چگونه دوقطبیسازی سیاسی “اصلاحطلب” و “اصولگرا” در ایرانِ امروز باعث بالا رفتن مشارکت مردم در انتخابات میشود؟
چکیده: در این مقاله نشان میدهم که چگونه دوقطبیسازی در میدان سیاسیِ ایران در سال ۱۳۹۶ باعث افزایش مشارکت مردم در انتخابات میشود. در نظامهای دموکراسی، افزایش مشارکت سیاسی مردم باعث تقویت دموکراسی میشود اما سازوکاری که در میدان سیاسیِ ایران اجرا میشود، “شبح دموکراسی” است که به پوپولیسم بیشتر شبیه است و در لباس دموکراسی به مردم ارائه میشود؛ مشارکت سیاسیِ افراد به سطح رأی دادن و شرکت در مراسمهای چهارسالانه تقلیل مییابد و همچنین عامل مشارکت، سهم داشتن و سهم خواستن و تعقل نیست بلکه شرکت در مراسمی با هیجان جمعی بالاست که با برانگیختن احساساتی که بر مبنای ارزشها و عواطف انسانهاست اجرا میشود. دو قطب “اصلاحطلب” و “اصولگرا” در میدان سیاسی ایران هر چهار سال یکبار با نیروهای آماده خود به میدانِ سیاسی وارد میشوند، هیجان جمعی و احساسات افراد را برمیانگیزند، بر اساس عواطف و ارزشهای افراد در میدان بازی میکنند، یارگیری میکنند و سطح مشارکت در انتخابات را بالا میبرند و شبح دموکراسی را در آسمان ایران به پرواز درمیآورند؛ شبحی که جان ندارد و ملموس نیست و به پوپولیسم تنه میزند و با دوقطبیسازی در میدانِ سیاسی تقویت و گسترده میشود.
کلیدواژه: دوقطبیسازی، انتخابات، شبحِ دموکراسی، اصلاحطلب، اصولگرا، میدان سیاسی.
مقدمه
در اغلب میدانهای سیاسی تقسیمبندی میان چپ و راست وجود دارد. در آمریکا آزادیخواهان در یک سو و محافظهکاران در سوی دیگر، دموکراتها در یک سو و جمهوریخواهان در سوی دیگر قرار میگیرند و عجیب نیست که همین روش در ایرانِ امروز هم شیوع پیدا کرده است؛ اصلاحطلبان در یک سو و اصولگرایان در سوی دیگر مدعیانِ مردمسالاری در یک قطب و اسلامگرایانِ پایبند به اصول انقلاب در قطب دیگر، قرار گرفتهاند. افرادی که در دو قطب مخالف دستهبندی شدهاند دو سلیقه متفاوت دارند، از منابع خبری متفاوتی استفاده میکنند، فقط با همقطبیهای خود معاشرت، دوستی و ازدواج میکنند و حتی شهرها و محلههای متفاوت از هم برای زندگی انتخاب میکنند، یک نوع دشمنی و تلاش برای حذف دیگری شکل میگیرد که به شکل فزاینده ادامه پیدا میکند.
در پژوهش عجیبی که جامعهشناسان دانشگاه براون، هاروارد و ایالت پنسیلوانیا انجام دادهاند، معلوم شده است که مردم، بهطور غریزی، جذب بوهایی میشوند که از تنِ همفکرانشان برخاسته است، جاناتان هایت، استاد دانشگاه نیویورک نیز معتقد است اساساً میان محافظهکاران و لیبرالها فاصلهای به اندازه فاصله مریخ تا ونوس وجود دارد. برای مثال، بهرغم اینکه محافظهکارها عموما میل شدیدی برای احترام به حاکمیت دارند، لیبرالها اینگونه نیستند. به تعبیرِ هایت دیدگاه محافظهکارها مطلقا گیجکننده است. این تفاوتها پسِ بسیاری از گفتوگوها پنهان شدهاند. پرسش این است که در فضای سیاسی امروز در ایران چگونه دوقطبیسازی شکل میگیرد؟
دوقطبیسازی در میدان سیاسی ایران
اصولگرایان در سالهای پس از انقلاب اسلامی فعالیتهای سیاسی خود را در قالب چند حزب سیاسی آغاز کردند و اصلاحطلبان از سال ۱۳۷۶ دولت را در دست گرفتند و شروع به شکل دادنِ قطب اصلاحطلبی در ایران کردند و دو جناحِ مسلط درون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که در بالاترین جایگاه در قطب مسلط در میدان سیاسی ایران قرار دارد در سال ۱۳۸۴ پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و در پایان دوره اصلاحات، گفت: «نظام را متهم میکنند که میخواهد دستگاه را یکدست کند؛ نه یکدست کردن مطلقاً مورد قبول دستگاه نیست. اگر مراد از یکدست کردن این است که همۀ کارهای کشور به یک جناح سپرده شود، این چیز غلطی است و بنده هم اصلاً اعتقادی به این ندارم. دو جناح مقابل در مجموعۀ نظام میتوانند باشند و فعالیت کنند؛ ولی شرطش این است که به قانون اساسی وفادار باشند. اینها بر کارِ هم نظارت میکنند، با هم رقابت سالم میکنند. این مسابقه، پیشرفت به وجود میآورد و از در بسته بودنِ تشکیلات گوناگون حکومتی جلوگیری میکند؛ این چیز مغتنم و خوبی است.» آیتالله خامنهای درباره دوقطبی اصلاحطلب و اصولگرا گفته است: «بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطه مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطه مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بهشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتی به شکل وابسته و نابابش! نقطه مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو. ما باید روشها را اصلاح کنیم. در روشها اشتباه و نقص وجود دارد. گاهی به مرحلهای میرسیم که امروز دیگر جواب نمیدهد؛ باید مرحله دیگری را شروع کنیم. حفظ اصول و اصلاح روشها، معنای اصلاحطلبی است.» (همان). در سال ۱۳۹۵ نیز آیتالله خامنهای دلیل مخالفت خود با حضور مجدد محمود احمدینژاد را جلوگیری از ایجاد فضای دوقطبی در جامعه گفته بود. این نشان میدهد که با وجود آگاهی قطب مسلطِ میدان سیاسیِ ایران از ضررهای دوقطبی شدن سیاسی جامعه، همچنان تقابل دو قطب اصلاحطلب و اصولگرا پررنگتر از گذشته ادامه دارد.
شورای شهر تهران یک مجمعِ سیاسی دوقطبی تمام عیار فرض میشود، یک نوع دوقطبی که از جانب اعضای شورای شهر نیز عادی و بدیهی تلقی میشود، عباس جدیدی عضو کمسیون حقوقی و نظارت شورای شهر پیشنهاد داده است که برای رفع شائبه و حفظ تعادل هر سال یکی از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا عهدهدارِ ریاست شورای شهر تهران شود. در اینجا یک شورای شهرِ دو قطبی تشکیل شده است، پیشفرض فکری افرادی که فعال سیاسی محسوب میشوند این است که شوراها در شهرستانها و روستاهای مختلف ایران باید دارای گرایش سیاسیِ کاملا اصلاحطلب یا کاملا اصولگرا باشند.
در گزارشهای رسانهها، شهرهای ایران را در یکی از دو قطب اصلاحطلب یا اصولگرا دستهبندی میکنند؛ ایلنا در گزارشی شهرهای مشهد، قم، کرمانشاه، کرمان، همدان، بندرعباس، زنجان، کاشان، بروجرد و خمینیشهر را در دسته شهرهای اصولگرایان قرار داده است، چون بیشترین آرای انتخاباتی در این شهرها برای جناح اصولگرا بوده است. باید این پرسش را مطرح کرد که چطور ممکن است تمام مردمی که در یک شهر یا روستا زندگی میکنند گرایش اصلاحطلبی یا اصولگرایی داشته باشند و تکثر آرا وجود نداشته باشد؟ بر اساس گزارشهایی که در سایت آمار ایران منتشر شده است، جمعیت شهر مشهد که در سال ۱۳۹۵ بیش از سه میلیون نفر بود، بر اساس چه ملاکی میتوان بیش از سه میلیون نفر جمعیت یک شهر را متعلق به یکی از دو قطب اصلاحطلب یا اصولگرا دانست؟ این تفکیک نادقیق در روند دوقطبیسازی صورت میگیرد.
همواره تشتت و اختلاف نظر بین عناصر مختلف درون دو قطب وجود دارد، برای کاهش این تشتت هر چهار سال یکبار در انتخابات شوراهای شهر و روستا و انتخابات ریاستجمهوری از هر دو قطب اصلاحطلب و اصولگرا گردهماییها برای رسیدن به کاندیدای واحد و فهرست واحد برگزار میشود؛ فهرستهایی با عناوین”جمنا” و” لیست واحد” و مانند آن منتشر میشود و از مردم میخواهند به فهرستی که مورد تأیید آنهاست و عیار اصولگرایی و اصلاحطلبی آنها از آزمون دو قطب سربلند بیرون آمده است رأی بدهند؛ و مردم مجبور میشوند هنگام رأی دادن به فهرست مورد نظر یکی از دو قطب دسترسی داشته باشند.
یارگیری در بین افراد تأثیرگذار و افراد نزدیک به قطب مسلط و صاحبان سرمایههای سیاسی در میدان سیاسی با نیروی زیاد ادامه دارد. پس از فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی دعوا بر سر اینکه آیتالله هاشمی رفسنجانی به کدام جناح تعلق داشت بالا گرفت و نیروهای دو قطب سعی کردند که آیتالله هاشمی رفسنجانی را به روی یکی از صندلیهای جناح خودشان بنشانند ولو اینکه مرده باشد؛ زندگی آیتالله هاشمی رفسنجانی را به چند دوره تقسیم کردند، دورهای که به اصولگرایان نزدیک بود و رقیب اصلاحطلبان بود و دورهای که به اصلاحطلبان نزدیک بود و دوره پس از مرگ او که با استراتژیهای رسانهای و هوشمندی نیروهای دو قطب به نظر میرسد که در نهایت آیتالله هاشمی رفسنجانی بر روی یکی از صندلیهای اصلاحطلبی نشست. اصطلاح هوشمندانهای که روی جلد شماره ۱۰۱هفتهنامه صدا منتشر شد «حماسه اکبر» بود.
این اصطلاح بار عاطفی و ارزشی دارد؛ کلمه «حماسه» یعنی حادثهای که در یک ملّت دارای پیشینه و ریشه است. واژه «حماسه» با مردم سروکار دارد، با مردمی که قرار است سیاسی بشوند و سیاست را بفهمند و واژه «اکبر» در ادبیات ایران دارای بار ارزشیِ بالایی هم به لحاظ دینی و هم به لحاظ عرفی است؛ با این میزان بالای تحت تأثیر قرار دادن ارزشها و احساسات مردم از طرف قطب اصلاحطلب، پس آیتالله هاشمی رفسنجانی به سمت قطب اصلاحطلب کشیده میشود ولو اینکه مرده باشد. این رویداد در جامعهای رخ میدهد که امر «مرگ»، امری ارزشی و عاطفی است و مردهها سوژههای سیاسی قدرتمندی هستند؛ و حتی توان آرایش مهرههای سیاسی در میدان سیاسی را پس از مرگ خود نیز دارند، همانطور که علی سودایی معتقد است که در انتخابات سال ۱۳۹۶ نهادها، سنتهای سیاسی و چهرههایی که زیر سایه هاشمی رفسنجانی رشد کردهاند، نقش اصلی را ایفا میکنند، سنتها و چهرههایی که ناگزیر به یکی از دو قطب اصولگرا یا اصلاحطلب تعلق دارند. هفتهنامه صدا در شماره ۱۰۹ با طرح جلد سیاه و سفید که رویارویی دو چهره در دو قطب مخالف با دو رنگ متضاد را نشان میداد و انتخاب تیتر عجیبِ «دوئل»، بر دو قطبی شدنِ فضای سیاسی کشور صحه گذاشت. دوئل جنگی بین دو نفر با سلاح مرگبار است که برای حل و فصل یک مسئله شرافتمندانه انجام میگیرد! مسابقه هیجانانگیزی که میتوانند بسیاری از افراد را به حضور در صحنه بکشاند. چرا که برانگیزاننده احساسات عمیقی مثل شرافت است.
در کارزار دو قطبیِ سیاسی، عناصر درون دو قطب، بسیاری از مردم را با برانگیختن احساسِ ترس به سمت مشارکت سیاسی و رأی دادن به یکی از دو قطب موجود ترغیب میکنند؛ ترس از آمدن چهره بد، ترس از داشتن یک رئیسجمهور نالایق و ترس از افزایش فضای فشار و خفقان و بیاخلاقی. این برانگیختنِ حسِ ترس یکی از استراتژیهای پرکاربرد در قطب اصلاحطلبان دورههای اخیر انتخابات بوده است.
زیباکلام از دوقطبی شدن انتخابات و بالا رفتن مشارکت مردم به دلیل همین دوقطبی شدن میگوید: «حضور آقای رئیسی به عنوان کاندیدا در انتخابات، مشارکت مردمی را بیشتر خواهد کرد. برای آنکه انتخابات به سمت دوقطبی شدن میرود. یک قطب اصولگرایان و یک قطب دیگر طرفداران مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات و طرفداران اصلاحات و میانهرو خواهند بود. یک انتخابات کاملاً دوقطبی به وجود خواهد آمد و همین دوقطبی شدن انتخابات است که مشارکت مردمی را بالا میبرد.» اسفندیار رحیم مشایی نیز در مصاحبهای به لذت بردن از فضای دوقطبی اشاره میکند: «چقدر خوب بود كه انتخاباتي در كشور برگزار ميشد كه يكي از كانديداها آقاي خاتمي بود و يكي ديگر آقاي احمدينژاد. حالا هر كس ديگري هم كه ميخواست كانديدا ميشد، خيلي مهم نبود، مهم اين دو نفر هستند. اگر چنين اتفاقي رخ ميداد ما خيلي از فضاي انتخابات لذت ميبرديم.» دوقطبی شدن مسئلهای کاملاً پذیرفته شده و بدیهی انگاشته شده و مثبت تلقی شده در ادبیات سیاسیِ ایران است که با نیروی زیاد تقویت میشود و پیش میرود.
اصولگرایان با جریان مردمی انقلابی فرزندان نسل سوم روحالله تحتِ عنوان “جماران” و با شعار “ما ۳۳ میلیون نفر”، وارد میدان شد! با آمار غیرواقعیِ ۳۳ میلیون نفر و با شعار “ما ۳۳ میلیون نفر”، نیمی از جمعیت کشور را وارد مرزهای قطب اصولگرا میکنند.
در زبانِ سیاسیِ امروز انتخابات به بازیهای پرهیجانی مثل فوتبال، شطرنج و ورق و در مواردی به جنگ تشبیه میشود؛ تیترهایی مثل “اصلاحطلبان یک، اصولگرایان صفر!”، “بازی اصلاحطلبان با آخرین مهرهها”، “آرایش انتخابات ۹۶: یکپارچگی اصلاحطلبان، پراکندگی اصولگرایان”، “اصلاحطلبان در آرامش، اصولگرایان در تلاطم”، “لشکر پنج نفره اصولگرایان در مقابل یک نفر اصلاحطلب!”، تیترها به شدت دوقطبی و متضاد هستند، رسانهها با استفاده از زبانی که به میدانهای مسابقه و بازیهای پرهیجان تعلق دارد نقش مهمی در شکل دادن و هیجان دادن به فضای دوقطبی در میدان سیاسی ایفا میکنند.
پیروی از معیارهای آیتالله خمینی یکی از موارد جدل بین اصولگرایان و اصلاحطلبان بوده و هر دو طرف یکدیگر را به نقض دیدگاههای نخستین رهبر پس از انقلاب ایران متهم میکنند. آیتالله خمینی، رهبر کاریزمای انقلاب اسلامی ایران است که ویژگیِ کاریزمایی او هنوز باعث تحریک مردم برای مشارکت و قرار گرفتن در یکی از دو قطب موجود میشود و این اتهام از سوی دو قطب به یکدیگر استراتژی برانگیختن حسی است که در مردم به واسطۀ کاریزما بودن رهبران ایجاد میشود.
احمدینژاد میگوید: «ورود ما انتخابات را دوقطبی میکند یا سهقطبی؟/ مقام معظم رهبری فرمودند نیا که دوقطبی نشود/ شما میگویید بیایید دو قطب را میشکنید.» اگر در میدان سیاسیِ کنونی هیچ یک از دو قطب، احمدینژاد را متعلق به خود نداد میتواند این دوقطبیِ اصلاحطلب و اصولگرا، تبدیل به سه قطب اصلاحطلب، اصولگرا و پوپولیسمِ واقعی میشود. آمدنِ قطب سومِ احمدینژادیها، وضعیت میدان سیاسی را تغییر میدهد و شبح عجیب و غریب دموکراسی که توسط دو قطب در جریان است را به واقعیتِ پوپولیستی خود نزدیکتر میکند.
دوقطبیسازی سیاسی در میدان سیاسی ایران را در شکل زیر نشان دادهام؛ دو قطب اصلاحطلب و اصولگرا، توسط قطب مسلط که شامل رهبر جمهوری اسلامی ایران و شورای نگهبان، نظارت و مدیریت میشود در فضای سیاسی ایران افراد را از طریق جدالهای خوب و بد و هدف قرار دادنِ احساسات و ارزشهای اخلاقی تشویق به مشارکت سیاسی میکنند.
نتیجهگیری
مردم در نقشه دوقطبی شدهای که در برابر آنها قرار دادهاند ناگزیر واکنش نشان میدهند، در حالت عادی افراد یک جامعه خود را صاحب منطق و طرفدار حق و عدالت و درستی میدانند و کمتر فردی پیدا میشود که خود را در دسته بدها قرار بدهد، ممکن است در شرایط غیر انتخاباتی افراد خود را فارغ از دستهبندیها و جدلها بدانند اما در شرایط انتخاباتی گریزی از این دو قطب ندارند؛ یک مبارزه در جریان است که هر چه به زمان انتخابات نزدیکتر میشود مبارزه دوقطبی شده شدت میگیرد، حامیان دو قطب شامل نشریهها و روزنامهها و شبکههای آنلاین، روحانیون، سلبریتیهای ورزشی و سینمایی، استادان دانشگاه و نخبگان فکری، محلهها و شهرها و روستاها، خانوادههای شهدا و مردم خود را ایستاده در میدان سیاسی میبینند؛ میدانی که هرچند چندان تعلقی به آن ندارند اما وارد شدهاند، بحثها و مناظرههای سیاسی بین دوقطب شدت میگیرد و فرد ناگهان خود را نشسته بر روی صندلیِ حامیانِ یکی از دو قطب میبیند، چون بالاخره باید خود را از سرگردانی و بیهویتی سیاسی نجات بدهد، یعنی برای داشتنِ هویت سیاسی باید رودرروی گروهی دیگر از افراد قرار بگیرد که روی صندلیهای آنسوی میدان نشستهاند، مرزی تشکیل میشود که در صورت نبودن این مرز افراد وجود نخواهند داشت. کسانی که به هیچیک از این دو قطب تعلق نداشته باشند افرادی بیهویت، سرگردان و خاکستری تلقی میشوند، افرادی که کاری به سیاست ندارند و به هیچکدام از این دو جناح تعلق عاطفی و فکری ندارند عملا افرادی محسوب میشوند که وجود ندارند چون رأی نمیدهند و خنثی میشوند. هویت فرد در میدان سیاسی با دشمنی و جداسازی از دیگری تعریف میشود، اگر مخالف عدهای نباشی وجود نخواهی داشت! دوقطبیسازی سیاسی به افراد اجازه نمیدهد که به گزینهای خارج از این دو بیندیشند و امکان تکثر نامزدها را محدود میکنند و در نتیجه انتخاب افراد را محدود میکنند. جداسازی بیشتر و بیشتر میشود، مردم در دو هویت سیاسی تعریف میشوند و افرادی که خود را متعلق به یک قطب سیاسی میدانند تمایلی ندارند به استدلالها و حرفهای آدمهای قطب دیگر گوش کنند آنها از منابع خبری متفاوتی استفاده میکنند و مرزبندی و دشمنی به شکل فزاینده در جامعه گسترده میشود و امکانهای گفتوگو محدودتر میشود و مهمترین اصلِ دموکراسی، یعنی اصل مشارکت در همۀ سطوح برای جلوگیری از انحصاری شدن تصمیمگیریها و تسلط گروههای خاص نفی میشود و به سطح پایین رأی دادن به یکی از دو گزینۀ مورد تأیید قطب مسلط و دو قطب مخالفِ سیاسی تقلیل مییابد. این عوامل باعث میشود معنای دموکراسی در ایران بدل به شبحی بشود که به نام شبح دموکراسی که از نظام سیاسیِ کنونی محافظت کند، شبحی که با برانگیختنِ احساسات مردم بر فراز آسمان به پرواز در آمده است و مردم را با این روش به مشارکت در میدان سیاسی وا میدارد. دموکراسی بیشکلی را در فضای سیاسی به حرکت درمیآورند که نوعی پوپولیسمِ برانگیزاننده است که با برانگیختنِ احساسات و عواطفِ افراد و هدف قرار دادن ارزشها و اخلاق مردم را به مشارکت حداقلی، یعنی رأی دادن در انتخابات دوقطبی شده سوق میدهند.
منابع:
۱- ترجمان، «نهفقط از عقایدِ سیاسیات که از بوی تنت هم بیزارم»، این مطلب در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۱۴ با عنوان Smelling Liberal, Thinking Conservative در وبسایت نیویورکتایمز منتشر شده است، تاریخ انتشار 26 بهمن 1395، تاریخ مشاهده: ۱۴ فروردین ۱۳۹۶
۲- پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، «بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان»، تاریخ انتشار ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴، تاریخ مشاهده: ۱۴ فروردین ۱۳۹۶
۳- بیبیسی فارسی، «نظرات نقل شده از رهبر ایران در مورد کاندیداتوری داوطلبان ریاست جمهوری»، تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۹ فروردین ۱۳۹۶
۴- دنیای اقتصاد، «ورزشکاران شورای شهر زد و بند کردند؟»، تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، تاریخ مشاهده: ۱۲ فروردین ۱۳۹۶
۵- ایلنا، «شهرهایی که در اختیار اصولگرایان است»، تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۲ فروردین ۱۳۹۶
۶- بیبیسی فارسی، «هاشمی رفسنجانی چگونه به ایران ۱۳۹۶ شکل میدهد؟»، تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
۷- نگام، «گفتگو با صادق زیباکلام: رئیسی در برابر روحانی شانس ندارد»، تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۸ فروردین ۱۳۹۶
۸- روزنامه اعتماد، شماره ۳۷۷۷، صفحه ۲، «اصولگرایی مورد توجه مردم نبوده و نیست»، تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۶
۹- انصافنیوز، «۳۳ میلیون نفر دیگر اصولگرا شدند/ جماران، انشقاقی پس از «جمنا»، تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
۱۰- فرارو، «اصلاحطلبان یک، اصولگرایان صفر!»، تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، تاریخ مشاهده: ۱۸ فروردین
۱۱- پارسنیوز، «وحدت اصولگرایان اهمیت بیشتری پیدا میکند/ بازی اصلاحطلبان با آخرین مهرهها»، تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۸ فروردین ۱۳۹۶
۱۲- جامنیوز، «آرایش انتخابات ۹۶: «یکپارچگی اصلاحطلبان»، «پراکندگی اصولگرایان»»، تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، تاریخ مشاهده ۱۸ فروردین ۱۳۹۶
۱۳-عصر ایران، «اصلاحطلبان در آرامش، اصولگرایان در تلاطم»، تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، تاریخ مشاهده: ۱۸ فروردین ۱۳۹۵
۱۴-فیدوس، «لشکر پنج نفره اصولگرایان در مقابل یک نفر اصلاحطلب!»، تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۸ فروردین ۱۳۹۶
۱۵-رادیو زمانه، «جهانگیری: رهبر گفت اصلاحطلبان حضور داشته باشند»، تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۵، تاریخ مشاهده: ۱۸ فروردین ۱۳۹۶
۱۶-اقتصادنیوز، «احمدینژاد در کنفرانس خبری: آن آقایی که مُرد، فرمان حمله به من را صادر کرد»، تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۶، تاریخ مشاهده: ۱۷ فروردین ۱۳۹۶