Search

English

افراد دارای معلولیت و نگاه بی‌تفاوت دولت

«احمد حبیبی» نام دارد. پدر است. عصبانی می‌گوید پسرش توانخواه جسمی و حرکتی است و چون در حال رشد است هر چند ماه باید کفش طبی او را عوض کند. می‌گوید در این شرایط بد اقتصادی او مجبور است سالانه چندین میلیون‌تومان تنها برای این مسئله هزینه کند: «این هزینه‌ها کمرم را خم کرده، اخیراً یکی از همکارانم گفت شاید بیمه بخشی از هزینه‌ها را به عهده بگیرد من هم پیگیر شدم اما حالا پس از چند ماه مراجعه در حالی‌که چند صد هزار تومان هزینه رفت و آمد خودم و امیر کرده‌ام می‌گویند شورای پزشکی استان طبق ردیف ۶۵ تنها با پرداخت ۷۵۰۰ تومان از هزینه یک‌ونیم میلیونی شما موافقت کرده! من نمی‌دانم این چه نوع حمایتی است؟ اگر نتیجه را همان روز اول می‌گفتند و من این همه هزینه نمی‌کردم کمک بیشتری به من کرده بودند». درد و استیصال از سخنان این پدر کاملا قابل دریافت است و او البته نمونه‌ای‌ست از رنجی که توانخواهان ایرانی و خانواده‌هاشان می‌برند. 

این گفتگویی‌ست که «رقیه بابایی» – از روزنامه مردم‌سالاری – با این پدر انجام داده است و در قالب گزارشی انتقادی از نوع تعامل سازمان تامین اجتماعی با خانواده‌های توانخواهان منعکس شده است. البته نباید ناگفته گذاشت که مسئولان این سازمان عریض و طویل، خود به پایین‌بودن تعرفه‌های تخصیص‌ یافته به توانخواهان معترف هستند و به آن اذعان می‌کنند ولی ضمن آنکه اساسا این کمک‌هزینه را جزو وظایف سازمان تامین اجتماعی تلقی نمی‌کنند، بلکه تقصیر را به شورای پزشکی تعیین‌کننده میزان تعرفه و در نهایت به گردن مجلس شورای اسلامی می‌اندازند. یکی از مسئولان محلی این سازمان در شهر مشهد در سخنانی حیرت‌انگیز می‌گوید: «تعرفه‌های مذکور به جای آنکه سالانه افزایش یابد گاهی حتی بیش از ۱۰ الی ۱۲ سال بازنگری نمی‌شود تا اینکه پیگیری و شکایت‌های مردم آنقدر زیاد می‌شود که مدیران نیاز به تجدید نظر را احساس کنند». 

تاملی در این سخن می‌تواند نشانگر عمق فاجعه‌ای باشد که بغل گوش شهروندان می‌گذرد. نگاهی به میزان تورم موجود در ایران سال ۱۳۹۸ و افزایش سنگین آن و در عین‌حال،  ثابت‌ماندن تعرفه‌های کمک‌ هزینه‌های لوازم توانخواهان برای حتی تا ۱۰ سال، خود به اندازه کافی نشانگر عمق کم‌توجهی مسئولان سازمان تامین اجتماعی به این وضعیت و رنج توانخواهان و خانواده آنان است. این‌در‌حالی‌ست که نویسنده گزارش در ادامه مطلب خود، و در نوع نگاه بنیادی این سازمان و مسئولان آن به مقوله کمک به توانخواهان برای تهیه لوازم توانبخشی اینگونه می‌نویسد: «تأسف‌برانگیز این است که مسئولان سازمان تامین‌اجتماعی این غفلت‌ها و کاستی‌ها را نه تنها ایراد نمی‌دانند بلکه معتقدند به جز مستمری بازنشستگی ارائه هرگونه خدمت به مردم حق مردم نیست بلکه لطف این سازمان است بنابراین مردم نباید از پایین بودن تعرفه‌ها و ناکافی بودن خدمات گلایه‌ای داشته باشند».

معلولان ایرانی از لحاظ دریافت میزان کمک‌ دولتی در وضعیت به شدت نامطلوبی بسر می‌برند

اساسا سازمان تامین اجتماعی و سازمان بهزیستی که از جمله سازمان‌های متکفل وضعیت توانخواهان در ایران هستند، از آن دست سازمان‌هایی هستند که نسبت به عملکرد آن‌ها به شدت انتقاد وجود دارد. به عنوان نمونه، می‌توان به وضعیت سازمان بهزیستی پرداخت که اتفاقا بیش از سازمان تامین اجتماعی بر وضعیت توانخواهان اشراف دارد و مسئول است که به وضعیت معیشتی توانخواهان رسیدگی کند و از جمله به آن‌ها کمک هزینه ماهیانه بدهد. نکته تاسف‌برانگیز داستان اینجاست که پرداختی بهزیستی به توانخواهان آن‌اندازه پایین است که حتی خود مسئولان بهزیستی نیز به اندک‌ بودن آن آگاه هستند. تصور کنید در وضعیت گرانی‌های فعلی، یک توانخواه از سازمان بهزیستی، در بهترین حالت، ماهانه کمتر از 500 هزار تومان دریافت می‌کند!

در اردیبهشت ۹۷ بود که مدیرکل وقت توانبخشی سازمان بهزیستی تلویحا به ناتوانی این سازمان در پرداخت کمک ماهانه به توانخواهان اعتراف کرد و رسما از مردم درخواست کرد که اگر هم به این سازمان اعتراف ندارند خودشان به جای‌جای نقاط مختلف کشور بروند و به توانخواهان و نیز سالمندان کمک کنند. او در توضیح این درخواست گفت: « کمک‌های مردم ما باید به دست نیازمندان واقعی برسد. ما یک میلیون و ۳۰۰ هزار معلول داریم که حتی توان رفتن به جایی را ندارند که بتوانند صدای کمک‌خواهیشان را به کسی برسانند؛ افرادی که برای شناسایی آنها نیز با مشکل مواجه هستیم».

انتشارات بیشتر ...