«دریا صفایی» دندانپزشکی ایرانیست که به همراه همسر و دو فرزندش در بلژیک زندگی میکند. او که ۳۹ ساله و متولد تهران است و سابقه فعالیت سیاسی و بازداشت در ایران را دارد، این روزها تبدیل به نامی آشنا در میان ایرانیان و شبکههای اجتماعی شده است. دریا صفایی در ماههای گذشته و در جریان مسابقات والیبال قهرمانی جهان – که ایران نیز در آن حضور داشت – استادیومهای محل برگزاری این مسابقات را مملو از یک شعار کرد: «بگذارید زنان ایرانی وارد ورزشگاهها شوند». این حرکت که حرکتی فردی بود و حمایت هیچ دستگاه یا نهاد خاصی پشت آن نبود، بازتابی بسیار گسترده در رسانههای مختلف بینالمللی داشت. دریا صفایی در این راه توانست نگاههای زیادی را به این مساله جلب کند.
وقتی ایران به دور نهایی لیگ جهانی والیبال صعود میکند دریا صفایی تصمیم میگیرد به ایتالیا برود و در آنجا ایدههایش را مطرح کند. او در آنجا پرچم شیر و خورشید را حمل میکند و بنرهایی را میآورد که روی آن نوشته بود: «اجازه دهید زنان ایرانی وارد ورزشگاهها شوند.» او پس از سفر به ایتالیا و برگشت به بلژیک با روسای فدراسیونهای والیبال اروپایی تماس میگیرد و درخواست فشار بر جمهوری اسلامی را برای ورود زنان به ورزشگاهها مطرح میکند. در نتیجه تماسهای او بالاخره در آگوست ۲۰۱۴ و در اجلاس فدراسیون جهانی والیبال در توکیو، مساله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاههای والیبال در ایران مطرح میشود و قول پیگیری این مساله داده میشود. به گفته او فدراسیونهای والیبال اروپایی با ایمیل او را در جریان میگذاشتند.
استقبال گسترده رسانههای دنیا
او در طول فعالیتهایش با تیم ملی والیبال بلژیک تماس میگیرد و از آنها ویدئویی تهیه میکند که در آن مربی و بازیکنان تیم ملی والیبال بلژیک از اقدامات دریا صفایی برای ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها حمایت میکنند. او برای تشویق تیم ملی والیبال ایران و مطرح کردن درخواست ورود زنان به ورزشگاهها به لهستان نیز سفر میکند و در آنجا تلویزیونهای لهستان و رادیوها با او مصاحبه میکنند و یکی از روزنامههای معتبر آن کشور به نام «گازتا ویبورچا» (Gazeta Wyborcza) از فعالیتهای او گزارشی تهیه میکند. با بالاگرفتن فعالیتهای دریا صفایی روزنامه «د استاندارد» (De Standaard)، از مهمترین روزنامههای بلژیک، گزارشی از وضعیت زنان ایرانی و فعالیت او مینویسد و کانال اول تلویزیون بلژیک نیز ترتیب یک مصاحبه با او را میدهد. سایتها و روزنامههای دهها کشور از گواتمالا تا یونان و ژاپن و هند فعالیتهای او را منعکس میکنند. آنان از زنی میگویند که تنها و با دست خالی از تبعیض علیه زنان ایرانی برای ورود به استادیومهای ورزشی میگوید.
دیدار با نایب رییس فدراسیون جهانی والیبال
او در بخشی بسیار مهم از فعالیتهایش با «الکساندر بوریچیچ» (Alexander Boricic)، رییس شورای لیگ جهانی والیبال و نایب رییس فدارسیون جهانی والیال، در سپتامبر ۲۰۱۴ دیدار کرد. او خود درباره این دیدار و مباحث مطرح در آن میگوید: «دیداری با آقای الکساندر بوریچیچ داشتم تا به او بگویم اولا بر خلاف حرف مسئولان ایرانی ما زنان ایرانی مشکل فرهنگی نداریم و خیلی هم علاقمند به ورود به ورزشگاهها هستیم ولی آنها مانع میشوند. دوم اینکه بر خلاف حرفهای امثال «داورزنی» و «افشاردوست»، مبنی بر مساعدت در امر ورود زنان به ورزشگاهها، آنها تصمیم دارند این قوانین را دور بزنند. حرفهاى این آقایان در وبسایتهاى فارسىزبان جمهورى اسلامى را من در دست داشتم و به انگلیسی ترجمه کردم و به او دادم. به او گفتم که اینها خودشان میگویند ۳۰۰ تن از کارمندان زن خودمان را به ورزشگاهها میآوریم و بعد نشان میدهیم که زنان برای ورود به ورزشگاهها آزاد هستند اما خودشان استقبال نمیکنند.»
به هرحال و در نتیجه این تلاشها در جلسهای که فدراسیون جهانی والیبال (FIVB) در اول نوامبر داشت، آقای «آری گراسا» (Ary Graça)، رییس فدراسیون جهانی والیبال، علنا مهمترین خواسته این فدراسیون را آزادی ورود زنان به ورزشگاهها و نیز آزادی «غنچه قوامی» اعلام کرد. زن جوانی که به دلیل تلاش برای ورود به ورزشگاهها بازداشت و زندانی شد. نتیجه این نشست این شد که میزبانی ایران را مشروط اعلام کردند و گفتند اگر ایران آزادی ورود زنان به استادیومها را فراهم کند، میزبانی به ایران برمیگردد وگرنه مساله منتفی خواهد شد.
عدم ورود زنان به ورزشگاهها مصداق بارز بی عدالتی است
دریا صفایی در گفتگو با «توانا» از عدم رضایت خودش از فضای سیاسی – مدنی حاکم بر کشور در یکی دوسال گذشته میگوید. به عقیده او انگار «بذر مرگ» در میان ایرانیان پاشیده بودند. او امثال «نسرین ستوده»، «محمد نوریزاد»، «محمد ملکى»، «حشمت طبرزدى» و چند تن دیگر را از استثناهایى میداند که نگذاشتند سکوت گورستانى بر کشور کامل شود اما در عین حال به شدت از دستاندازیهای حکومت به حقوق زنان انتقاد میکند و تداوم و تشدید مواردی چون سهمیهبندی جنسیتی و تفکیک جنسیتی در دولت روحانی را عامل اعتراض خود میداند. او عدم ورود زنان به ورزشگاهها را نیز مصداق بارز بیعدالتی میداند و از این رو تصمیم گرفت به جای فعالیت مجازی دست به فعالیت میدانی بزند. او در توضیح بیشتر فعالیتهای خود میگوید: «من فکر میکنم که کنشگران مدنى و سیاسى خارج کشور، علاوه بر فعالیتهاى خوب مجازى، بهتر است که به فعالیتهاى میدانى خود نیز بیافزایند، نه فعالیتهایى مانند تظاهرات در مقابل سفارت ایران که بازتاب چندانى ندارد، بلکه فعالیتهاى نویى که براى افکار عمومى جالب باشد و بتواند ماهیت جمهورى اسلامى را براى جهانیان آشکار سازد و حمایت معنوى آنها را برانگیزد. پیام ما به مردم ایران باید این باشد: در مبارزه با جمهورى اسلامى هنوز هیچ چیز پایان نیافته است و ما هنوز ایستادهایم. انتظار من از کنشگران مدنى و سیاسى همدلى و فعالیتهاى گسترده مشترک است. باید در زمینههاى مختلفى در مورد حقوق بشر فعالیت کنیم و این موارد را کاملا از جنگها و جدالهاى شخصى و گروهى جدا سازیم. مثلا حقوق زنان، حقوق همه زنان ایرانى است و ربطى به چپ و راست ندارد.»
البته سایتهای حکومتی این فعالیتها را تاب نیاوردند و در تخریب شخصیت دریا صفایی کوشیدند و با زدن انگ دروغ به او سعی کردند از او چهره یک فعال سلطنتطلب را ترسیم کنند که مسالهای چون ورود زنان به استادیومها را دستمایه مقاصد سیاسی خود قرار میدهد. آنها همچنین درباره دریا صفایی گفتند که اسپانسر مالی او خانواده سلطنتیست، در حالیکه او در یک گفتگو اعتراف میکند که پول تیشرتهایی را که روی آن شعار «ورود زنان به ورزشگاهها» نوشته شده، خودش تهیه کرد.
استقبال خارجیها، سکوت ایرانیها!
دریا صفایی درباره نقش رسانهها در پوششدهی به فعالیتهای او به شدت از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور انتقاد میکند. رسانههای غیرفارسی زبان به دریا صفایی و تلاشهای او برای ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها توجه زیادی نشان دادند و مصاحبههای متعدد دریا صفایی با تلویزیونهای اروپایی یا گزارشهایی که از فعالیتهای او تهیه شده خود موید این مساله است. او خصوصا از بیبیسی فارسی گله میکند. جالب اینجاست که بیبیسی اسپانیولی گزارشی از فعالیتهای دریا صفایی تهیه کرد اما بیبیسی فارسی، بنا به گفته دریا صفایی، تلاش کرد فعالیتهای او را ندیده بگیرد. او در توضیح بیشتر پیرامون این مساله و برخورد رسانههای فارسی زبان میگوید: «من گمان میکردم که تلویزیون بىبىسى تنها دست به سانسور میزند، اما در لهستان دیدم که آنها خیلى واضح دروغ نیز میگویند. مثلا در برنامهاى که از لهستان پخش کردند، یک نفر دیگر را به عنوان کسى که تىشرتهایى در دفاع از حضور زنان در ورزشگاهها میان تماشاگران پخش کرده است معرفى کردند و او را مسئول این کمپین معرفى کردند و حتى با وى نیز مصاحبه کردند و او نیز در این مصاحبه گفت که باید دقت کرد که فعالیتها به خاطر حضور زنان منجر به محرومیت ایران از میزبانى نشود! این فرد مصاحبهکننده هیچ ربطى به کمپین نداشت و هیچگونه فعالیتى در این زمینه نکرده بود و فقط یک بار از من خواست که با یکى از این تىشرتها عکسى با من بگیرد. همه اینها در حالى است که مجرى تلویزیون بیبىسى من را به خوبى، حتى پیش از شروع به کارش در بىبىسى، مى شناخت و حتى در ورزشگاه نیز با من سلام و احوالپرسى کرد.» دریا صفایی بر این باور است که با وجود این وضعیت وظیفه کنشگران مستقل رسانهاى بسیار سنگینتر میشود و آنها باید، در رقابتى نابرابر با رسانههای بزرگ به مقابله با سانسور بپردازند و فعالیتهاى کنشگران مستقل را پوشش دهند. او بر نقش شبکههای مجازی بسیار تأکید میکند و عقیده دارد که با استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی میتوان جو سانسور را شکست. از این روست که او خود صفحهای در راستای این فعالیتها تأسیس کرد و کمپین «پیش به سوی ورزشگاهها» را در فیس بوک راهاندازی کرد.
نامه به فدراسیون جهانی فوتبال
دریا صفایی در تازهترین اقدامش به همراه «نازنین افشینجم»، کنشگر بینالمللی حقوق بشر، «مصطفی عرب»، کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران، و «محمد بیاتی»، بازیکن و مربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران، اقدام به نامهنگاری به فیفا کردند و از «سپ بلاتر»، رییس فیفا درخواست کردند که «لغو تبعیض و رفع ممنوعیت ورود بانوان به استادیومهای فوتبال در جمهوری اسلامی ایران» را در دستور کار قرار دهد و آن را پیگیری کند. آنها در بخشی از این نامه چنین آوردند: «ماده ٣ اساسنامه فیفا مشخصا تصریح میکند که هرگونه تبعیض بر علیه هر کشور، هر شخص یا گروهی از مردم به علتنژاد، جنسیت، زبان، مذهب، و عقاید سیاسی یا به هر دلیل دیگر اکیدا ممنوع و مجازات آن تعلیق یا اخراج است… ما از فیفا میخواهیم که بر اساس ماده ٣ اساسنامه خود، عضویت فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی را به حالت تعلیق درآورد یا حداقل، همانند اقدام شایسته فدراسیون جهانی والیبال در سال ٢٠١۴، ایران را از میزبانی مسابقات بینالمللی، که زیر نظر فیفا است، محروم کند و مانع از برگزاری هر گونه برنامه ورزشی سازمانیافته از طریق فیفا در ایران شود تا حکومت ایران به این تبعیض جنسیتی بر ضد زنان خاتمه دهد.»
همسری همدل و همراه
دکتر «سعید بشیرتاش» همسر دریا صفایی است. او که خود پژوهشگر، نویسنده و فعال باسابقه سیاسی است در گفتگو با توانا در ابتدا از زندگی سختی میگوید که او و همسرش در خارج از کشور آغاز کردند. او از دورانی میگوید که پس از واقعه ۱۸ تیر و قیامهای دانشجویی دریا صفایی در بازداشتگاه توحید تهران در سلول انفرادی بود و خود او به منظور فرار از ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به صورت غیرقانونی وارد ترکیه شد. به رغم دستگیری بشیرتاش توسط «میت»، سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه، و احتمال تحویل او به جمهوری اسلامی، دریا صفایی پس از آزادی از زندان به ترکیه میآید و مقدمات آزادی همسرش را با تماسهای بینالمللی فراهم میکند. تماس شخص «ابوالحسن بنیصدر» با وزیر کشور بلژیک موجب آزادی سعید بشیرتاش میشود و او به همراه همسرش به بلژیک میرود. او از موجودی ۴۰۰ دلاریشان و بدهی ۱۲ هزار دلاریشان و تلاش شبانهروزی و او همسرش برای تاسیس یک کلینیک دندانپزشکی و رسیدن به یک وضعیت مطلوب شخصی میگوید. اما مساله این است که دکتر بشیرتاش بر این نکته تاکید میکند که او و همسرش به رغم تمام این مشکلات از تلاش برای ایجاد تغییرات اجتماعی سیاسی در ایران نیز غافل نبودند.
از سعید بشیرتاش پرسیدیم او چه نگاهی به فعالیتهای همسرش برای رفع تبعیض جنسیتی در ایران دارد و چه کمکی به او میکند. او در پاسخ به این پرسش به صحنه پرتناقضی اشاره میکند که در ایتالیا مشاهده کردند و در توضیج بیشتر به توانا میگوید: «در بهار ٢٠١۴ که براى تشویق تیم ملى والیبال ایران در مسابقات گروهى لیگ جهانى والیبال به ایتالیا رفته بودیم، با دیدن دختران ایرانى که پیراهنهاى آنها ۵ سانتیمتر بالاى نافشان بود ولى پرچمهاى جمهورى اسلامى را در دست میگرفتند که از کارکنان سفارت جمهورى اسلامى دریافت کرده بودند، و با حرارت تمام سرود جمهورى اسلامى را میخواندند و هنگامى که به فراز «پیامت اى امام» میرسیدند فریادشان را چند برابر میکردند، شاهد صحنه پرتناقض و ناخوشایندى بودیم که دریا و من را غافلگیر کرد، آن هم زمانى که دختران ایرانزمین در کشورمان حق ورود به ورزشگاهها را نداشتند. دریا و من قرار گذاشتیم که اگر ایران به دور نهایى لیگ جهانى والیبال، که قرار بود در فلورانس برگزار شود، صعود کند، بنرهایى در دفاع از حضور زنان در ورزشگاهها و پرچمهاى ملى ایران، شیروخورشید، را به فلورانس ببریم تا پیام خود را هممیهنانمان و نیز برگزارکنندگان مسابقات برسانیم. دریا این کنشگرىها را دنبال کرد و سپس، براى مسابقات قهرمانى والیبال جهان، به لهستان رفت. من نیز همواره تمامى تلاش خودم را کردهام تا از کنشگرىهایش پشتیبانى کنم و احترام زیادى براى فعالیتهایش قائل هستم.»