در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ بود که «رضا جعفری» – رییس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور – پرده از واقعیتی تلخ برداشت. او تاکید کرد که در حال حاضر اورژانس و دیگر نهادهای مربوطه راهی برای اطلاع از کودکآزاری ندارند و تنها راه کسب اطلاع اورژانس اجتماعی، «گزارشهای مردمی پس از وقوع کودکآزاری» است.
او صادقانه به مشکلات در این حوزه اشاره کرد و از جمله گفت: « خشونتهای خانگی از جمله کودک آزاری، جز خشونتهای پنهان است و در فضای خصوصی خانهها رخ میدهد و تنها راه ما برای جلوگیری از وقوع این خشونتها آموزش به والدین است که آن هم مشکلات خاص خودش را دارد».
رییس اورژانس اجتماعی همچنین آموزش از طریق رسانههای اجتماعی را هزینهدار دانست و تاکید کرد هیچ تبلیغی را نمیتوان به صورت رایگان انجام داد. اما با این حال تاکید کرد اورژانس اجتماعی تلاش میکند از طریق مهد کودک و مدارس برخی آموزشها را صورت دهد.
اما نکته تاسفبار دیگر در این میان این است که هنوز لایحه منع خشونت علیه کودکان و نوجوانان در لابیهای مجلس و قوه قضاییه میچرخد و تصویب نهایی نشده است. بر اساس این لایحه اگر فردی از یک کودکآزاری اطلاع داشته باشد و گزارش ندهد، مجرم محسوب میشود. اگر این لایحه تصویب بشود شاید بتوان امید داشت وضع کودکآزاری در ایران اندکی بهبود یابد.
خشونت فقط کتکزدن نیست
هر ساله ۲۷۵ میلیون کودک در سراسر جهان مورد خشونت خانگی قرار میگیرند و از شرایط زندگی در خانه رنج میبرند. خشونت علیه کودکان شامل سوءاستفاده جسمی و روحی، بیتوجهی، استثمار و سوءاستفاده جنسی میشود. که آزارگر میتواند والدین و یا یکی از اعضا نزدیک خانواده هم باشد.
اما خشونت فقط در تنبیه بدنی خلاصه نمیشود؛ این درحالیست که بسیاری از مردم عادی، خشونت علیه کودک را منحصر در کتکزدن میبینند. اساسا بهتر است در اینجا چند برداشت اشتباه از مسئله کودکآزاری تصحیح شود. نکته اینکه خشونتهای پنهان همچون «بیتوجهی» به کودک یا «غفلت» از او، میتوانند سویههای دیگر خشونت علیه کودک باشند.
در یادداشتی که پیش از این در آموزشکده توانا درباره کودکآزاری منتشر شده است، کودکآزاری به چند نوع تقسیم شده است و: «هر رفتاری از سوی والدین یا مربیان و مراقبان که موجب آسیب به رشد روانی و اجتماعی و عاطفی کودک شود و بر عملکرد رفتاری-شناختی و عاطفی و جسمی کودک تاثیر سوء داشته باشد، کودکآزاری عاطفی یا روانی» محسوب میشود. اگرچه این نوع کودکآزاری به اصطلاح قابل مشاهده نیست اما عواقبی ماندگارتر و به تبع آن، عمیقتر دارد.
خشونت عاطفی علیه کودک تاثیری به مراتب عمیقتر دارد
ضمن اینکه نباید پنداشت کودکان تنها در بیرون از خانه مورد خشونت قرار میگیرند و والدین هیچ گونه کودکآزاری ندارند. نکته این است که شاید خود والدین حتی ندانند یک رفتار خاص آنها، کودکآزارانه است. بسیاری از والدین دلسوز حتی شاید ندانند راه تربیت صحیح کودک چگونه است و همین عدم توانایی لازم برای تربیت درست کودک، مقدمهای میتواند بشود برای رفتارهای کودکآزارانه.
ضمن اینکه گرچه این یک واقعیت است که کودکآزاری بیشتر در طبقات پایین اقتصادی اتفاق میافتد اما به تعبیر یک روانشناس: «خشونت علیه کودکان تنها در خانوادههای فقیر یا محلههای بد اتفاق نمیافتد. این نوع خشونت تمام مرزها و خطوط نژادی، اقتصادی، و فرهنگی را عبور میکند. در مواردی دیده میشود خانوادههای که از لحاظ ظاهری کاملاً موفق اند دارای مشکلات پنهانی هستند، ولی بسیاری از این جریان آگاهی ندارند.
بهرهکشی از کودکان معصوم
اما بهره کشی والدین از کودکان نیز یکی از رایجترین خشونتهای والدین علیه کودکان است. اعتیاد در این میان نقشی عمده بازی میکند و یکی از اصلیترین دلایل خشونت خانگی علیه کودکان است. یکی از فعالان حقوق کودک در این میان روایتی واقعی از نقش ظالمانه یک پدر دارد. او در اینباره می گوید: «این پدر تمام همسرها و بچه هایش را به واسطه اعتیادی که دارد مجبور میکند هر روز کار کنند و گاهی در محل کارشان یا حتی دم در خانه میایستد و هر کدام که حداقل ۵۰ هزار تومان کار نکرده باشند اجازه ورود به خانه را ندارند؛ یعنی باید روزی پنجاه هزارتومان کار کنند و اصلا مهم نیست که این پول از چه طریقی به دست بیاید، مهم این است که در انتهای روز این پول برای پدر بیاید».
اما یکی دیگر از اشکال خشونت که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد پدیده کودکانیست که در خانهها به فعالیت اجباری مشغول میشوند و عملا کارگری میکنند. برخی از این کودکان در قبال این مسئله پول میگیرند و برخی دیگر نیز در ازای دریافت سرپناه یا غذا این کارگری را انجام میدهند. این البته جدای از کودکانیست که در خانه خود و بنا به فرمان والدین خود مجبور به کار اجباری میشوند. اگرچه آن نیز مصداقی از خشونت است اما اینجا منظور کودکانی هستند که در خانه افراد غریبه یا فامیل فعالیت دارند.
این پدیده در دنیا نیز رواج دارد و مبارزه با آن به راحتی نیست. دلیل آن را شاید بتوان در این پاراگراف از مقاله تحقیقی یک محقق انگلیسی پیدا کرد: «کار اجباری کودکان در خانه یکی از گستردهترین و استثمارآمیزترین انواع کار کودکان در جهان کنونی بوده و مقابله با آن بسیار دشوار است. دسترسی به کودکان کارگر خانگی سخت است، زیرا از یک سو پشت درهای بستهی خانهی کارفرمایان خود هستند و از سوی دیگر، جامعه کار این کودکان را امری عادی تلقی میکند. به عقیده مردم انجام این کارها برای دختران لازم است و آنها را برای زندگی آینده آماده میکند».
بهرهکشی از کودکان، یک رفتار به شدت کودکآزارانه است
همانطور که در این گزارش دیدیم، پدیده کودکآزاری، پدیدهای بسیار پیچیده و در عین حال مهم است. پیچیدگی این پدیده از آن روست که درباره کودکآزاری این سوءتفاهم وجود دارد که در کتکزدن کودکان خلاصه میشود در حالیکه همانطور که قابل مشاهده است این پدیده گستردهتر از این نمونه است و میتوان وجوه گوناگون آن را در برخی از کلاسها و منابع تولیدی آموزشکده توانا مشاهده کرد و با آن بیشتر آشنا شد.
این دو ویدئو (این و این) در آموزشکده توانا که ویدئوهای آموزشی هستند، سعی میکنند پدیده کودکآزاری را به صورتی جامعتر معرفی کنند. کودکآزاری پدیدهای بحرانی در ایران است. آن را نباید دستکم گرفت و بلکه باید سعی کرد با فعالیت مدنی در نهادهای مربوطه و نیز آگاهیرسانی مداوم، دولت و جامعه را نسبت به آن آگاه کرد.