Search

English

فرمون فرمون که می‌گفتن، سکانس آخر را بازی کرد و رفت

 ناصر ملک مطیعی در خرداد ۱۳۹۷ در بیمارستان آتیه تهران درگذشت. بازیگر بزرگ سینمای ایران که یاد خود را در دل و جان بسیاری از ایرانیان ثبت کرد. ناصر ملک مطیعی در سال ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد؛ در کوچه دانشسرا در دروازه شمیران. در دانشسرای عالی درس خواند. با زنی به نام «مهین» ازدواج کرد که این خانم سال‌ها پیش درگذشت. ناصر ملک مطیعی نیز پس از او دیگر ازدواج نکرد. او از تنها همسر خود یک دختر به نام «شیرین» و یک پسر به نام «امیرعلی» دارد.

تصویری از ناصر ملک مطیعی و همسرش مهین

ناصر ملک مطیعی درباره نوع ورودش به سینما گفته بود: «تو مدرسه شروع كارم با ورزش و نمایش بود، چون من انجمن ورزش و نمایش را در دبیرستان اداره می‌كردم و خودمون نمایش را می‌نوشتیم و بچه‌های مدرسه نمایش می‌دادن، مثلا شب جمعه یا روز جمعه خونوادشونو دعوت می‌كردن تا بیان تئاترشونو ببینن، بعدشم كه یک سال رفتم هنرستان هنرپیشگی. در سال ۱۳۲۷ كه سینما در ایران توسط دكتر كوشان شروع شد، من عكسم را دادم و گفتم به بازیگری علاقه دارم. دعوتم كردن برای بازی در فیلم «واریته بهاری» كه كارگردانش پرویز خطیبی بود».

درواقع همعنان سینما، ورزش نیز برای ملک مطیعی صورتی جدی داشت. او به گفته خودش مدت ۹ سال رئیس تربیت بدنی ناحیه ۹ بود و هم فوتبال بازی می‌کرد و هم داور کشتی بود. او در توضیح بیش‌تر می‌گوید: «در ۱۳۳۰ چون معلم ورزش بودم، در اولین کلاس داوری کشتی حضور پیدا کردم. در ۱۵ سالگی به قله دماوند رفتم. آن زمان هنوز کسی به این صورت به قله دماوند نرفته بود. آن قدر که رفقای ورزشی داشتم، رفقای سینمایی نداشتم. در سینما فقط با سه یا چهار نفر صمیمی بودم».

اما به هرحال این سینما بود که به تعبیر خود ملک مطیعی او را بلعید. ملک مطیعی تصریح می‌کند که دهه ۱۳۳۰ دهه ای بود که او توانست در سینما قد بکشد و نامی دست و پا کند. اگرچه فضای آن روزگار سینمای ایران را فضایی نمی‌دید که افراد به دنبال سلبریتی شدن بوده باشند. او می‌گوید ما داستان‌های زندگی مردم را بازی می‌کردیم و قهرمان همین مردم بودیم: «درکاراکترهایمان قهرمان مردم کوچه و بازار بودیم و داستان‌هایی از زندگی مردم را بازی کردیم. من در یک کاراکتر، فردین یک کاراکتر و بهروز وثوقی و بیک ایمان‌وردی هم همین‌طور. ما یک مقداری شهرت و محبوبیت بیش‌تری پیدا کردیم».

 ملک مطیعی در وسط؛ بهروز وثوقی در راست و محمدعلی فردین در چپ تصویر

ملک مطیعی در سینمای ایران با نقش های به اصطلاح «داش‌مشتی» و «جاهلی» شناخته شده بود و خودش اذعان می کند چون این نقش به او می‌آمد، بسیاری از کارگردان‌ها علاقه‌مند بودند او چنین نقش‌هایی بازی کند. او درباره استعداد و توان خود برای بازی در چنین تیپی می‌گوید: «من بچه دروازه شميران، بالاتر از ميدان بهارستان هستم و اگر این نقش‌ها را بازی می‌کردم در واقع نقش‌هایی بود که به من نزدیک بود. یعني خودم در فضاهاي اين نقش‌ها كه بازي می‌كردم، بزرگ شده بودم. نقش‌هاي داش‌مشتی یا به قولی جاهلی یا لوطی‌ را قبل از من خیلی‌ها بازی می‌کردند اما بعد از اینکه من آمدم همه می‌گفتند تو بیا بازی کن».

ملک مطیعی می گوید با توجه به اینکه نزد مردم محبوبیت داشت نمی خواست با بازی در هر نقشی خودش را خراب کند. او همچنین از روی خوش خود به کارگردان‌های نسل جدید سینمای ایران می‌گوید که در اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی وارد سینمای ایران شده بودند: «یک عده‌ای که تحصیل‌کرده خارج بودند در زمینه‌های کارگردانی و فیلمبرداری آمدند؛ فکر می‌کردند ما آن‌ها را تحویل نمی‌گیریم و با آن‌ها قاطی نمی‌شویم در صورتی که ما آن‌ها و کارشان را دوست داشتیم. کسانی مثل آقای مهرجویی، آقای امیر نادری، ذکریا هاشمی؛ جوان‌های خودمان که بچه‌هایی تحصیل کرده بودند و می‌توانستند کارهای خوب بکنند».

 تیپی از ناصر ملک مطیعی که محبوب مردم و سینماگران بود

از ماندگارترین نقش‌های او، بازی در فیلم‌هایی «قیصر»، «سلطان صاحبقران»، «طوقی»، »قلندر» بود. اما بازی در نقش «فرمون» در فیلم «قیصر» به کارگردانی «مسعود کیمیایی» از آن دست نقش‌هایی بود که با وجود بازی نسبتا کوتاه ملک مطیعی در آن، در اذهان مردم ماندگار شد. نقش فرمون آن اندازه برای مردم جذاب بود که پس از نزدیک به ۵۰ سال برای آن ترانه ساخته می شود و خواننده‌ها آن را می‌خوانند. «رضا صادقی» – خواننده پاپ – ترانه ای از «بابک صحرایی» به نام «فرمون» را خواند و آن را به ناصر ملک مطیعی تقدیم کرد. ترانه‌ای که در قسمتی از آن آمده است: «تموم موهای فرمون سفید شد / هنوز نامردی رسم روزگاره / واسه مردا ولی دوره مردی / تو هیچ زمونه‌ای پایون نداره».

ملک مطیعی به کارگردانی سینما نیز پرداخت و اولین فیلمش «سوداگران مرگ» نام داشت که درباره مبارزه با مواد مخدر بود. برخی از منتقدان سینمایی این فیلم را «یکی از جذاب‌ترین و خوش‌پرداخت‌ترین فیلم‌های پلیسی تاریخ سینمای ایران» می‌دانند.

 

پوستر فیلم سوداگران مرگ

پس از انقلاب اسلامی ناصر ملک مطیعی نیز مانند بسیاری دیگر از بازیگران و هنرمندان پیش از انقلاب دچار محدودیت شد. مدتی به آمریکا نزد پسرش می‌رود و از آن‌جا که نمی‌توانست بیکار باشد، تصمیم می‌گیرد در یک سوپرمارکت مشغول به کار شود. خودش در این باره می‌گوید: « رفتم ایالات متحده به پسرم سر بزنم. قصد این را داشتم که مدت طولانی آن‌جا بمانم و نمی‌شد که هیچ کاری نکنم، آن‌جا به یک سوپرمارکت رفتم و می‌خواستم از خودم کار بکشم. خیلی از ایرانی‌ها می‌آمدند و ناراحت می‌شدند که چرا این‌جا کار می‌کنید؟ بچه‌هایی که در آن سوپرمارکت بودند همیشه می‌گفتند که من مشتری‌ها را فراری می‌دهم! بعد از آن بود که همه می‌گفتند که من در آن سوپرمارکت مدیر هستم تا دل کسی برای من نسوزد! من هر کاری را انجام دادم حتی پیک سوپر».

ملک مطیعی پس از بازگشت از آمریکا به ایران، تصمیم می‌گیرد یک قنادی تاسیس کند. از قنادی او بسیار استقبال می شود و خریداران بسیاری برای خرید شیرینی از قنادی ملک مطیعی صف می‌کشند. خود او می‌گوید تماس نزدیک با مردم او را بسیار خوشحال می‌ساخت: «تماس من با مردم و نزدیکی‌ای که با مردم داشتند خیلی مرا سر شوق می‌آورد. از هر جای تهران سوار تاکسی که می‌شدید آدرس شیرینی فروشی ملک مطیعی را می‌دادید مستقیم شما را می‌‌رساند». پس از چندسال از این کار دست می‌کشد و به پیشنهاد یکی از دوستانش در یک بنگاه مشاوره املاک مشغول به کار می‌شود.

ناصر ملک مطیعی تنها یک بار در سال ۱۳۹۲ در فیلم «نقش نگار» به کارگردانی «علی عطشانی» به ایفای نقش پرداخت. فیلمی که هنوز اکران عمومی نشده است. درواقع اگر چه پس از انقلاب اسلامی با ناصر ملک مطیعی تلخ برخورد شد اما او با سینمای ایران تلخ برخورد نکرد و از پیشرفت سینمای ایران در سال های اخیر تجلیل می‌کرد.

 ناصر ملک مطیعی سر صحنه فیلم نقش نگار با کارگردانی علی عطشانی. این فیلم هنوز نتوانسته است اکران عمومی پیدا کند

ملک مطیعی یک بار دراین باره گفته بود: «ما کنار آمدیم و بعد هم کسی سراغ ما نیامد. ما هم نرفتیم به کسی التماس و درخواست کنیم برای کار. باز هم باید خدا را شکر کنیم که با وجود سینمای امروز که خیلی پیشرفت کرده و به بازار جهانی راه پیدا کرده و زن و مرد و دختر و پسرهای بسیار خوبی هم در آن فعالیت می‌کنند، مردم باز هم به ما محبت دارند و فراموش‌مان نکردند. این برای ما یک افتخار فراموش نشدنی است. بالاترین گنجینه زندگی ما این محبت مردم است. ما به سینمای گذشته‌مان افتخار می‌کنیم و به سینمای حالای مان هم پز می‌دهیم».

«یوسف لطیف‌پور» – روزنامه‌نگار سینمایی – در مطلبی ناصر ملک‌مطیعی را «میراث ملی ایران» قلمداد می کند و او را از جمله کسانی می‌داند که در شکل مفهومی به نام «ایران» نقش دارند. این روزنامه‌نگار در توضیح این ادعای خود می‌نویسد: «میراث ملی فقط نوابغ ریاضی، معماران بزرگ، نقاشان جریان‌ساز، ادیبان جاسنگین و فیلمسازانی با محبوبیت جهانی نیستند. چهره‌های فرهنگ عامه، به اندازه همه حرفه‌های ذکر شده، در شکل‌گیری مفهومی انتزاعی و بی‌نهایت وسیعی که به نام “ایران” می‌شناسیم، نقش دارند. با این نگاه، ناصر ملک‌مطیعی را باید به عنوان میراث ملی ایرانیان جدی گرفت».

انتشارات بیشتر ...