خدیجه زنآبادی در شهریور ۱۳۸۷ قصد داشت از شوهر معتاد خودش طلاق بگیرد؛ شوهرش در تماس با دو عموی خدیجه ادعا میکند که خدیجه با مرد دیگری در ارتباط است. عموها خدیجه را به اطراف شهر میبرند و سعی میکنند با چاقو میوهخوری سر او را ببرند، خون زیادی از خدیجه میرود، عموها تصور میکنند که دیگر کار خدیجه تمام است و او را در بیابان رها می کنند، اما خدیجه با موبایلی که در آستین خود پنهان کرده بود با خانوادهاش تماس می گیرد و در نهایت او را به مرکز درمانی میرسانند و نجات پیدا میکند.
روایت بالا نمونهای از یک اقدامات به اصطلاح «ناموسی» است که زنان در ایران هر روز آن را تجربه میکنند. اما مشخصا منظور از «قتل ناموسی» چیست؟
آنچه به عنوان تعریفی جاافتاده از قتل ناموسی مورد توافق اکثریت است این است که قتل ناموسی یعنی ارتکاب خشونت – و اغلب – قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند آن خانواده.
به طور کلی این زنان به علت «ننگین کردن شرافت خانواده خود» مجازات میشوند. این «ننگ» موارد گوناگونی را شامل میشود؛ از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، رابطه با جنس مخالف و موارد دیگر.
اغلب این قتل ها در شرایطی صورت می گیرد که مردها صرفا نسبت به زنان دچار تردید می شوند و همین تردید برای آنها کافیست که زن را به شدیدترین وجه مجازات کنند و به قتل برسانند. و البته همیشه جای این پرسش باید باز باشد که اساسا آیا مردان حق دارند نسبت به زنان تردید داشته باشند و آیا این حق تردید دوطرفه است یا اینکه صرفا مردان میتوانند نسبت به زنان تردید روا دارند؟
«پروین بختیار نژاد» – فعال حقوق زنان – در رابطه با انگیزه و علل این قتل ها میگوید: «از بسیاری از این زنان قربانی، هیچ کار غیراخلاقی حتی در چارچوب هنجارهای جامعهای که در آن زندگی میکنند، سر نزده است، و تنها تغییراتی در باورهای آنها شکل گرفته است ولی جامعه مردسالار نمیتواند این تغییرات را تحمل کند و به شدیدترین شکل جلوی آن میایستد و با کشتن زنان میخواهد این تغییرات را متوقف کند».
اثری از مانا نیستانی درباره قتل ناموسی
اردیبهشت امسال «نرمین وطن خواه» ۲۳ ساله در مریوان، «شایسته امینی» ۳۴ ساله و «اسرا امینی» ۲۲ ساله در سنندج با انگیزه ناموسی به قتل رسیدند. این قتل ها در کنار خودکشی ۱۰ زن در همین ماه که به علت مشکلات خانوادگی رخ داده است، وضعیت اسفبار زنان در جامعه ایران را نشان می دهد.
اما مشکل دیگر در بحث پیرامون این حوزه این است که در ایران نه تنها عدد و رقم منظم و دقیقی از جنایتهای ناموسی منتشر نمیشود، بلکه در بسیاری از موارد خانوادهها سعی در پنهانسازی این جنایات دارند.
سرهنگ «هادی مصطفایی» معاون وقت جنایی پلیس آگاهی کشور، میزانی از تعداد و انواع قتل در سال ۱۳۹۲ اعلام کرد که جالب توجه است. به گفته او در مجموع ۱۹۶۲ قتل در این سال اتفاق افتاده است، که بیش از ۱۸ درصد از این قتلها با انگیزههای ناموسی رخ داده است. به عبارت دیگر ۳۶۹ قتل ناموسی در سال ۱۳۹۲ رخ داده است. این بدین معنیست که در ایران روزانه بیش از یک زن قربانی قتل ناموسی می شود. در سال ۱۳۹۰ نیز معاون مبارزه با جرائم پلیس آگاهی تهران گفت ۶۲ درصد از قتلهای زنان، قتلناموسی است.
قوانینی که حامی «قتل ناموسی» هستند
فعالین حقوق زنان و حقوقدانها بر این باور هستند که قانون از قتل های ناموسی حمایت میکند. استناد این فعالان حقوق زنان به ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی است: «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (مجبور) باشد فقط میتواند مرد را به قتل برساند».
این ماده قانونی به مجوزی برای قتلهای ناموسی تبدیل شده است. هرچند که طبق این قانون تنها شوهر اجازه کشتن زن “زناکار” را دارد اما در بسیاری از قتلهایی که توسط دیگر مردهای خانواده نیز انجام میشود با تکیه بر همین قانون، قاتلها از مجازات معاف میشوند.
رئیس وقت دادگستری استان خوزستان، در همایش «خشونت و جنسيت در نهاد خانواده» گفته بود: «برخلاف همه قتلها، در قتلهای ناموسی قاتل فراری نیست و به راحتی خود را معرفی میكند؛ خانواده مقتولان نيز معمولا خواستار مجازات قاتل نيستند. حتی در مواردی قتل را وظيفه قاتل دانسته و برای کاهش مجازات وی تقاضای عفو میكنند».
البته قوانین زن ستیزانه دیگری نیز در ایران حاکم است که به قتل های ناموسی دامن میزند؛ از جمله ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی که تصریح میکند پدر و جد پدری در صورت کشتن فرزند قصاص نمیشوند.
«زهرا» دختر هفتساله اهوازی بود که پدرش به علت شک به تجاوز داییهای این دختر به او، این کودک را سر میبرد. او چنان عمل شنیع خود را بدیهی میدانست و چنان به قانون پشتگرم بود که به محض دستگیری به مسئول کلانتری گفته بود: «بچهام بود؛ ولی دمش هستم؛ چرا دستبند به دستم میزنید؟»
اما نه تنها قوانین حاکم علیه زنان است، بلکه دستگاه های اجرایی و حاکمیت نیز در تشدید این فضا علیه زنان نیز نقش دارند. پس از وقوع قتل های ناموسی که در اردیبهشت امسال رخ داد، شماری از فعالان مدنی مریوان پس از انتشار اخباری مبنی بر قتل و خودکشی زنان در مریوان تجمع اعتراضی را با شعار « نه به خشونت علیه زنان» و «نه به قتلهای ناموسی» برگزار کردند. اما نهادهای حکومتی بدون دلیل مشخص تجمع کنندگان را متفرق کردند و همچنین تعداد از این فعالان مانند دیمن فتحی، سمیه روزبه، محمد دانش، کویار خویشکار، هیمن کانی سانانی، مژده مردوخی و حمید قبادی” توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
اما با وجود قوانین زن ستیزانه، هنجارها و رسوم ضد زن و حاکمیت زن ستیز در ایران، به دفعات شاهد آن هستیم که خود زنان پرچمدار مبارزه با این ستم نهادینه شده هستند. تغییر و ایستادگی در برابر رسوم مردسالارانه نیاز به آگاهی زنان نیز دارد که با وجود رسانههای اجتماعی و شبکههای مجازی این مسئله مهم بیش از پیش میتواند صورت تحقق به خود بگیرد.