج هزار نفر از زندانیان سیاسی مخالف حکومت را دنبال کرد تا انجام شود؛ فرمان قتل سلمان رشدی را منتشر کرد و کتابی به نام «رنج‌نامه» درباره برکناری منتظری منتشر کرد که در آن شرایط اتفاق مهمی بود. بعدا هم دست در دست هاشمی‌رفسنجانی، علی خامنه‌ای را روی صندلی نشاند و شد همین که شد. سید احمد خمینی پس از مرگ پدرش در فاصله قم به تهران یک خانه درست کرد و همان‌جا ماند و افسردگی گرفت و به قول عمادالدین باقی کشته شد.

همسر و فرزندان احمد خمینی

احمد خمینی همسر فاطمه طباطبایی است؛ فاطمه طباطبایی فرزند سید محمدباقر سلطانی طباطبایی بروجردی است و مادرش هم صدیقه صدر. موسی صدر دایی همسر احمد خمینی است. صادق طباطبایی، مرد خوش‌قیافه انقلاب ایران، برادرزن احمد خمینی است و سید محمد خاتمی، شوهر زهره طباطبایی – دختر منصوره صدر، خواهر موسی صدر – است. سید احمد خمینی سه پسر دارد؛ یکی سید حسن خمینی که در حال حاضر خمینی‌ترین خمینی است، و دو فرزند دیگرش یاسر و علی هستند.

سید احمد خمینی در کنار همسرش فاطمه‌ دانش‌پژوه

سید حسن خمینی از سنین کودکی عکس‌هایش در کنار پدر‌بزرگش دیده شده است. او اصلاح‌طلب است و جزء معدود سیاستمداران در خانواده خمینی است که به طور طبیعی دارد زندگی می‌کند؛ البته یکی از دلایلش شاید این باشد که اکبر هاشمی به طور غیرطبیعی مرده، محمد خاتمی به طور غیرطبیعی گوشه‌نشین شده و حسن روحانی به طور غیرطبیعی در کنار رهبری در حال اداره کشور است. حسن خمینی، نوه روح‌الله خمینی، با ندا موسوی‌بجنوردی ازدواج کرد و چهار فرزند دارد: سید احمد، نرگس سادات، فرشته سادات و سید محمدهادی. از این میان، سید احمد با فاطمه دانش‌پژوه، نتیجه آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی، ازدواج کرده است.

فرزندان احمد خمینی (علی، یاسر و حسن) در کنار علی خامنه‌ای

از سید احمد خمینی دو فرزند دیگر هم مانده است: سید یاسر و سید علی. سید یاسر به طور واضحی به اصلاح‌طلبان نزدیک شده بود و همسرش، حورا، دختر سید محمد صدر است؛ سید محمد صدر جز این‌که معاون وزارت خارجه در دوران خاتمی بود جزء خاندان بزرگ صدر است که امام موسی صدر و محمدباقر صدر هم از آنان به شمار می‌آیند. اما برخلاف یاسر، که جزء اصلاح‌طلبان طرفدار موسوی بود، علی خمینی – کوچک‌ترین پسر احمد خمینی که داماد آیت‌الله شهرستانی (داماد و نماینده آیت‌الله سیستانی در قم) و شوهر نوه آیت‌الله سیستانی است – طرفدار اصولگرایان است. او همین سال گذشته گفت: «امروز بدبین‌ترین منتقدان نظام جمهوری هم نمی‌توانند انکار کنند که به برکت راهی که امام پایه‌ریزی کرد و رهبری معظم انقلاب با استقامت مثال‌زدنی دنبال کرد، جمهوری اسلامی از هر زمان دیگر مستحکم‌تر و عزیزتر و در مسائل بین‌المللی پرنفوذتر از همیشه است.» و شاید به همین دلیل است که این تنها خمینی خوشحال و طرفدار رهبر حکومت، در سال ۱۳۹۷ اعلام کرد که برای چند سال تصمیم دارد به عراق برود و همان‌جا بماند و درس بخواند.

شهاب‌الدین اشراقی، داماد روح‌الله خمینی، عهده‌دار سمت‌های مختلفی از سوی پدر همسرش بود

شهاب‌الدین اشراقی، خمینی طرح ژنریک

صدیقه مصطفوی، دختر آیت‌الله خمینی، با یک روحانی به نام شهاب‌الدین اشراقی ازدواج کرد. شهاب‌الدین اشراقی طبق معمول از یک خانواده روحانی بود که اجدادش به میرزا محمد ارباب قمی، از شاگردان برجسته میرزای شیرازی، می‌رسید؛ کسی که به جای حرام‌کردن چای و تریاک، قند و شکر را حرام کرد. شهاب‌الدین اشراقی که در سال ۱۳۰۴ به دنیا آمده بود در سال ۱۳۲۹ با صدیقه مصطفوی خمینی ازدواج کرد. جد مادری اشراقی به احمد طباطبایی‌قمی – برادر بزرگ حسین طباطبایی‌قمی، از مراجع تقلید بزرگ قم، – می‌رسید. پس از ازدواج با صدیقه خمینی از سال ۱۳۳۱ زندگی مشترک این دو شروع شد و حاصل آن هفت فرزند بود: به ترتیب نفیسه، زهرا، نعیمه، علی، عاطفه، محمدتقی و مرتضی.

آیت‌الله خمینی به اشراقی علاقه خاصی داشت و بیش از بقیه خویشان با او رابطه داشت. شهاب‌الدین اشراقی در سال ۱۳۶۰ در سن ۵۶ سالگی فوت کرد و در همین سه سال در بسیاری امور نماینده خمینی بود. از جمله سمت‌های او: مسئول دفتر خمینی در قم، نماینده خمینی در بررسی حوادث کردستان، نماینده خمینی در بررسی حوادث ترکمن صحرا، نماینده خمینی در وزارت نفت، نماینده خمینی در دادگستری، نماینده خمینی در بررسی حوادث حزب خلق مسلمان، نماینده خمینی در پاک‌سازی آرم و نماد شاهنشاهی در کشور، نماینده خمینی در امور جنگ‌زدگان و هلال احمر و رسیدگی به بقایای بازماندگان کودتای نوژه. وی همچنین نماینده خمینی در ارتش و شورای عالی دفاع و هیئت سه‌نفره حل اختلاف قوا بود.

زهرا و نعیمه اشراقی

احتمالا این بخش خانواده خمینی، بعد از فرزندان مصطفی، از بقیه خانواده غیرقابل‌کنترل‌تر بودند. زهرا اشراقی دختر بزرگ خانواده متولد ۱۳۴۳ است. او همسر محمدرضا خاتمی شد و محمدرضا خاتمی هم بعدها نماینده اول تهران در مجلس ششم شد و تعداد زیادی تحصن بی‌نتیجه در مجلس ششم برگزار کرد. در واقع زهرا اشراقی نوه خمینی، عروس خاتمی، عروس خانواده موسی صدر و محمدباقر صدر، مادر عروس صادق خرازی و مادر عروس برادرزن خامنه‌ای است. او خانواده‌های صدر، خرازی، خاتمی، خمینی، خامنه‌ای، صدوقی و هاشمی را به هم وصل می‌کند. زهرا اشراقی و محمدرضا خاتمی دو فرزند دارند؛ علیرضا که فعلا ازدواج نکرده و فاطمه که همسر علیرضا خرازی، پسر صادق خرازی، است.

علی اشراقی به همراه همسر و فرزندانش

نفیسه اشراقی، همسر سیدکاظم روحانی، فرزند محمدصادق روحانی، و نوه دختری آیت‌الله خمینی است و فرزندی به نام زهرا سادات روحانی دارد که با عماد لاهوتی، پسر فائزه هاشمی، ازدواج کرده است. عاطفه اشراقی همسر یک آقای پاکستانی است که در لندن با هم زندگی می‌کنند. نعیمه اشراقی همسر سیدمحمدحسن طاهری، فرزند آیت‌الله طاهری‌اصفهانی، است و سه فرزند دارند به نام‌های نعیما، حسین و محمد طاهری. نعیما که برای تحصیل در خارج از ایران زندگی می‌کند، به دلیل انتشار عکس‌هایش در فضای مجازی سروصدای زیادی به پا کرده است.

تصویر یادداشت نعیمه طاهری در فیس‌بوک و عکس‌های دخترش نعیما

محمدتقی اشراقی، معروف به «جان بابا»، هنوز ازدواج نکرده و علی اشراقی و مرتضی اشراقی «نوه‌های بیش‌تر دیده‌شده امام» هستند که صلاحیت هر دو نفرشان در انتخابات رد شده است. همسر علی اشراقی خانم بهاره علوی است و دو فرزند به نام یاسمن و ملیکا دارند. مرتضی اشراقی نیز همسر دختر آیت‌الله محقق داماد است.

 

ادامه دارد…

انتشارات بیشتر ...