۲۶ ساله است. چند سالی از ازدواجاش میگذرد. با ناراحتی میگوید: «مدتی بعد از عقد فهمیدم، در خیابان که با هم راه میرویم، به زنان دیگر نگاه میکند و راجع به اندام آنها نظر میدهد. حتی وقتی مرا به خانه پدرش میبرد، آنجا هم با خانوادهاش به شوخی همین حرفها را میزد و با هم میخندیدند.» هرچند مهین تصمیم داشت قبل از اینکه زیر یک سقف بروند از همسرش جدا شود اما پدرش، که نگران آبروریزی بود، با اشک و آه و التماس از او خواست که فعلا عروسی کند تا بعدها فکری بکنند!! با اینکه همسر مهین مهندس برق است و درآمد خوبی دارد حاضر نیست هیچ پولی خرج زندگیشان کند. «خیلی خسیس است؛ اما ای کاش این بزرگترین مشکل زندگی من بود». ادامه میدهد: «عذاب اصلی من رابطه جنسی است. هنگامی که رابطه داریم بهوضوح از من میخواهد فانتزیهای جنسیای که راجع به خواهرم میگوید بشنوم. هیچ راهی ندارم. دلام برای پدرم میسوزد. هر روز به خودکشی فکر میکنم.» اما مهین فقط یکی از زنانی است که در ایران قربانی خشونت خانگی شده است؛ معضلی که روزبهروز قربانیان بیشتری میگیرد.
در میان استانهای ایران لرستان میزان خشونت خانگی بسیار بالایی دارد. احمد نوربالا، روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، میگوید: «به طور کلی میزان خشونت خانگی در کشور حدود ۲۳ درصد است و تا کنون در استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه بیشترین میزان خشونت خانگی به ثبت رسیده است.»
این نوع خشونت به اندازهای در لرستان بحرانآفرین بوده که مهمترین دلیل اقدام به خودکشی زنان این استان نیز به حساب میآید. محمد کاکاوند، سرپرست شبکه بهداشت شهرستان بروجرد، در بهمن ۱۳۹۷ گفت: «میزان خودکشی در لرستان ۱۲.۴ در صد هزار نفر است؛ در حالی که این آمار در جهان ۱۱.۴ در صد هزار نفر است و بنا بر بررسیهای انجامشده در کل کشور، چهار استان لرستان، ایلام، کرمانشاه و آذربایجانغربی بیشترین میزان خودکشی را دارند که لرستان در بین این چهار استان در رتبه اول قرار دارد.» او همچنین میگوید: «هرچند اقدام به خودکشی در زنان بیشتر است؛ اما میزان مرگ بر اثر خودکشی در مردان آمار بالاتری دارد. بررسیها نشان میدهد در سالهای اخیر زنان هم به سمت روشهایی در خودکشی میروند که احتمال مرگ را در آنها بیشتر میکند.»
خشونت خانگی مهمترین دلیل اقدام به خودکشی زنان در لرستان است
خشونت خانگی چیست؟
خشونت خانگی؛ خشونت فیزیکی، روانی یا جنسی علیه همسر یا شریک زندگی، فرزندان و سایر افرادی است که در یک خانواده زندگی میکنند. همچنین شامل تهدید، ارعاب و تحقیر، ضرب و شتم، تجاوز و قتل میشود. انزوای اجتماعی و خشونت اقتصادی هم از خشونتهای پنهانشده در چهاردیواری خانهها ست.
عدهای از جامعهشناسان مهمترین دلایل خشونت خانگی را – بهويژه در مناطق فقیرنشین و سنتی – فقر، بیکاری و اعتیاد مردان، فقر فرهنگی، عدم آشنایی زوجین با مهارتهای زندگی، وجود فرهنگ خشونت در مردان و بیمسئولیتی مردان نسبت به خانواده میدانند.
از دیدگاه روانشناختی خشونت خانگی نتیجه یک تصمیم آگاهانه یا ناآگاهانه است؛ چرا که همواره یک آلترناتیوِ رفتاری بهجز خشونت وجود دارد. خشونت یک رفتار آموختهشده است و نتیجه فقر، استرس، اعتیاد یا بیکاری یا رابطه ناموفق نیست. در واقع خشونت خانگی وسیلهای است برای بهدستگرفتن کنترل شریک زندگی و نشاندادن قدرت و برتری مرد. عواملی که جامعهشناسان به عنوان دلایل خشونت خانگی ذکر میکنند، فقط یک عامل تحریککننده است؛ این عامل تحریککننده در کشورهای مختلف و حتی مناطق مختلف یک کشور متفاوت است.
خشونت خانگی در همه دنیا وجود دارد؛ اما چند تفاوت مهم میان خشونت خانگی در ایران و به عنوان مثال در کشورهای غربی وجود دارد. اول شدت خشونت است. دوم عوامل تحریککننده، که همانگونه که در مناطق مختلف یک کشور متفاوتاند در کشورهای مختلف هم متفاوتاند. سوم و مهمتر از همه عواقب قانونی خشونت برای فردی است که مرتکب خشونت شده است.
در جوامع غربی، که زنان و مردان حقوق یکسان دارند، کسی که خشونت میکند مجازات میشود. اما قوانین جمهوری اسلامی نه تنها مردی را که خشونت میورزد مجازات نمیکند؛ بلکه زن را نصف یک انسان و جزئی از اموال مرد به حساب میاورد. بنابراین به جرئت میتوان قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در همه زمینهها را محرک اصلی خشونت خانگی در ایران دانست و تاکید کرد که تمرکز همه متخصصان و فعالان اجتماعی باید روی تغییر این قوانین باشد. چرا که تا زمانی که این قوانین وجود دارند تلاشهای برابریخواهان و فعالان اجتماعی در زمینه تغییر الگوهای مردسالارانه و توانمندسازی زنان چندان راه به جایی نخواهد برد. اینجا نقطهای است که نمیتوان امیدی به تغییر از پایین داشت تا زمانی که در صدر، قوانینی وجود دارد که زن را نیمی از یک انسان کامل میشناسد.