نزاع جمهوری اسلامی با نویسندگان نزاعی موردی نیست بلکه بسته به ماهیت این نظام است. از آن زمان که خمینی در همان ماههای آغازین ورود خود به ایران دستور شکستن قلمها را داد، بر همه پیدا شد که جمهوری اسلامی سر آشتیناپذیری با آزادی بیان و نوشتار دارد. اساسا میتوان گفت اگر بیان آزاد نباشد، عملا بیانی وجود نخواهد داشت جز آنچه بالادستیها میخواهند و آن نیز به علت عدم استقلال، بیان نیست بلکه دقیقا تکرار است. از اینرو ضرورت حفظ امنیت نویسندگان مقابل حکومتها یک ضرورت برای تداوم فرهنگ است.
آرش گنجی اگرچه جوان است و در مقایسه با بسیاری از نامداران فرهنگ ایران، سنوسالی ندارد ولی در جمهوری اسلامی متحمل حکمی سنگین شده است. او به اتهامات واهی امنیتی همچون «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» جمعا به ۱۱ سال زندان محکوم شد که پنج سال از آن از امسال – ۱۴۰۰ – اجرا خواهد شد. او در دی ۱۳۹۸ بازداشت شده بود و پس از یک ماه با یک وثیقه نزدیک به ۴۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود ولی پس از صدور حکم به سراغ او آمدند و این نویسنده جوان اکنون در اوین به سر میبرد.
بازداشتی که با اعتراض انجمن قلم آمریکا مواجه شد و این انجمن در بخشی از بیانیه خود با لحنی تند خطاب به جمهوری اسلامی گفت: «محکومیت سخت نامتناسب گنجی و حبس قریبالوقوع او بخشی از برنامهی گستردهی آزار و اذیت دولتی نویسندگان در ایران است و این تداوم سرکوبِ جامعهی ادبی، تازهترین مورد از دهنکجی وقیحانهی دولت ایران به مسئلهی عدالت است. افزون بر این، گنجی دچار وضعیت جسمانی وخیمی است که احتمالاً در زندان به طور خطرناکی تشدید خواهد شد. ما حکم دولت ایران برای به بند کشیدن گنجی را قاطعانه محکوم میکنیم و خواهان لغو این حکم مضحک هستیم، حکمی که ترجمهی کتاب را به اقدامی مجرمانه تبدیل میکند.»
وکیل آرش گنجی نیز درباره این حکم سنگین گفته است همه این اتهامات را به او زدهاند دقیقا به این علت که کتابی را درباره تحولات کردستان سوریه ترجمه کرده است؛ کتابی به نام «کلید کوچک دروازهای بزرگ». باورکردنی نیست که ترجمه یک کتاب در جمهوری اسلامی دستکم پنج سال حبس دارد اگر گفته این وکیل را سند بگیریم که البته جز این نیز نمیتواند باشد؛ چه آنکه آرش گنجی را نمیتوان درگیر مسائل خلاف قانون همچون سرقت یا مواد مخدر دانست و میتوان به صداقت وکیلی که خود درگیر این مسائل به صورت حقوقی است، ایمان داشت.
آرش گنجی عضو کانون نویسندگان ایران است و پیش از بازداشت و تحمل ایام زندان، منشی و مترجم هیئت دبیران کانون نویسندگان بوده است. او در ۱۰ آبان ۱۴۰۰ هنگامی که راهی زندان بود از رفقای کانونی خود تمجید کرد.
او در پیامی که از ذوق ادبیاش نیز حکایت میکرد و در پیوند با کتابی بود که درباره کردستان سوریه نوشته بود، اینگونه گفت: «رفقای عزیزم، در آستانه رفتن، نمیدانم دچار تراژدی شدهام یا طنز. صبح زود اطلاع یافتم که امروز یکم نوامبر است؛ روز جهانی کوبانی؛ روز شکست قطعی داعش. دچار طنز هستم، زیرا در سالگرد آن پیروزی بزرگ، راهی زندان میشوم و تراژدی، زیرا با شوقی پایانناپذیر در قلب کوچکم باید دوران حبس خود را آغاز کنم. یقین داشته باشید که دلم امروز قرصتر از همیشه است و جشن خودم را در دلم برپا خواهم کرد. سپاسگزار همگی رفقا، بهویژه رفقای عزیزتر از جانم در کانون نویسندگان ایران هستم که به بدرقهام آمدهاند. حمایت بیدریغ رفقای کانونی در تمام این مدت و همبستگی بینالمللی نویسندگان باعث دلگرمی من و خانوادهام میشد و یادآور میشد که هرگز تنها نیستم. زنده باد کانون نویسندگان ایران. تمام میخکهای جهان تقدیم به شما.»
آرش گنجی تا پنج سال دیگر یعنی تا سال ۱۴۰۵ را بایستی در زندان سر کند؛ چون کتابی ترجمه کرده است که مطبوع نظر گردانندگان سیستم حاکم بر ایران نبوده است. این سالها که میتوانند پربارترین سالهای زندگی یک نویسنده باشند تلف میشوند و هدر میروند چون جمهوری اسلامی از قدرت قلم و توان برانگیزانندگی آن میهراسد. البته در سال ۲۰۲۱ برای بسیاری از مردم جهان باور این نکته که یک فرد به علت ترجمه یک کتاب در زندان به سر میبرد سخت است ولی سختیها در ایران واقعیتی عینی دارند.