Search

English

رزا پارکس در خیابان انقلاب

«حق انتخاب صندلی برای نشستن در اتوبوس، اولویت اصلی سیاه‌پوستان نیست!»

آیا رزا پارکس و هم‌قطارانش نیز این خرده‌گیری‌ها را به جان خریده‌اند؟

رزا پارکس (۱۹۱۳- ۲۰۰۵) زنی ۴۲ ساله و کارگر ساده سیاه‌پوست ساکن شهر مونت‌گومری ایالت آلاباما آمریکا، تصمیم می‌گیرد در اول دسامبر ۱۹۵۵ با یک روش ساده در اعتراض به تبعیضی نهادینه در آمریکا، دست به نافرمانی مدنی بزند. اعتراض او به تفکیک صندلی‌ها و محل نشستن مسافران سفیدپوست و آفریقایی‌تبار بود.

گرچه در اواخر قرن نوزدهم در کشور محل زندگی رزا، برده‌داری ملغی و حتی به سیاه‌پوستان حق رای اعطا شده بود، قوانین تبعیض‌آمیز و نژادپرستی نهادینه بر همه ارکان زندگی آنان سایه افکنده بود. از سیستم آموزشی و تفکیک در مدارس تا برتری‌دادن سفیدپوستان بر سیاه‌پوستان در استخدام، تهیه مسکن و … . قطعا الویت سرویس‌دهی در وسایل نقلیه عمومی، کم‌ترین و نامحسوس‌ترین آسیب و خسارت را به سیاه‌پوستان آمریکا تحمیل می‌کرد؛ گرچه احتمالا جزء فراگیرترین و عیان‌ترین تبعیض‌ها بود.

اعتراض رزا پارکس، دستگیری و جریمه او با حمایت و سازمان‌دهی هم‌فکرانش توانست توجه افکار عمومی را، فارغ از رنگ و نژاد، بدین نقض حقوق سیاه‌پوستان جلب و با خود همراه کند. پس از یک سال بایکوت حمل و نقل عمومی شهر مونت‌گومری دادگاه منطقه‌ای دستور به رفع تبعیض و جداسازی نژادی در اتوبوس‌های این شهر داد، ولی این پایان ماجرا نبود؛ سیاه‌پوستان کم‌کم توانستند با استمرار حرکت‌های مدنی و حفظ انسجام و تاکید بر مطالبات، پیروزی‌های کوچک و محلی خود را به سطح ملی و مشکلات اساسی‌تر بکشانند و بسیاری از قوانین تبعیض‌آمیز را به نفع خود تغییر دهند.

رزا پارکس یک کارگر زن بود که از جمله آغازگران اعتراض به تبعیض علیه سیاهان شد

حق انتخاب پوشش؛ حقی بدیهی اما سلب شده از زنان ایرانی

کم‌تر از یک ماه پس از وقوع انقلاب در ایران اولین واکنش زنان به تهدید حق انتخاب پوشش، برگزاری تظاهراتی در روز جهانی زن بود. آن‌ها در خیابان‌های تهران شعار می‌دادند: «ما انقلاب نکردیم / تا به عقب برگردیم». اعمال نظر در سبک زندگی افراد به این‌جا ختم نشد؛ در تیرماه ۵۹ آیت‌الله خمینی دستور اسلامی‌سازی ادارات دولتی را صادر کرد. ورود زنان غیرمحجبه ممنوع! چهار سال بعد مجلس شورای اسلامی پا را فراتر گذاشت و حجاب اجباری را به یک قانون تبدیل کرد. مبارزه بر له یا علیه حجاب اجباری کم‌کم به مسئله‌ای هرروزه و جنگ تن‌به‌تن حکومت و زنان ایرانی در خیابان‌ها و اماکن عمومی تبدیل شد. رفته‌رفته پوشش زنان تغییر کرد و از طرفی حکومت نیز نظارت، جرایم و مقررات را سخت‌تر. با تمام این سخت‌گیری‌ها اکنون پس از ۳۹ سال، حرکت‌های اعتراضی زنان علیه این قانون نه فقط کم‌رنگ نشده، فراگیرتر و جسورانه‌تر شده است.

این روزها برخی از زنان ایرانی، با خواسته‌ای مشخص و وقوف بر هزینه‌های تحمیلی از سوی سیستم حاکم، در خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ ایران «حجاب اجباری» را به نشانه اعتراض به چوب می‌بندند و به این تبعیض و محدودیت «نه» می‌گویند. آن‌ها این بار اصل اجبار و تحمیل در انتخاب نوع پوشش را نشانه رفته‌اند.

طبق آمار رسمی اعلام‌شده از سوی سخنگوی قوه قضاییه،تا کنون ۲۹ نفر از کسانی که در این اعتراض مدنی نمادین و بدون خشونت شرکت داشته‌اند دستگیر شده‌اند؛ این زنان معترض از تریبون‌های رسمی و غیررسمی مورد هجمه، تحقیر و تمسخر قرار گرفته‌اند، به آزار و اسیدپاشی تهدید شده‌اند و همچنان بر تعداد و تنوع آن‌ها (از سن و نوع پوشش تا طبقه اجتماعی) اضافه می‌شود. با این حال هنوز هستند کسانی که با سرکوفت و کنایه، این حرکت‌های مدنی و تاثیرگذار و شور و تمنا برای تغییر را به هیچ می‌انگارند و می‌گویند «حجاب الویت زنان ایرانی نیست!»

شاپرک شجری زاده از جمله زنانی ست که به علت اعتراض علنی به حجاب اجباری مورد بازداشت و ضرب و شتم قرار گرفت

«حجاب اجباری» را شاید بتوان تجسم‌یافته‌ترین نوع خشونت و تبعیض علیه زنان در قوانین جمهوری اسلامی دانست. سلب حق و اختیار پوشش و از طرفی حربه‌سازی از قوانین مجعول پوشش در دانشگاه‌ها، ادارات، نهادها و … برای اعمال فشار و تحدید موقعیت شغلی و تحصیلی زنان، گشت ارشاد، آزار و اذیت قانونی‌شده و دولتی و حتیاسیدپاشی به صورت دختران هرگز نتوانست به صورت موثر و طولانی‌مدت آنان را از پافشاری بر حق انتخاب نحوه پوشش‌شان عقب براند. قطعا اصرار و استمرار زنان ایرانی در پیگیری مطالبات و حصول نتیجه می‌تواند موفقیتی بزرگ و امیدی نویدبخش در حرکت‌های مدنی در ایران پدید آورد.

آیا رزا پارکس‌های خیابان انقلاب می‌توانند الهام‌بخش حرکت‌های نوین برای ایرانی بهتر، پیش چشمان مشتاق جهانیان باشند؟

انتشارات بیشتر ...