Search

English

عزیز قاسم‌زاده؛ آموزگار مطالبه‌جوی چندساحتی

«حاکمیت تصور می‌کرد عامل تجمعات اشخاص خاصی هستند که با دستگیری‌شان مسئله حل می‌شود. فردا من را هم بگیرید این مسئله حل نخواهد شد!» این بخش کوتاهی از سخنان عزیز قاسم‌زاده، سخنگو و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان گیلان، در تجمع اعتراضی سوم مهرماه ۱۴۰۰ در جمع فرهنگیان شهر رشت بود. یک روز پس از این سخنان بود که در چهارم مهرماه بازداشت شد.
او اگرچه پس از مدتی به قید وثیقه آزاد شد ولی آن جمله‌ای که در بالا از او نقل قول شده است نشان می‌دهد او از جمله فعالانی است که علی‌رغم زندگی زیر سایه یک حکومت استبدادی، شجاع‌دل است و آگاهی‌اش به مثابه ابزاری است در دست او برای مبارزه با ستمگری. به‌ویژه که او خود معلم است و جدای از معلمی در مدارس، موسیقی و آواز نیز تدریس می‌کند.
در واقع در معرفی افرادی همانند عزیز قاسم‌زاده که فقط فعال سیاسی نیستند بلکه خاصیت آفرینشگرانه دارند و افرادی چندساحتی هستند، به جای روایت تاریخ بازداشت و دادگاه آنان و از این دست مسائل، باید تلاش کرد در حد امکان ساحت‌های گوناگون آن‌ها را معرفی کرد و شجاعت و جسارت مدنی آنان را به نمایش گذاشت.
عزیز قاسم‌زاده در مسائل فکری- سیاسی قلم می‌زند و تنها فعال میدان نیست. او از جمله وقتی «محمد قوچانی»، در نشریه خود «حسن روحانی» را نماد لیبرالیسم معرفی کرد، در مطلبی در تابستان ۹۸ گریبان تحلیل قوچانی را گرفت و او را روزنامه‌نگاری در خدمت حکومت و مصلحت حکومتگران دانست.
عزیز قاسم‌زاده در این مطلب تند خود نوشت: «قوچانی قلمی توانا دارد. قلمی شکیل و زیبا اما این قلم بیش از آن‌که مبین تحلیلی واقع‌بینانه از شرایط باشد همواره در خدمت منافع دولت مستقر بوده است. … از همین‌رو تا مرز مشاورت روحانی ارتقا می‌یابد. … در حالی که روحانی با اتخاذ مواضعی افراطی و رادیکال نقد بسیاری از اهالی فکر را برای خروج از دیپلماسی گفتگو برانگیخته است، روزنامه‌نگاری پیدا شود که او را مظهر لیبرالیسم بخواند. این فاجعه‌آمیزترین قصه‌ی رنجوری ملتی است که روزنامه‌نگارش رضایت دولت را به قیمت ریاضت کشیدن ملتش، ارجح می‌داند. ذبح حقیقت را به قیمت حفظ مصلحت و موقعیت حکومت، اصلح تشخیص می‌دهد. خادمی برای دولت را مقبول و مخدومی ملت را بر دولت مردود می‌انگارد.»

عزیز قاسم‌زاده به عنوان عضو فعال کانون صنفی معلمان نگاهی تحلیلی به مسئله معلمان نیز دارد و در آن حوزه نیز دست به قلم است و یادداشت‌های او منتشر می‌شود. او در یک یادداشت درباره روز جهانی معلم با اشاره به وضعیت تلخ معلمان ایرانی تاکید کرد که برای اعتلای وضعیت معلمان «نیازمند استقلال در حوزه آموزش» هستیم. نگاه لیبرال‌مآبانه قاسم‌زاده به ساختارهای آموزشی را از تاکید او بر استقلال آموزشی می‌توان یافت. قاسم‌زاده به درستی معلمان را «گروه مرجع جامعه» می‌نامد و یادآوری می‌کند که: «اگر برای داشتن جامعه  دموکراتیک نیازمند استقلال قوا هستیم، به گمان راقم این سطور استقلال آموزش راه اعتلای فرهنگ و اخلاق جامعه است».
در بالا به شجاعت مدنی عزیز قاسم‌زاده اشاره شد. برای این شجاعت در حوزه سیاسی مصادیق زیادی می‌توان برشمرد. از جمله می‌توان به این اشاره کرد که عزیز قاسم‌زاده با وجود این‌که در درون کشور زندگی می‌کند و علی‌رغم این‌که به علت فعالیت‌های خود در حوزه صنفی معلمان زیر ذره‌بین است ولی با این حال باز به مصاحبه با تلویزیون ایران‌اینترنشنال می‌پردازد و در آستانه «انتخابات ریاست‌جمهوری» که کلیت نظام جمهوری اسلامی در پی مشارکت هرچه بیش‌تر مردم بود، به تبلیغ و لزوم تحریم انتخابات می‌پردازد. او سیاست «انتخابات‌محوری» را نقد می‌کند و جسورانه تاکید می‌کند در چارچوب وضعیت فعلی امکان اصلاح وجود ندارد. او صندوق رای در جمهوری اسلامی را «بی‌اعتبار» دانسته و پایان اصلاح‌طلبی را اعلام می‌کند. او در عوض بر سیاست مطالبه‌محوری تاکید می‌کند.
عزیز قاسم‌زاده محبوب هم‌صنفان خود نیز است. کسانی که بعضا در سنین بسیار بالاتری از او هستند در تجمعات به سخنان او گوش می‌سپارند و او با تسلط تحسین‌برانگیز خود بر فن بیان، آفرین و تصدیق آنان را برمی‌انگیزند. ویدئویی از او در جمع فرهنگیان گیلان دست‌به‌دست می‌شود که در یک روز بارانی او در جمع معترض هم‌صنفان خود می‌گوید: «نفس مطالبه‌گری زیباست. این‌که حق خود را بخواهی زیباست. انسان صاحب حق آفریده شده. چه آرمانی زیباتر از این‌که تو بگویی من انسانم، صاحب حق هستم و می‌خواهم بر سرنوشت خود تعیین‌کننده باشم؟»
همان‌گونه که در بالا اشاره شد عزیز قاسم‌زاده انسانی چندساحتی است. او از صدایی بسیار خوش و شنیدنی برخوردار است و در حوزه موسیقی سنتی ایرانی فعالیت می‌کند. ویدئوهایی از آوازهای او وجود دارد و او حتی کنسرت‌هایی نیز اجرا کرده است. عزیز قاسم‌زاده در این حوزه به تدریس آواز نیز می‌پردازد.
قاسم‌زاده علی‌رغم علاقه به موسیقی سنتی ایرانی و استادان برجسته آواز، به خوانندگانی که در حوزه ترانه‌های پاپ فعالیت می‌کنند نیز توجه جدی دارد و در آن حوزه نیز صاحب تحلیل است. او از جمله در تحلیل ترانه‌ «فدات بشم» از مهستی می‌نویسد: «یکی از بهترین ترانه‌های مهستی همین ترانه شنیدنی است؛ صدای خوش‌رنگ، کوک دقیق، احساس پاکیزه و آهنگ زیبا و مبتنی بر موسیقی دستگاهی ایران عواملی هستند که این ترانه را بسیار شنیدنی کرده است. به لحاظ ترانه‌خوانی زنده‌یادان پوران و بانو مهستی بهترین و بااحساس‌ترین ترانه‌خوان‌های بانوی ایران هستند که در وقت خودش می‌توان به لحاظ عوامل تکنیکال در خوانندگی این موضوع را شکافت.»
حق‌طلبی عزیز قاسم‌زاده در این یادداشت نیز کاملا نمود دارد و در آن‌جا به مسئله حذف صدای زنان در پس از انقلاب ۵۷ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «یکی از بزرگ‌ترین نقدهایی که بر جامعه موسیقی ایران وارد است سکوت و بی‌اهمیتی نسبت به این موضوع بوده است. گرچه سرنوشت موسیقی در بعد از انقلاب به غایت دردناک بود اما سرنوشت صدای بانوان تراژدی تمام‌عیاری بود که با چند لحظه شنیدن صدای دلنشین مهستی این فاجعه و نه ضایعه را از بن جان می‌توان دریافت و سخت بر این ظلم گریست.»

انتشارات بیشتر ...