Search

English

آرتور پوپ؛ مورخ بزرگ ِ آرمیده در ایران

آرتور پوپ، مورخ سرشناس آمریکایی، در سال ۱۳۰۴ سخنرانی مهمی در تالار باشکوه خانه جعفرقلی‌خان بختیاری، سردار اسعد، ایراد کرد که این سخنرانی تاثیر فراوانی بر میراث فرهنگی ایران و عاقبت آن گذاشت. برای مثال این سخنرانی موجب شد که رضاشاه دستور بدهد تا مسجد شیخ لطف‌الله در اصفهان مرمت شود. آرتور پوپ، ایران‌شناس آمریکایی، در اواخر فروردین سال ۱۳۰۴ به‌عنوان رایزن موسسه هنری شیکاگو به ایران آمد تا از نزدیک با آثار باستانی ایران آشنا بشود. این دعوت از سوی حسین علاء، نماینده‌ مجلس شورای ملی که با آرتور توپ سابقه‌ دوستی داشت، صورت گرفت. افرادی که در این سخنرانی حضور داشتند به روایت کتاب «هنر ایران در گذشته و آینده» به قلم آرتور توپ و مقدمه‌نویسی عیسی صدیق عبارت بودند از رضاخان پهلوی سردار سپه که ۷ ماه پس از این ماجرا به سلطنت رسید، محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) وزیر دارایی و رئیس انجمن آثار ملی و عبدالحسین تیمورتاش، وزیر فواید عامه، از میان رجال تراز اول کشور و نمایندگان مجلس شورای ملی نیز در این جمع چهره‌های برجسته‌ای چون حسین پیرنیا (مؤتمن‌الملک) رئیس مجلس، حسن مستوفی (مستوفی‌الممالک)، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، حسن اسفندیاری (محتشم‌السلطنه)، سید حسن تقی‌زاده، علی‌اکبر داور و مرتضی قلی‌خان بیات (سهام‌السلطان) به چشم می‌خوردند.

«پوپ زمانی به ایران آمد که رضاشاه «سردار سپه» بود و هنوز تاج‌گذاری نکرده بود. او توسط «ساموئل جردن» رییس کالج آمریکایی‌ها (کالج البرز بعدی) به محمدعلی فروغی معرفی شد و سپس به سرعت به‌عنوان «یک آمریکایی متخصص و دوستدار فرهنگ ایرانی» توانست به حلقه مقامات حکومتی راه پیدا کند. یکی از کلیدی‌ترین اتفاقات در این بین، چند سخنرانی پوپ در حضور رضاشاه و مقامات دولتی دیگر درباره «عظمت و شکوه گذشته ایران» با تاکید بر دوران امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود. در آن سخنرانی‌های مشهور به جز رضا شاه افرادی مانند تیمورتاش، حسن پیرنیا، حسن تقی زاده و دکتر محمد مصدق نیز حضور داشتند.» دکتر عیسی صدیق، مترجم سخنرانی پوپ درباره تاثیرگذاری سخنرانی این مورخ آمریکایی می‌نویسد: «ترجمه نطق که با فوریت و با سرعت انجام گرفت در‌‌ همان تاریخ به صورت رساله جداگانه از طرف وزارت فرهنگ چاپ و منتشر و به مدارس فرستاده و به معلمان تاریخ توصیه شد که در تدریس از آن استفاده کنند و نکات مهم خطابه را به دانش‌آموزان خاطرنشان سازند.» او می‌افزاید که از اثرات این سخنرانی می‌توان به «توجه رضاشاه و مسئولان درجه اول مملکت به احیای هنر»، «تاسیس موزه در تهران و شهرهای مهم»، «فراهم آوردن وسایل کاوش‌های علمی با کمک دانشگاه‌ها و انجمن‌های اروپایی و آمریکایی»، «ایجاد مدارس متعدد در سطح متوسطه و عالی در پایتخت و شهرهای بزرگ»، «تشویق صنعتگران»، «تعمیر بناهای تاریخی و تلاش در جهت حفظ آثار ملی» و «برپایی کارگاه‌هایی برای احیای زری‌بافی، قالی‌بافی، کاشی‌سازی و …» اشاره کرد. آرتور پوپ همکاری گسترده‌ای با «انجمن آثار ملی» ایران داشت. انجمن آثار ملی یک نهاد فرهنگی در ایران است که با همکاری جمعی از شخصیت‌های فرهنگی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی با هدف حفظ آثار کهن ایرانی و معرفی آن در تهران تاسیس شد. این انجمن تا در رسیدن انقلاب به غیر از مرمت و تعمیر تعدادی از بناهای تاریخی، حدود ۳۸ مقبره و بنای یادبود برای بزرگان تاریخ و فرهنگ و هنر ایران ساخت. از میان این بناها می‌توان به آرامگاه‌های فردوسی و ابن‌سینا اشاره کرد. آرامگاه پوپ یکی از آخرین ساخته‌های «انجمن آثار ملی» در پیش از انقلاب است.

بیژن روحانی، معاون کمیته علمی آمادگی در برابر حوادث در سازمان جهانی ایکوموس درباره ساخت مقبره‌ آرتور پوپ می‌نویسد: «محسن فروغی، پسر محمدعلی فروغی و معمار مدرنیست ایرانی که در تعدادی از پروژه‌های معماری در ایران با پوپ همکاری کرده بود، طرح آرامگاه و موقعیت قرار گیری آن در کرانه زاینده رود و مقابل پل خواجو را به تایید شاه نیز رسانده بود. در حقیقت، پوپ درخواست کرده بود پس از مرگ در کرانه زاینده رود دفن شود و شاه نیز با این درخواست موافقت کرده بود. آرامگاه پوپ، برخلاف آرامگاه امیر اسماعیل سامانی، دو گنبد دارد؛ به نشانه آن‌که فیلیس آکرمن، محقق آمریکایی و همسر پوپ، نیز در آن دفن است. آرتور اوپهام پوپ در سال ۱۳۴۸ و فیلیس آکرمن در سال ۱۳۵۵ در این محل دفن شدند.» مقبره آرتور پوپ در ایران است. کم‌تر از دو سال پیش افرادی با نوشتن شعار بر دیوار مقبره پوپ اعتراض خود را از وجود قبر او در ایران ابراز کردند. جریان از این قرار بود که «ریچارد فرای» ایران‌شناس آمریکایی به دلیل علاقه‌اش به ایران و فرهنگ و تمدن ایران، وصیت کرده بود که در ایران و در کنار زاینده‌رود دفن شود. مقامات مسئول در ایران اما اجازه‌ی دفن پیکر ریچارد فرای در ایران را ندادند.

احمد سالک بهشتی نماینده مجلس شورای اسلامی از اصفهان در صحن علنی مجلس نسبت به دفن فرای در ایران اعتراض کرد و از رئیس‌جمهوری و وزیر کشور درخواست کرد که جلوی ورود جنازه‌ ریچارد فرای و دفن آن در جوار آرتور پوپ گرفته شود. سالک در این باره گفت: «از آقای رئیس جمهور و وزیر کشور درخواست می‌کنم که هرچه سریعتر جلوی ورود جنازه پلید ریچارد فرای جاسوس سازمان سیای آمریکا برای دفن در اصفهان در کنار قبر استاد سارقش آرتور پوپ در جوار رودخانه زاینده رود گرفته شود و به نمایندگان اعلام می‌کنم که زاینده رود به رودخانه مرده‌رود تبدیل شده است. همان پوپ که با رضا قلدر ملاقات کرد؛ همان پوپ که سارق محراب هزار و چند ساله مسجد اصفهان در موزه نیویورک است؛ همان پوپ که دلال عتیقه‌جات ایران است. ریچارد فرای شاگرد اوست. چهار بار در کشورهای مختلف جاسوسی کرده و خودش می‌گوید کارهایی کردم که موجب ناراحتی مردم شده است. مشاور بنیاد اشرف پهلوی است. مشاور ماهنامه ایران نامه است و در دهه ۷۰ برای جمع آوری اطلاعات محرمانه به ایران آمده و از دولت خاتمی تقدیرنامه گرفته است.» آرتور پوپ در ایران منتقدان جدی‌ای دارد که او را به سودجویی و تاراج اموال ایران متهم می‌کنند.

بیژن روحانی در این زمینه می‌نویسد: «رابطه پوپ با “تاریخ فرهنگ و هنر ایران” رابطه‌ای پر فراز و نشیب بود؛ رابطه‌ای که ستایشگران و البته منتقدانی جدی دارد. منتقدانی که گاه او را به سودجویی یا کم سوادی متهم کردند و گاه مانند محمد قلی مجد، پژوهشگر مقیم آمریکا، معتقدند او مرتکب جرایمی مانند خارج کردن عتیقه و غارت آثار باستانی شده است. اما ستایش‌گرانش جایگاه او را در شناسایی و شناساندن آثار هنری و معماری ایران در جهان مثال‌زدنی می‌دانند و هنوز تالیفات او را در این زمینه آثاری مهم، حداقل برای آغاز مطالعه تاریخ هنر ایران، ارزیابی می‌کنند.» محمدقلی مجد در کتاب «تاراج بزرگ» سخن از خیانت‌های آرتور پوپ می‌گوید. ایران‌دخت خوانساری در مقاله‌ای درباره آرتور پوپ و نظرات دکتر مجد می‌نویسد: «دکتر مجد همچنین خارج‌کردن آثار باستانی و انتقال آن‌ها به موزه‌های آمریکا توسط پوپ را کاری نابه‌جا و غارت آثار ملی ایران می‌داند. این ایراد اگرچه از نگاه امروز به‌جا است؛ اما در آن زمان متاسفانه قانونی مبنی بر منع انتقال این اشیا از کشور وجود نداشت. تنها قانون موجود در این زمینه قانون عتیقات مصوب ۱۳۰۹ مجلس بود ـ که آن هم متاثر از حضور پوپ و تلاش‌های وی ایجاد شده بود ـ که به موجب آن تقسیم اشیای مکشوفه را به ترتیبی که در قانون ذکر شده بین دولت و کاوشگر مجاز می‌شمرد و حتی صدور سهم کاشف را از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف می‌دانست. این قانونی بود که وکلای مجلس این مملکت به تصویب رسانده‌ بودند؛ بنابراین عمل وی غیرقانونی به شمار نمی‌رفت. این در حالی است که تا پیش از تصویب قانون مذکور حتی تا این مقدار سخت‌گیری هم وجود نداشت و فرانسویان آثار باستانی حاصل از کاوش‌های شبانه‌روزی خود را بی‌هیچ دغدغه‌ای از کشور خارج می‌کردند.» آرتور آپهم پوپ در سال ۱۲۵۹ خورشیدی در در شهر فینیکس در ایالت رودآیلند دیده به جهان گشود. او در دانشگاه هاروارد فلسفه خواند.

او و همسرش نمایشگاه‌های متعددی در معرفی آثار هنری ایران در سراسر جهان بر پا داشتند. «پوپ اصرار داشت که ایران باید ضرورت زنده کردن هنرهای گذشته خود را درک کند و دست به عمل بزند. او همچنین از اینکه ایران نسبت به سایر نقاط خاورمیانه در تاسیس یک موزه ملی تاخیر داشته انتقاد کرد. او مشوق اصلی تاسیس یک موزه ملی به منظور «جلوگیری از انقطاع فرهنگی و هنری در ایران معاصر» بود. گرچه بعدتر احداث «موزه ایران باستان» توسط یک خارجی دیگر، یعنی آندره گدار فرانسوی، انجام شد و ریاست موزه نیز تا سال‌ها برعهده گدار بود.» آرتور پوپ در سال ۱۹۶۴ توسط محمدرضاشاه پهلوی به ایران دعوت شدند تا در ایران زندگی کنند. او به ایران آمد و در شیراز اقامت کرد. آرتور پوپ محل اقامت خود در نارنجستان قوام را تبدیل به «موسسه آسیایی دانشگاه پهلوی» کردند. پوپ در زمانی که ۸۷ سال سن داشت و در سال ۱۹۶۸ موفق شد ۲۷۰ محقق از سراسر جهان را در «پنجمین کنگره بین‌المللی هنر و معماری ایران» در شیراز گرد هم بیاورد. آرتور پوپ در سال ۱۳۴۸ خورشیدی در شیراز درگذشت و در حاشیه‌ی زاینده‌رود در شهر اصفهان به خاک سپرده شد.

انتشارات بیشتر ...