انقلاب اسلامی که پیروز شد او نیز مانند هنرمندان بسیاری، دیگر مجال نیافت تا در عرصه هنر همچنان به فعالیت بپردازد. زنان به طور مطلق اجازه نداشتند آواز بخوانند و اینگونه شد که «بتی» مانند دیگر خوانندگان زن ایرانی دیگر نتوانست بخواند و مجبور شد که سکوت اختیار کند. او در سال ۱۳۵۶ و یک سال قبل از انقلاب از همسرش جدا میشود. بتی تا شش سال پس از انقلاب در ایران میماند و با پسرش زندگی میکند. پس از این و در سال ۱۳۶۳ تصمیم میگیرد که از ایران خارج شود. وی به همراه پسرش از ایران خارج میشود. او به اقتضای شغلش ترانه میخواند و به کار هنری میپردازد و با همراهی گروه موسیقی عبدی یمین در کنسرتها و برنامههایی در خارج کشور شرکت میکند و به هنرنمایی میپردازد. پس از هشت سال احساس میکند که پسرش دلتنگ است و دوست دارد به ایران بازگردد. بتی تصمیم میگیرد که به ایران بازگردد و چنین میکند.
مانند دیگر خوانندگان زن ایرانی دیگر نتوانست بخواند
او به محض بازگشت به ایران بازداشت میشود. بتی سالهای سختی را سپری میکند. بتی میگوید که او را ابتدا به سلولهای انفرادی اوین بردند و پس از مدتی او را به جایی بردند که حتی نامش را هم نمیداند. او میگوید که هر روز مرگ را به چشم میدیده است اما زنده ماند. او پس از رهایی از زندان به تحصیل پرداخت و به دانشگاه رفت تا زبان انگلیسی بیاموزد. او در همه این سالها ممنوعالخروج است. او تا سال ۲۰۰۵ در ایران میماند و پس از آن به کانادا مهاجرت میکند. بتی میگوید که وقتی کوچک بودم خیلی به رقص و آواز علاقه داشتم اما وقتی وارد این کار شدم مادرم و دیگران خیلی به من گوشزد کردند که خیلی سنگین باش و مدام تکرار میکردند که سنگین باش. بتی میگوید وقتی که انقلاب شد اصلا توقع نداشتیم که شرایط اینگونه بشود. ما و همه خوانندگان در کابارهها برنامه اجرا میکردیم و وقتی که انقلاب شد گمان داشتیم که فقط این کابارهها ممکن است به سالن کنسرت تبدیل بشود و متاسفانه دیدیم که همه چیز تغییر کرد. خیلی سخت بود. همکاران من بسیاری از ایران رفتند و من در ایران ماندم. بتی در گفتوگو با صدای آمریکا میگوید که پس از انقلاب درخواست مجوز کرد که برای خانمها بخواند اما موفق نشد و به او اجازه این کار را ندادند.
پس از انقلاب درخواست مجوز کرد که برای خانمها بخواند اما موفق نشد
او میگوید که مسئولان امر مدام به او وعده و وعید دادند اما به آن عمل نکردند.میگوید که بیست سال به اجبار سکوت کرد و ترانهای نخواند تا اینکه در سال ۲۰۰۵ وارد کانادا شد و دو سال بعد از آن به لسآنجلس رفت و آلبومی به نام «لبخند قدیمی» را اجرا کرد. «بتی» خوانندهی قدیمی ایرانی در شهریورماه ۱۳۳۱ در شهر تهران به دنیا آمد. او شش سال داشت که به دلیل شغل پدرش به زنجان مهاجرت کردند. او دوران ابتدایی مدرسه را در شهر زنجان گذراند و مدت ۹ سال در آن شهر زندگی کردند اما بعد از آن بار دیگر به تهران بازگشتند. او دوران متوسطه را در دبیرستان عطار گذراند و در سن هفده سالگی فارغالتحصیل شد و چند ماه بعد از آن در سازمان جغرافیایی به عنوان نقشهکش استخدام شد. او به پیشنهاد یکی از دوستانش به دفتر ضیا آتابای، خواننده قدیمی معرفی شد و کار هنریاش را با خواندن ترانهی «عزیزم» آغاز کرد.
از اولینهایی بود که تصویرش به صورت رنگی و در شوی رنگارنگ پخش شد
بتی در آن زمان هجده سال داشت. تلویزیون رنگی که افتتاح شد، بتی از اولینهایی بود که تصویرش به صورت رنگی و در شوی رنگارنگ مهمان خانهها شد اینگونه شد که بتی با دو ترانهی «عشق افسرده» و «عزیزم» با اشعاری از سعید دبیری وارد عالم هنر شد. این کارها به شکل بیسابقهای رکورد فروش موسیقی در ایران را شکست و آنطور که گفته میشود در دو روز اول شصتهزار صفحه آن فروش کرد و تا مدتها جزء صفحههای پرفروش بود. همکاری نزدیک با سعید دبیری رابطهای عاشقانه بین این دو را شکل داد و این دو ازدواج کردند که حاصل این ازدواج فرزندی به نام هایدن است.
تا سال ۱۳۵۷ در مجموع ۴۵ ترانه اجرا کرد
بتی پس از ازدواج به مدت دو سال خوانندگی را کنار گذاشت و پس از دو سال بار دیگر وارد عالم خوانندگی شد و آلبوم «غریبانه» را در سال ۱۳۵۶ اجرا کرد. بتی تا سال ۱۳۵۷ در مجموع ۴۵ ترانه اجرا کرد. واروژان، آهنگساز مشهور ایرانی، بتی را با صلابتترین صدای زن موسیقی پاپ ایران نامیده بود. بتی در سال ۱۳۹۱ پس از ۳۵ سال دوری از عالم هنر با موزیک ویدئو «فردا تو راهه» به عالم خوانندگی بازگشت. او آلبومی به همین نام منتشر کرد که همه اشعار آن سرودهی بابک صحرایی است.
بتی در دوران کار هنریاش با هنرمندان بسیاری از حمله سیاوش قمیشی، جهانبخش پازوکی، حسن شماعیزاده، اردلان سرفراز، واروژان و منوچهر چشمآذر همکاری داشت. از ترانههای بتی میتوان به غریبانه، دوستت دارم، ونوس، تردید، خوشبختی، دارم عاشق میشم، عزیزم، جاده، فردا تو راهه و بسیاری از ترانههای دیگر اشاره کرد.