موسی نجفی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ریاست پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی را بر عهده دارد بیستم آذر امسال برای برونرفت جمهوری اسلامی از بنبست تمدنی به ارائه راهکار پرداخته است. نجفی گفته است که انقلاب اسلامی میتواند از تجربه تمدنسازی صفویه همچون عیار و راهکار و افق برای برنامهریزی استفاده کند و البته آسیبشناسی خودش را هم داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری مهر، او در مورد تجربه تاریخی و تمدنی عصر صفوی و شبیهسازی امروزی آن، که طبق دستهبندی کمابیش مبهم نجفی به سه دوره تاسیس و تثبیت و تمدن تقسیم میشود، گفته است: «آنچه بعد از یک قرن از پایهگذاری رسمی شیعی صفوی در اوایل قرن یازدهم، میراث شاه عباس اول شد و با درایت و همت او به اوج رسید، ثبات و امنیت ملی و شکوفایی اقتصادی و توسعه و خلاقیت فرهنگی و هنری و علمی بود و همه اینها در یک مرکزیت و هماهنگی و شکوفایی بودند».
موسی نجفی پیشنهاد داده است جمهوری اسلامی در مسیر تمدن سازی تجربه صفویه را به کار بگیرد
گفتنی است که علی شریعتی به عنوان یکی از آباء روشنفکران دینی میان تشیع صفوی و تشیع علوی فرق بزرگی قائل بود و در حالی که اولی را نماد استبداد و جمود میدانست به دومی صفت انقلابی و پویا ارزانی میداشت. اگر این تمایزگذاری از اساس درست و موجه باشد، به نظر میرسد که با دستیابی تشیع علوی به قدرت سیاسی، اکنون تفاوت چندانی میان آن دو نوع تشیع وجود ندارد. از همینروست که برخی ایدئولوگهای نظام اسلامی میکوشند که تشیع سیاسی را در نمونههایی که به حکمرانی دست پیدا کرده است، الگوی جمهوری اسلامی قرار دهند. مهمترین شباهت صفویه با جمهوری اسلامی را میتوان در تشدید نفرت میان شیعه و سنی در منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه امروزین دانست که منجر به جنگهای خونین میان امپراتوری عثمانی با شاهان صفوی شد.
موسی نجفی به تصریح اذعان کرده است که حاملان ایده انقلاب اسلامی فاقد افق روشن و پویا هستند و نیز در برابر لیبرالیسم وتمدن غرب پس از چهل سال همچنان دستبسته ماندهاند. نجفی و دیگر مدعیان شکوفایی تمدن اسلامی توضیحی نمیدهند که با وجود دستاندازی فقیهان به همه شئون کشور در دوران صفوی، که تنها یک نمونهاش را میتوان در محمدتقی مجلسی مشاهده کرد، چگونه این تمدن بالیده است در حالی که شاهد مدعایشان که صدرای شیرازی باشد خودش یک تبعیدی و در معرض تهدید و تکفیر بوده است.
عصر زرین فرهنگ اسلامی در بیان کلاسیک و آکادمیک جهانی به قرون سوم تا پایان پنجم هجری قمری گفته میشود که ایرانیان پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی اساسا سنیمذهب بودند و هنوز خبری از اجبار دوم برای تغییر کیش اینبار از تسنن به تشیع نبود.
شما چه فکر میکنید؟ آیا شرایط تاریخی زمان صفویه قابل قیاس با دوران کنونی است؟ آیا جمهوری اسلامی با شیعیگری تهاجمی در منطقه و فساد و سرکوب در داخل میتواند تمدنساز شود؟ به نظر شما چند دهه دیگر باید به جهانبینی انقلاب اسلامی فرصت داد تا از دلش چیزی همچون تمدن تولید شود؟
منابع مرتبط
فرهنگ سیاسی و سیاست خارجی؛ اصلاح یا انقلاب؟ / مهدی خلجی
جدایی دین از دولت، آزادی مذهبی و پلورالیسم / محمدرضا نیکفر
فلسفه اسلامی و قدرت / گفتگوی بابک مینا با مهدی خلجی
تلگرام توانا را دنبال کنید: