«حمید چیتچیان» – وزیر سابق نیرو – در سخنانی بیپرده درباره سدسازی در ایران گفته است: «برای۴۶ میلیارد مترمکعب آب قابل تنظیم رودخانهها، سدهایی برای تنظیم ۷۶ میلیون متر مکعب ساختهایم. در واقع این هزینههای بیدلیل، پرداخت یارانه نفتی به شرکتهای آبی است».
سدسازی از دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی در ایران اوج گرفت و خود هاشمی رفسنجانی همیشه به سیاست سدسازی دولت خود افتخار میکرد. او از جمله گفته بود: «اصلا در گذشته طراحی سد و اجرا نداشتیم و این مربوط به خارجیها بود. آنها میآمدند و از کارکنان ما استفاده میکردند. اما در دوران سازندگی از مرحله طراحی، سایتیابی، تا اجرا را خودمان انجام میدادیم. آن حرفی که زده میشود که سدها بدون مطالعه بود از شارلاتانیهای تبلیغاتی است». (جعفر شیرعلینیا، زندگی و زمانه هاشمی رفسنجانی، ص ۶۸۸، تهران)
اما سخنان حمید چیتچیان به خوبی روشن میکند که سیاست سدسازی چه بلایی بر سر کشور آورد. در واقع به گفته چیتچیان ما دو برابر ظرفیت آبی کشور سد ساختهایم. مثل روز روشن است که پشت این سدسازیها، تنها سودجویی خفته بود. سودجویانی که تنها فکر منافع خود بودند و اینکه چه بر سر ایران خواهد آمد، در محاسبات آنان جایی نداشت.
این درحالیست که چیتچیان سالهاست که در وزارت نیرو جدای از وزارت، در پست معاونت نیز بوده است و طبیعیست بتواند سود و ضرر این مسئله را به خوبی بازشناسایی کند. چنانکه «عیسی کلانتری» – وزیر سابق کشاورزی و رییس سازمان محیط زیست – نیز سالها سیاست نادرست دولتی را از عوامل اصلی ایجاد چنین وضعیتی میداند و میگوید: «بعداً فهمیدیم نباید آن جاهایی که سد ساختیم، این کار را میکردیم و جاهایی که باید سد میساختیم، دست به چنین کاری نزده بودیم».
اکنون نیز طبیعیترین سیاست جایگزین این است که سیاست سدسازی متوقف شود. اما بارش گسترده بهاری ۹۸ و سیلابهای ناشی از آن، برخی از افراد را دگرباره جسور کرده است و آنها را به میدان آورده است تا طلبکار باشند که چرا سد ساخته نمیشود.
از جمله این اشخاص «الهیار ملکشاهی» – نماینده کوهدشت در مجلس شورای اسلامی – است که در اردیبهشت ۹۸ از شکایت رسمی خود از حمید چیتچیان – وزیر سابق نیرو – خبر دارد. به گفته او نیروهای وزارت نیرو مانع احداث سد معشوره شدهاند. او این را «ظلم»ی توصیف کرد که موجب خسارتهای فراوان در استان لرستان، بر اثر سیلاب اخیر شده است.
تصویری از سیلاب لرستان
به گزارش خبرگزاریها اکنون در فضای مجلس شورای اسلامی، فضایی آفریده شده است که نمایندگان از اینکه سدسازی بیشتر صورت نگرفته است شاکی هستند و گریبان مخالفان سدسازی را میگیرند. «حیدر علی عبادی» – نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی – در این سخنان خود میگوید: «در سالهای گذشته، زمینهای در کشور به وجود آمد تا افرادی که ادعای حمایت از محیط زیست داشتند با تحریک افکار عمومی و ارائه اطلاعات غلط، سعی در تشویش افکار جامعه داشتند و با تحریک عمومی علیه سدسازی شروع به جوسازی کردند… کسانی که شعارهای ضد سدسازی میدادند و سدسازی را تعطیل کردند باید پاسخگوی خسارتهای سیلاب فروردین ماه کشور باشند!»
بارش زیاد ربطی به آغاز دوره ترسالی ندارد
این در حالیست که باید به دو نکته دقت کرد. یک اینکه این بارندگیهای بیامان بهار ۹۸ ربطی به رفع خشکسالی در ایران ندارد. درباره مورد اول تقریبا تمام متخصصان بنام حوزه اقلیم در ایران بر این باور بودند که بارشهای سنگین بهار ۹۸ ربطی به آغاز دوره ترسالی در ایران ندارد.
به باور متخصصان، یک فرایند متفاوت یک تا دوساله نمیتواند نشانگر آغاز یک دوره یا پایان یک دوره باشد. این ایده حتی در میان برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز هوادار داشت و بر خلاف نمایندگانی که یکشبه مدافع سدسازی شدند، نمایندگانی همچون «علی ابراهیمی» – نماینده شازند و عضو کمیسیون کشاورزی و آب مجلس شورای اسلامی – نیز بودند که صراحتا اعلام کردند ترسالی ۹۸ دلیل خوبی برای پایان خشکسالی نیست.
«پرویز کردوانی» – که به پدر جغرافیای ایران مشهور است – درباره نسبت بارانهای بهار ۹۸ و خشکسالی ایران گفته بود: «شرایط جوی ایران به دلیل گرم شدن کره زمین در کنار افزایش بارش در مناطق پرباران و کاهش بارش در مناطق کمباران بینظم هم شده است؛ در شرایط بینظمی ممکن است مثلا در یزد که کمباران است، ظرف یک ساعت به اندازه دو سال بارش رخ دهد. این بارشهایی که اخیراً در ایران رخ داده هم اتفاقی بوده و تا زمانی که کره زمین گرم است ما در خشکسالی هستیم و نباید با این بارشها تصور کرد که خشکسالی تمام و آب و هوای ایران مرطوب شده است».
سدسازی همچنان بلای جان ایران است
نکته دوم اینکه سدسازی همچنان بلای جان تفتیده ایران است. درباره این نکته، این «ناصر کرمی» است که سخنانی آشکارا انتقادی علیه سدسازی دارد. او که استاد اقلیمشناسی است، در صفحه فیسبوک خود ضمن تایید سخنان چیتچیان، وزیر نیرو، میگوید: «دو برابر میزان مورد نیاز در ایران سد ساختهاند. نیمی از سدها ضروری بودهاند و نیمی دیگر زیانبار و باعث خشکیدگی پهنههای وسیعی از کشور. برای مهار خشکیدگی ایران نخست اینکه نباید سد تازهای ساخته شود، حتی الامکان، و دیگر اینکه بسیاری از سدهای موجود هم باید بلااثر شده و به واقع رودخانه و جریان طبیعی آب از سیطره آنها رها شود».
ناصر کرمی میگوید سدسازی در ایران باید بلافاصله تعطیل شود
در سال ۱۳۹۷ بود که سایت «دویچهوله فارسی» در گزارشی درباره سدسازی بیرویه در ایران به موردی جالبتوجه و عبرتآموز اشاره کرد که عمق سودجویی بنگاههای سدسازی در ایران را میرساند. بنا به آنچه این سایت نوشته است: «استان سیستان و بلوچستان از مناطق خشک و بیابانی محسوب میشود و میزان بارندگی سالانه در بخشهای مختلف آن بین ۷۰ تا ۱۳۰ میلیمتر است. در این استان ۲۳ سد در حال بهرهبرداری و ۲۵ سد دیگر در مرحله اجرا و مطالعه قرار دارند». تصور کنید در استانی که بسیاری از باشندگان آن از شدت خشکسالی و کمآبی از آن به دیگر نقاط کوچ میکنند، ۲۵ سد در مرحله اجرا و مطالعه قرار دارد. برای اینکه درکی صحیح از این رقم بدست بیاوریم باید به یاد بیاوریم که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، تنها ۳۰ سد در ایران ساخته شده بود.
البته نباید پنداشت که مبارزه با پدیده سدسازی در ایران مقوله نسبتا راحتیست. به گفته متخصصان، سدسازی در ایران در دو سه دهه اخیر یک «کارتل گسترده اقتصادی» ایجاد کرده است که هزاران پرسنل مستقیم و غیرمستقیم از آن نان میخورند. عبارت «کارتل گسترده اقتصادی» را ناصر کرمی روی مافیای سدسازی در ایران نهاده است.
این کارتل که در بدنه حکومت نیز نفوذی جدی دارد و اصلا در خود حکومتیها – به اصطلاح – آدم دارد، طبعا به راحتی در مقابل مخالفتها با سدسازی وا نمیدهد. خصوصا که اکنون حامیان سدسازی در حال جاانداختن این توهم هستند که اگر آبها ول نبود، این سیلابها نیز رخ نمیداد. این ایده حتی در میان سخنرانانی همچون «علیاکبر رائفیپور» نیز طرفدار دارد و او از جمله کسانیست که بر این باور است ایران مشکل خشکسالی ندارد و این کشور آب دارد، اما آب ول است و باید جمع شوند و مدیریت شوند.
برای درک قدرت این کارتل اقتصادی سدسازی کافیست به این سخنان عیسی کلانتری توجه کنیم که در اسفند ۱۳۹۳ در پاسخ به این پرسش که چرا مانع از سدسازی در دوره دولت هاشمی رفسنجانی نمیشدند، گفته بود: «اعتراض ما در آن دوران و اکنون این بود که سد سازیها زیاد است اما به دلیل مانور تبلیغاتی ساخت و ساز و داشتن مشاور و پیمانکاران قدرتمند در پروژهها، دولت مرعوب شد و از طرفی نمایندههای مجلس برای ساخت سد به دولت فشار سیاسی می آوردند که این امر منابع آب مملکت را ویران کرد».
عیسی کلانتری از سیاست دولتهای پس از انقلاب در حوزه مدیریت آب به سختی انتقاد میکند