Search

English

فریبا عادل‌خواه کیست؟ 

فریبا عادل‌خواه در یکی از سفرهای خود به ایران، در روز ۱۷ خرداد ماه، توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در منزل شخصی خود در تهران بازداشت شد. او که تابعیت دوگانه ایرانی – فرانسوی دارد، از جمله پژوهشگرانی‌ست که در فرانسه تحصیل کرده است و به دفعات برای مسائل پژوهشی به ایران سفر کرده است. پس از پخش ویدئویی از اظهارات او – که به دفاع از حکومت جمهوری‌اسلامی تعبیر شد – حساسیت فعالان فضای مجازی درباره او نیز بالا گرفت. نکته جالب توجه آنکه، دولت حسن روحانی پیرامون بازداشت او، خود را بی‌اطلاع نشان داد. مقامات دولت فرانسه نیز اذعان کرده‌اند که تاکنون (تیرماه ۹۸) نتوانسته‌اند به فریبا عادل‌خواه دسترسی داشته باشند.

رییس‌جمهور فرانسه – امانوئل مکرون – نیز به این بازداشت واکنش نشان داد و در روزهای اخیر گفت: «« آن چه که اتفاق افتاده عمیقا مایه نگرانی من است. چندین روز است که از این موضوع با خبر شده‌ایم. من این فرصت را داشته که نه تنها نارضایتی خودم را با رییس جمهوری ایران در میان بگذارم؛ بلکه از او خواسته‌ام که توضیحاتی در این باره ارائه شود». مکرون فریبا عادلخواه را به عنوان یک شهروند فرانسه به رسمیت می‌شناسد اما نکته آن است که جمهوری‌اسلامی اساسا تابعیت دوگانه به رسمیت نمی‌شناسد و اگر شهروندی ایرانی تابعیت دوگانه داشته باشد و بازداشت شود، توسط قوانین جمهوری‌اسلامی محاکمه خواهد شد. 

فریبا عادلخواه در سال ۱۳۳۹ در تهران در خانواده‌ای متوسط و سنتی زاده شد. می‌گوید تا ۱۵ سالگی چادر سر می‌کرده است. در جوانی شیفته مطهری و شریعتی بود و در جلسات حسینیه ارشاد شرکت می‌کرد. در مقطع انقلاب ۵۷ در فرانسه حضور داشت و حضوری محدود در اعتراضات و تظاهرات انقلابی در فرانسه داشت.  تحصیلات تکمیلی خود را در فرانسه ادامه داد و در رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه استراسبورگ درس خواند و از آنجا فوق‌لیسانس گرفت و در نهایت دکترای خود در رشته «مردم شناسی اجتماعی و قوم شناسی» را از مدرسۀ مطالعات عالی علوم اجتماعی در پاریس دریافت کرد. او در سال‌های اخیر در بنیاد ملی علوم سیاسی در پاریس به تدریس و تحقیق می‌پرداخت و در آنجا مدیر تحقیق محسوب می‌شد.

از جمله انتقاداتی که در یک گفتگو به او وارد شد این بود که علی‌رغم اسناد تاریخی و بین‌المللی غیرقابل رد، او از عنوان خلیج به جای خلیج‌فارس در تحقیقات تاریخی استفاده می‌کند. او نیز در پاسخ، بحث بر سر نام خلیج‌فارس را یک «نزاع تاریخی.» دانست که لزوما نباید به آن وارد شد و اذعان کرد مخاطب فرانسوی با نام «خلیج» راحت‌تر است و برای او نیز مخاطب فرانسوی مهم‌تر از سند تاریخی است. 

فریبا عادلخواه؛ در یکی از سفرهای خود به ایران

او انقلاب ۵۷ را برای اقشار مذهبی و اسلامی، انقلابی «آزادبخش» می‌داند که فرصتی برای برای آنان برای ورود رسمی به حوزه فرهنگ فراهم کرد و آنان را ناخواسته مدرن کرد. به گفته او حجاب موجب آزادی زنان‌ مذهبی در ایران دهه شصت شد. نگاه فریبا عادلخواه به پدیده جمهوری‌اسلامی و انقلاب ۵۷ و دیگر متعلقات به این مسائل، نگاهی سراپا انتقادی نیست و بلکه تا حدی می‌توان گفت نگاهی توجیه‌گرانه نیز دارد؛ خصوصا اگر توجه کنیم عنوان یکی از پژوهش‌های او «تصورات نادرست درباره جمهوری‌اسلامی» است.

دکتر «مهرزاد بروجردی» در شرحی که بر کتاب «مدرن‌بودن در ایران» از فریبا عادلخواه نوشته است، به بخشی اشاره می‌کند که عادلخواه در آن به بررسی مفهوم جوانمرد در ایران پساانقلاب اقدام می‌کند و ضمن تاکید بر اینکه مفهوم جوانمردی در پس از انقلاب ۵۷ بیشتر نهادینه و دموکراتیک شد، آن را شامل خصایصی همچون فروتنی، نوع‌دوستی، دلیری، بخشندگی، عدالت پیشگی می‌داند و مهم اینجاست که عادلخواه، به خمینی به عنوان یکی از مصادیق جوانمردی می‌نگرد. دکتر بروجردی در بخشی از شرح خود می‌نویسد: «بخش مهم دیگر در کتاب آنجاست که عادلخواه به ارزیابی و بررسی مفهوم “جوانمرد” می‌پردازد. جوانمرد کسی است که صفت‌هایی چون فروتنی، نوع‌دوستی، دلیری، بخشندگی، سربلندی، خاکساری، عدالت پیشگی، راستی و از خود گذشتگی را در خویش به‌هم رسانده باشد. عادلخواه با نظر در تاریخ شفاهی ایران کسانی را با این نام باز می‌شناسد: پوریای ولی، یعقوب لیث، ستارخان، طیب حاج رضایی، غلامرضا تختی، آیت‌الله خمینی، مهدی بازرگان و غلامحسین کرباسچی. و آنگاه می‌افزاید که پس از انقلاب، جوانمردی به‌سان یک شیوه‌ی زندگی هر چه بیشتر اداری و دموکراتیک شده است. (ص 53) چه، بخشندگی و گشاده‌دستی امروز بیشتر در کالبد مجموعه‌های نهادینه شده پدیدار می‌شوند – خواه این نهاد‌ها سیاسی و دینی باشند و خواه چیزی همچون اتحادیه یا تعاونی به‌شمار آیند. چنین است که جوانمرد با فضیلت، به هستی‌ای گروهی و جمعی تبدیل می‌شود، شخصیتی مدنی می‌یابد و هر چه این گشاده‌دستی و بخشندگی اجتماعی بیشتر ریشه می‌گستراند، پایه‌ی “اجتماعی” روند بخشندگی را نیز محکم‌تر می‌سازد. (ص 74) 

با توجه به این دست عقاید، فریبا عادلخواه مورد انتقاد آن دسته از افراد و گروه‌هایی بود و است که او را متهم می‌کردند که با جمهوری اسلامی رابطه دارد. او خود تایید می‌کند که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی برای پژوهش به ایران رفت‌وآمد می‌کرد و از سوی ایرانیان خارج از کشور اتهامات فراوانی به او وارد می‌شد و از جمله کسانی قلمداد می‌شد که آب به آسیاب جمهوری‌اسلامی ریخته است.

ولی آنچه فریبا عادلخواه را پس از بازداشت اخیر، و  در فضای مجازی فارسی‌زبان بیش از پیش سیبل انتقادات کرد، پخش ویدئوی گفتگویی از او با یک رسانه فرانسوی بود. او در آن گفتگو که به زبان فرانسوی انجام گرفته بود به بیان برخی نکات پرداخت که چالش‌برانگیز بودند. او از جمله به این نکته اشاره کرد که در ایران برای حجاب قانون مکتوب وجود ندارد. او همچنین روحانیون قم را مدافعان دموکراسی دانست و نیز برای اپوزیسیون جمهوری‌اسلامی شانسی را متصور ندانست. این اظهارات او موجب شد که در فضای توییتر فارسی‌زبان به تندی از سوی فعالان توییتری نواخته شود. 

نکته جالب‌توجه این است که بازداشت این پژوهشگر در زمانی صورت می‌گیرد که تنش بین جمهوری‌اسلامی و فرانسه سر مسائل منطقه‌ای و هسته‌ای بالا گرفته است و مکرون در سال ۲۰۱۹ حداقل در دو زمان مختلف، نزدیکان و مقامات دولت خود را به ایران فرستاده است تا با سران جمهوری‌اسلامی برای کاهش تنش‌ها مذاکره کند. جمهوری‌اسلامی اما تجربه موفقی از بازداشت شهروندان فرانسوی داشته است. از جمله می‌توان نام «کلوتید ریس» به میان آورد که در سال ۸۸ به جرم جاسوسی بازداشت شد و سرانجام پس از یک‌سال در ازای آزادی دو زندانی ایرانی در فرانسه آزاد شد که یکی از آنان «علی وکیلی‌ راد» – قاتل شاپور بختیار – بود.

جمهوری‌اسلامی تعارفی در بازداشت ایرانیان دو تابعیتی ندارد و ضمن بی‌توجهی به تابعیت خارجی آنان، هر چه دلش بخواهد سر آنان پیاده می‌کند؛ حتی اگر همان فرد توسط سیستم جمهوری‌اسلامی تقدیر شده باشد؛ از جمله می‌توان از «میمنت محسنی چاوشی» نام برد که یکی از محققان ایرانی ساکن استرالیا و جامعه‌شناس ایرانی‌ست که کتاب او در سال ۱۳۸۹ پیرامون تحولات باروری در ایران به عنوان «کتاب سال» تقدیر شد ولی سال ۹۷ در ایران به اتهامات امنیتی همچون «نفوذ» بازداشت شد!
 
اینکه شهروندان دو تابعیتی ایرانی به عنوان گروگان توسط دولتی بازداشت شوند که خود را متولی ایران می‌داند و می‌نامد، و سپس پیگیری دولت متبوع و ثانوی فرد بازداشت‌شده (مثلا فرانسه در بحث فریبا عادلخواه ) از چرایی بازداشت فرد و تلاش برای آزادی آن فرد، از آن جنس پدیده‌های غریبی‌ست که احتمالا تنها در بقالی جمهوری‌اسلامی پیدا می‌شود. این مسئله برای خیلی از ایرانیان اذیت‌کننده است و آنان را وا می‌دارد اگر می‌خواهند به زادگاه خود رفت و آمد کنند، حتی در خارج از کشور مواظب باشند که مبادا خلاف میل حاکمان جمهوری‌اسلامی سخنی بگویند و فعالیتی کنند.  

انتشارات بیشتر ...