کودکان بسته به سن در معرض اضطرابهای متفاوتی قرار دارند. اضطراب کودکان با رشد شناختی آنها ارتباط دارد و اغلب کاربردهای خاصی دارد. مثلا کودک در هشت ماهگی شروع به چهار دست و پا رفتن میکند و همزمان با تشخیص افراد غریبه، اضطراب جدایی را تجربه میکند. این اضطراب کاربرد حفاظتی برای کودک دارد. والدین باید در این زمان از دورکردن طولانیمدت و زیاد کودک از خود جلوگیری کنند.
انواع اضطراب بر اساس مراحل رشد کودک
– بین سالهای اول تا سوم زندگی، کودکان اضطراب جدایی را تجربه میکنند. یعنی وقتی یکی از والدین، که وقت بیشتری را با کودک میگذراند، از کودک دور شود کودک بیقرار میشود و گریه میکند. بسته به شیوه تربیت والدین و شدت بروز علایم اضطراب، این اضطراب میتواند نشاندهنده سلامت کودک یا اختلال اضطراب جدایی در کودک باشد.
– بین دو تا سه سالگی کودکان در مرحلهای قرار دارند که به آن «مرحله جادویی» میگویند. در این سن کودکان از تاریکی میترسند و موجودات فانتزی مثل هیولا و جن میبینند و دچار اضطراب میشوند.
– در پنج تا هفت سالگی کودکان، اگر چه نه خیلی مشخص اما منطقیتر فکر میکنند. به عنوان مثال از دیدن جنگ یا بلایای طبیعی در تلویزیون دچار اضطراب میشوند؛ حتی اگر بدانند که از آنها فاصله دارد. راه حل بستن چشم کودک از دیدن این وقایع نیست؛ اما والدین باید بدانند چگونه راجع به این مسائل با کودک حرف بزنند. از جمله ترسهای طبیعی این دوران ترس کودکان از آسیبدیدن توسط حیوانات درنده است.
– از سن تقریبا هشت سالگی قاعدتا کودک اولین اضطراب عملکرد را تجربه میکند؛ مثل ترس از مدرسه یا امتحان.
نشانههای اضطراب در کودکان:
– شکایت از دلدرد یا سردرد
– شبادراری
– بدخوابی و کابوس
– شروع یک عادت عصبی مثل ناخنجویدن یا کندن پوست لب
– امتناع از حضور در جمع یا رفتن به مدرسه
– تغییرات رفتاری مثل پرخاشگری، چسبندگی به والدین و تندخویی
– نداشتن تمرکز کافی
والدین مهمترین حامی کودک
کودکان معمولا یاد میگیرند که چگونه بر اضطرابهای خاص هر دوره از رشد غلبه کنند. به این منظور نیاز به دریافت حمایت از اطراف خود دارند. چنانچه در مواردی کودک قادر به غلبه بر اضطراب نبود؛ والدین باید او را تشویق کنند و به او بگویند «تو میتوانی این کار را انجام دهی.» کمکم کودک میآموزد که اگر به اضطرابها و ترسهایاش غلبه کند، هیچ اتفاق بدی رخ نخواهد داد.
چگونه به کودک کمک کنیم بر اضطراباش غلبه کند؟
– از بیاهمیت نشاندادن اضطراب کودک به قصد تسکین او خودداری کنید.
کودک نگران است و شما میدانید دلیلی برای نگرانی وجود ندارد، حتی شاید کودک نیز به لحاظ منطقی بداند که دلیلی برای نگرانی وجود ندارد؛ اما او قادر به کنترل اضطراب خود نیست. در این شرایط به او نگویید: «به من اعتماد کن! هیچ جای نگرانی نیست.» ابتدا از او بخواهید نفس عمیق بکشد و با او همدردی کنید. وقتی کودک آرام شد با هم به دنبال راه حل بگردید.
– اضطراب و نگرانی میتواند مفید باشد.
به کودک بگویید که نگرانی در مواقع بسیاری موجب حرکت و پیشرفت فرد میشود و میتواند برای رسیدن او به هدفاش کمککننده باشد. مثلا زمانی که امتحان دارید طبیعی است که تا اندازهای اضطراب داشته باشید. همچنین اضطراب و ترس هنگام خطر میتواند از فرد محافظت کند.
– به اضطراب شکل و تصویر بدهید.
نادیدهگرفتن اضطراب هیچ کمکی نمیکند، به جای آن شکل موجود زنده دادن به آن و گفتگوکردن راجع به آن، همانطور که راجع به یک فرد گفتگو میکنیم، میتواند کمککننده باشد. این کار میتواند قدرت عامل اضطرابزا را کم کند.
– از بازی استفاده کنید.
مثلا جعبهای تهیه کنید و آن را تزیین کنید. به کودک بگویید زمانی که اضطراب دارد یا از چیزی میترسد با شما درباره آن گفتگو کند و بعد ترسهای آن روز را در مدت زمان ده دقیقه در جعبه بریزید و ضمن خداحافظی با نگرانی در آن را ببندید و جعبه را در جایی دور از اتاق کودک نگه دارید.
– سفر در زمان
کودکان میتوانند سفر در زمان را درک کنند. از آن استفاده کنید و به کودک بگویید فرض کند که آنچه او را نگران میکند در آینده تحقق یافته و بعد جنبههای مختلف آن را بررسی کنید.
– سعی نکنید از هر عاملی که موجب اضطراب کودک میشود اجتناب کنید.
شما نمیتوانید کودک را از هر چه موجب اضطراب و ترس او میشود، دور نگه دارید. اینگونه نمیتوانید از کودک خود محافظت کنید. کودک شما باید آرامآرام و با حمایت شما با عوامل اضطرابزا مواجه شود و یاد بگیرد که بر آنها غلبه کند.
منابع
– اختلالات روانی کودکان، پروفسور آلن او راس
– 9 Dinge, die Eltern mit ängstlichen Kindern probieren sollten