درویشخان که نام اصلیاش غلامحسین درویش بود از هنرمندان سرشناس و استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دوره قاجاریه است. او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حاج بشیر از تاتهای طالقان بود که در زیدشت طالقان به دنیا آمد و مادرش از ترکمنها بود. نام درویشخان اینگونه بر پسر ماندگار شد که پدرش همیشه هنگام صدازدن فرزندش او را درویش صدا میکرد و این نام بعدها به عنوان نام خانوادگی غلامحسینخان انتخاب شد و او به درویشخان یا غلامحسینخان درویش معروف شد. درویشخان دوران کودکیاش را در خانواده دولتشاهی گذراند. پدرش تا حدودی با موسیقی آشنایی داشت و سهتار مینواخت. درویشخان ۱۰ ساله بود که به شعبه موسیقی مدرسه نظام که به دارالفنون وابسته بود رفت که سرپرستی آن را موسیو لومر فرانسوی به عهده داشت و خود او آن را تاسیس کرده بود. آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقیدان نظامی فرانسوی بود که در سال ۱۲۴۷ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد تا به دانشجویان موسیقی دارالفنون تعلیم موسیقی دهد. او کسی بود که هارمونی را به موسیقی ایرانی معرفی کرد و قطعات زیادی با الهام از موسیقی ایرانی ساخت. علاوه بر درویشخان بزرگانی چون ابراهیم آژنگ، موسیقیدان اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی نیز از شاگردان او بود. درویشخان در دارالفنون به فراگیری خط موسیقی و نواختن شیپور و طبل کوچک مشغول شد. درویشخان به دربار شاهی نیز رفتوآمد داشت و در آنجا نیز صدای ساز نوازندگان را میشنید. او نزد آقا حسینقلی ادامه فراگیری موسیقی را به پیش برد. آقا حسینقلی از نوازندگان سرشناس تار در اواخر دوران قاجار بود. او فرزند آقا علیاکبرخان فراهانی، قدیمیترین نوازنده معروف تار دوره ناصرالدین شاه بود. آقا حسینقلی در یک سفر به فرانسه که تعدادی از نوازندگان و یک خواننده نیز برای پرکردن صفحه گرامافون او را همراهی میکردند توانست تعدادی اثر ضبط کند.
از استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دوره قاجاریه
درویشخان از محضر این استاد توشهها فراگرفت و بعد از مدتی بهترین شاگرد آقا حسینقلی شد. درویشخان در این مدت با برادر بزرگتر میرزا حسینقلی، میرزا عبدالله که نوازنده تار و سهتار بود آشنا شد که موجب شد کار درویشخان غنای بیشتری پیدا کند. پس از جنبش مشروطه، درویشخان در اولین کنسرتهایی که «انجمن اخوت» آن را تشکیل میداد مسئولیت ریاست و رهبری کنسرت را عهدهدار شد. درویشخان از درآمد این کنسرتها به انجام امور خیریه همت میگمارد. او برای مدتی در دسته موسیقی عزیزالسلطان و پس از آن در دسته موسیقی کامران میرزا نایبالسلطنه، نوازندگی طبل را عهدهدار بود که او را تارچی خطاب میکرد. «درویشخان در نوازندگی دستی چیره و تکنیکی منحصربهفرد داشت و در نواختن تار و سهتار به یک اندازه مهارت و توانایی داشت. از مضرابی قـوی و در عـین حال شفاف برخوردار بود و زیرهایش پی در پی، شمرده و پـخـته بود و پـنجهاش روی ساز نرم و لطیف حرکت میکرد. قدرت او در نوازندگی چنان بود که شنوندگان سازش از تعجب، غالبا ساکت و خاموش میشدند. استحکام و زیـبایی آثـارش، نشان از نبوغ سرشار و پـشـتوانه صحیح موسیقی کلاسیک در ذهن او داشت.»
آقا حسینقلی و علیاکبر شهنازی
درویشخان آنچنان در نوازندگی تار ماهر شد که پس از مرگ ناصرالدین شاه به دستگاه شعاعالسلطنه پسر مظفرالدین شاه، والی فارس دعوت شد. در سفر اولش به شیراز، درویشخان به اصرار شعاعالسلطنه، با دختر مستشار نظام که در فارس اقامت داشت ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختر بود که یکی از آنها در سن ۱۶ سالگی درگذشت و دختر دوم که «فخر» نام داشت تنها فرزند درویشخان شد. درویشخان نوعی آهنگ ضربی به نام پیشدرآمد ساخت که تا سالها پس از او رواج داشت. او دستگاه موسیقی سنتی ایران را به هفت دستگاه بخش کرد و آهنگهای فراوانی ساخت که از میان آنها ۲۲ آهنگ باقی مانده است. درویشخان از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی بر پا کرد و شماری از نامداران موسیقی ایران شاگردان مستقیم او بودهاند. او به شاگردانی که دورههای درس او را میگذراندند نشانی به شکل تبرزین هدیه میداد که از جنس مس و نقره بود. برای شاگردانی که به دورههای عالی میرسیدند جنس این نشان به طلا تغییر میکرد.
او از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی بر پا کرد
از جمله شاگردان درویشخان که موفق به دریافت تبرزین طلا شدند میتوان به مرتضی نیداود، ابوالحسن صبا، موسی معروفی و سعید هرمزی اشاره کرد. از درویشخان صفحاتی بر جای مانده است که مهارت و هنرنمایی او را به تصویر میکشد؛ صفحاتی که با هنرنمایی استادان سرشناسی مانند سید احمدخان، سید حسین طاهرزاده، اقبالالسلطان، عبدالله دوامی، رضاقلیخان تجریشی، باقرخان رامشگر، مشیر همایون شهردار، حسینخان هنگآفرین، اکبرخان رشتی و میرزااسداللهخان پر شده است. صفحه «بیداد همایون» که با پیانو مشیر همایون شهردار همراه است از نمونههای عالیای است که نشان از توانایی بالای درویشخان دارد. ملکالشعرا بهار از شاعرانی بود که با درویشخان همکاری داشت و تصنیفهایی سرود که عمدتا در دفاع از وطن سروده شده بود. تصنیف «ز من نگارم» از تصنیفهایی است که بهار آن را ساخته است. در بخشی از این ساخته به صراحت از نداشتن علاجی برای ایران یاد میشود که این بخش از تصنیف در خوانش محمدرضا شجریان با گروه پایور حذف شده است اما محمدرضا لطفی آن را در آلبوم به یاد درویشخان – با صدای نصرالله ناصحپور – آورده است تا به شکلی هنرمندانه از وضعیت ایران در دهه شصت سخن گفته باشد؛ ایرانی که در آن بسیاری از هنرمندان گوشه عزلت گزیدند یا مجبور شدند ترک وطن کنند. محمدهاشم میرزا، ملقب به شیخالرئیس که به «افسر» تخلص داشت و شاعر بود و در شعرهایش مضامین و مباحث اجتماعی را مطرح میکرد و سراینده سرود شاهنشاهی – که یکی از سه سرود رسمی کشور در دوره پهلوی – بود در وصف درویشخان چنین رباعیای سروده است که علاوه و بر درویشخان از «درویش عبدالمجید طالقانی»، استاد خط شکسته فارسی که دو طالقانی نیز هستند تجلیل کرده است:
درویش زمان ما و درویش نخست
هر یک به رهی رسم تجدد میجُست
آن یک خط راست را شکسته بنوشت
وین موسیقی شکسته را کرد درست
ایرج میرزای شاعر نیز از زبان «زهره»، در منظومه «زهره و منوچهر» چنین میسراید:
تار نهم در کف درویشخان
تا بدمد بر بدن مُرده جان
در نوازندگی دستی چیره و تکنیکی منحصربهفرد داشت
درویشخان در دوم آذر ماه در حالی که قصد داشت با درشکهای دو اسبه از محفل موسیقی به خانه برود با خودرویی تصادف میکند و جان میدهد. در آن زمان خودرو به تازگی وارد کشور شده بود و تعداد آن در کشور به پنجاه عدد هم نمیرسید. درویشخان را اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران دانستهاند. درویشخان هنگام مرگ ۵۴ سال سن داشت و پیکر او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.