سمنک در جوش، ما کفچه زنیم / همه در خوابند ما دفچه زنیم
در افغانستان نیز مانند ایران مردم از چند روز قبل به استقبال نوروز میروند و برای جشن آماده میشوند؛ چرا که مانند ایرانیان سالشمار آنان نیز خورشیدی است. نوروز در افغانستان قدمتی چند هزار ساله دارد. در شهر «مزار شریف» به این جشن نام «میله گل سرخ» دادهاند که از اولین روز سال نو شروع میشود و تا چهل روز اول سال نو ادامه دارد. برخی کارشناسان امر میگویند که در زمان سلطنت محمد ظاهر، «میله گل سرخ» جایگزین نوروز شد و این جشن را نیز تلاشی دانستهاند برای حذف نوروز.
بسیاری از مردم در این فرصت مناسب به شهر بلخ سفر میکنند. طبیعت نیز به کمک این جشن میآید و تمام دشت و کوه مملو میشود از لالههای سرخ. در اشعار و نوشتههای قدیمی فرهیختگان افغان نیز میتوان نشانههای نوروز و جشن آن را پیدا کرد.
اولین روز نوروز میان افغانها در بسیاری از نقاط این کشور به «جشن دهقان» شهرت دارد. البته بسیاریها در افغانستان بر این نظر هستند که دولت قصد دارد با بزرگکردن جشن دهقان آن را جایگزین جشن نوروز کند. احمد ضیا رفعت، استاد دانشگاه کابل در این باره میگوید: «چند دهه پیش، در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه، تلاش شد که به جای نوروز جشن دهقان مطرح شود. این به نحوی کوششی بود در جهت زدودن فلسفه نوروز و جایگزینکردن رسم دیگری با نامی دیگر که با انگیزههای سیاسی صورت گرفت.»
در ولایتهای غربی افغانستان جشن نوروز از چهارشنبه آخر سال و با چهارشنبهسوری آغاز میشود. مردم خانهتکانی میکنند و غبار از محل کار و زندگی میروبند. در آستانه نوروز مردم مقداری گندم را در یک ظرف خیس میگذارند تا سبزه بردمد و همانطور که برای ایرانیان نیز این سنت نوروزی بسیار آشنا است این سبزهها را تا روز سیزدهم فروردین در خانه نگاه میدارند و روز سیزده فروردین یا همان «سیزده به در» این سبزهها را از خانه بیرون میبرند و در جویها روان میسازند؛ رسمی که بیشتر در ایالتهای غربی افغانستان متداول است. زنان نیز در افغانستان رسمهای خود را دارند که این جشن زنانه را «سمنک» میگویند. سرود سمنک (سمنوپزی) به همراه صدای دایره و دف توسط بانوان در نوروز به گوش میرسد. در این زمان است که دست به دعا بر میدارند و خواسته و حاجت خود را با خدا در میان میگذارند.
«سمنکپزی» بخشی از سنت مردم افغانستان برای نوروز است که ترکیبی است از باورهای ملی و مذهبی و از همین رو مردم افغانستان به آن «نذر اولین روز سال» نیز میگویند. زمانی که سبزهها رشد کرد و به آنچه تبدیل شد که به آن سبزه میگوییم سفرهای پهن میشود و این سبزهها با چای و شیرینی در آن گذاشته میشوند و زنان خانواده و فامیل و آشنا یکجا جمع میشوند و با دعاخوانی و نجوای حاجات سر سبزه را با قیچی میچینند و بعد این سبزههای قیچیشده شمارش میشود، اگر فرد بود خداوند مراد فرد را میدهد و به اصطلاح دعا را مستجاب میکند و اگر زوج بود هنوز وقت استجابت دعا فرا نرسیده است. مراسم سمنکپزان اینگونه است که به اصطلاح صاحب نذر همسایهها و دوستان و بستگان خود را به محل سمنکپزان دعوت میکند و همه با کمک یکدیگر دیگ بزرگ سمنک را بار میگذارند و تا صبح که سمنک آماده شود زنان با سرخوشی و شادمانه آواز سر میدهند:
«سمنک در جوش، ما کفچه زنیم / همه در خوابند ما دفچه زنیم»
کسی که حاجت خود را در آن سال مستجابشده نیابد هر ساله سمنک میپزد تا دعایش برآورده شود. نوروز در مزار شریف عموما در جایی برگزار میشود که به اعتقاد افغانها مزار علی، امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل تسنن، است. در بخشهای مرکزی افغانستان خصوصا در «بامیان» و «دایکندی»، نوروز با بهراهافتادن «کمپیرک» – که سنتی مشابه حاجی نوروز ایرانیان است – به راه میافتد که سمبلی از طبیعت و نیکوکاری است. کمپیرک لباس رنگی میپوشد و با جمع کثیری از همراهانش به حرکت در میآید تا «لشکر زمستان» را به زانو در آورد. «کمپیرک با زبان فصیح کتابی و به سبک قدیمی مشابه تاریخ بیهقی صحبت میکند و گاه شعر میخواند. ریشی دراز و کلاه بلندی دارد و تسبیح میاندازد؛ کمپیرک از روستایی به روستایی میرود و نمایش تمامعیاری را برگزار میکند.» اینها نمونههایی بود از پاسداشت نوروز در کشور افغانستان.
در بسیاری دیگر از نقاط افغانستان نیز جشن نوروز به اشکال مختلف پاس داشته میشود. پس از رویکارآمدن طالبان و بنیادگرایان اسلامی در افغانستان بین سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ برگزاری جشن نوروز «حرام» اعلام شد و این گروه جشنهای نوروزی را خلاف اصول اسلامی دانستند. طالبان تقویم را از شمسی به قمری تغییر داد؛ ولی بهرغم فشار بنیادگراهای اسلامی طالبان، شماری از مردم جشنهای نوروز را به پا میداشتند و به این شکل معترض دولت طالبان میشدند. هرچند طالبان از افغانستان رخت بربسته است اما مخالفت با نوروز از جانب بسیاری از روحانیان قشری هنوز ادامه دارد. در بسیاری از مناطق افغانستان نیز به همین دلیل مراسم نوروز برگزار نمیشود یا اگر مراسمی در جریان است با محوریت کشاورزی و طبیعت است.