از اختراع عکاسی خیلی زمان نمیگذشت که پای آن به دربار ایران باز و جامعه نیز از این هنر مطلع شد. برخی معتقدند که اگر ناصرالدینشاه قاجار را اولین عکاس ایرانی بنامیم سخن بیراهی نگفتهایم؛ چرا که چند سال پس از پیدایش عکاسی و همزمان با سلطنت ناصرالدینشاه، علاقه شاه به این هنر موجب شد که او به قصد فراگیری این هنر باعث شود که در ورود عکاسی به ایران تعجیل شود. اینگونه شد که ناصرالدینشاه برای اولین بار لقب عکاسباشی را به آقا رضا اقبالالسلطنه، فرزند اسماعیل جدیدالاسلام داد. پدربزرگ او، ملا بابا کلیم اصفهانی، از یهودیان ساکن اصفهان بود. پدر عکاسباشی پس از گرویدن به اسلام بر خود لقب «جدیدالاسلام» نهاد. اسماعیل جدیدالاسلام به سه شاه از سلسله قاجار یعنی فتحعلیشاه، محمدشاه و ناصرالدینشاه خدمت کرده بود و به واسطه همین خدمت موفق شده بود که پسرش را بهعنوان «غلامبچه» وارد دربار کند.
لقب «عکاسباشی» را اولین بار ناصرالدینشاه به او داد
«غلامبچهها پسران نابالغی بودند که در خانه اعیان و اشراف قاجار به کارهای مختلف گماشته میشدند. آقا رضا عکاسیباشی اولین عکاس حرفهای ایران است که از غلامبچگی به سمت «عکاس مخصوص شاه» و پس از آن به وزارت هم دست پیدا کرد.» (رضا معطریان، مهرنامه شماره ۴۷، ص ۴۰) آقا رضا اقبالالسلطنه در سال ۱۲۲۲ خورشیدی دیده به جهان گشود. دوران نوجوانی او مصادف شد با سفر فرانسیس کارلهان عکاس فرانسوی به ایران که قصد او از این سفر آموزش و عکاسی بود. ناصرالدینشاه، کارلهان را به خدمت گرفت تا به آقارضا عکاسی آموزش بدهد و این شاگرد مستعد بسیار زود به فن عکاسی مسلط شد و به فرمان ناصرالدینشاه مامور شد که از دربار و درباریان عکس بگیرد.
او ولین عکاس حرفهای ایران است
یکی از کاخهای جنبی دربار به عکاسخانه تبدیل شد که این نشان از میزان علاقهمندی شاه به هنر عکاسی دارد. شاه، آقارضا را مامور کرد که از سراسر ایران و بناهای تاریخی ایران عکس بگیرد که حاصل آن عکسهایی است که عکاسباشی از اماکن و بناهای قبل و بعد از اسلام تهیه کرده است. از جمله این عکسها میتوان به عکسهای «آستان حضرت عبدالعظیم»، «آستان حضرت رضا»، «حضرت معصومه»، بیستون، – نقش رستم، طاق بستان، چشمه علی- دامغان، عمارت عمادیه – کرمانشاه و بسیاری دیگر اشاره کرد. (مهرنامه، شماره ۴۷) آقارضا شش سال زمان گذاشت تا عکاسی بیاموزد. در جلد سوم مراتالبلدان – آینهی شهرها- که کتابی است از محمدحسنبنعلی اعتمادالسلطنه از رجال دربار دوره قاجار و عهد ناصرالدین شاه درباره جغرافیا و تاریخ آمده است: «… [ناصرالدین شاه] از برای انتشار این علم و وسعت درین علم، یکی از عمارات مخصوص پادشاهی را مخصوصا عكاسخانه مباركه فرموده و گاهی كه از كارها فراغت حاصل میفرمودند، برای تماشا و ترقی این عمل به آنجا تشریف میبردند …».
در اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ در سال ۱۲۹۰ هجری قمری همراه او بود
عکاسباشی در دو سفر ناصرالدینشاه به مشهد و کربلا به همراه شاه بود و عکسهای مستندی از این سفر تهیه کرد و در اختیار ناصرالدینشاه قرار داد که به گفته رضا معطریان (مهرنامه) شاید بتوان این گزارش تصویری را اولین نمونه از مستند داستانی (فتورمان) تاریخ عکاسی ایران دانست. آقارضا عکاسباشی به دستیار خود عباسعلی بیک که اولین عکاسخانه عمومی را در تهران احداث کرده بود ماموریت داد تا به عراق سفر کند و از «اماکن مقدس» آنجا نیز عکاسی کند. پس از بازگشت عباسعلی بیک آقارضا اقدام به چاپ شیشهها و ساخت آلبوم عکسها کرد و آن را به شاه پیشکش کرد. این عکسها در گنجینه کاخ گلستان نگهداری میشود که از قدیمیترین عکسهای حرم «امام» سوم شیعیان محسوب میشود. (مهرنامه ۴۷) در اولین سفر ناصرالدین شاه به دیار فرنگ در سال ۱۲۹۰ هجری قمری نیز عکاسباشی با او همراه بود. این سفر موجب شد که نام عکاسباشی بهعنوان اولین عکاسی که در فرنگ عکاسی کرده در تاریخ عکاسی ایران ثبت شود.
اولین عکاسی که در فرنگ عکاسی کرده
رضا معطریان درباره شیوه کار عکاسی عکاسباشی چنین مینویسد: «آقارضا به دربار و طبقات آن آشنا بود و با بیشترین شباهت و عینیت مبادرت به عکاسی از دربار کرد. وقتی به سراغ اعیان و اشراف میرفت با نظم و حوصله در پی ثبت بهترین و پرابهتترین لحظه فرد بوده است و وقتی سراغ ملیجک و فراشان میرفته از آن نظم و دیسیپلین دربار فاصله گرفته است. فراشان او پرابهت نیستند و انسانهای فرومایهای هستند که روی زمین و مقابل دوربین ولو شدهاند. عکسهای او به قدری دقیق هستند که بدون توجه به زیرنویس یا توضیحات حاشیه آن میتوان پی برد که فرد درون کادر متعلق به کدام سطح از دربار است. آقارضا برای درک بهتر و شناساندن پیشه فرد اقدام به عکاسی از درباریان با بخشی از وسایل کارشان کرده است. اگر فرد صاحبمنسب سیاسی بود و قدرتی داشت او را در مرکز عکس قرار میداد؛ در حالی که دستی به اسلحه و کمر داشته که نشان از قدرت شخص بود و فراشان را با دستهای به هم گرهزده، در کنار قرار میداده تا قدرت و برتری فرد صاحبمنصب را بیشتر به رخ بکشد. وجود برخی ابزار و ادوات باعث شده شناخت ما از زندگی طبقات دوران ناصری بیشتر از هر دوره دیگری باشد.» (مهرنامه ۴۷، ص۴۱) آقارضا عکاسباشی مراحل ترقی در دربار را با اتکا به هوش سرشار خود طی کرد و در سالهای پایانی زندگی دیگر کمتر عکاسی میکرد و به مناصب دولتی و حکومتی مشغول بود که از آن جمله میتوان به «اداره كل توپهای ممالك محروسه» در ۱۲۹۰ وزارت قورخانه در ۱۳۰۱ و مدیریت ادارههای باروتكوبی، شورهپزی و گوگردسازی در ۱۳۰۲اشاره کرد. در همین سال والاترین لقب درباری یعنی اقبالالسلطنه از سوی شاه به او واگذار شد. القابی كه پسوند «سلطنه» دارند، شاخصترین القاب دوره ناصری هستند.
در سال ۱۳۰۱لقب اقبالالسلطنه از سوی شاه به او داده شد
آقارضا عکاسباشی عمر کوتاهی داشت و در سن چهل و هشت سالگی به شکل مرموزی درگذشت. دلایل مرگ او در دسترس نیست. رضا معطریان میگوید که عکاسباشی در بیست سال عکاسی خود توانست سنگ بنای هنر عکاسی ایران باشد.