Search

English

جمهوری اسلامی و خاموش‌کردن صدای روزنامه‌نگاران

توانا- فرناز فصیحی خبرنگار ایرانی-آمریکایی وال‌استریت ژورنال است که در ایالات متحده به دنیا آمده و سال‌هاست که حرفه خبرنگاری را به طور حرفه‌ای دنبال می‌کند. وی یازده سال‌ است که درباره مسائل ایران و خاورمیانه برای این نشریه قلم می‌زند و همواره مقاله‌هایی از وی در این نشریه درباره زندگی مردم ایران، علایق جوانان ایرانی، حوادث جنبش سبز و تقلب در انتخابات و مسائل مهم دیگر منتشر شده است. مقاله تازه فصیحی اما رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ و بوی ترس و تهدید. مقاله‌ای که طی روزهای گذشته بسیاری نشریات غربی و بسیاری از موسسات مدافع آزادی بیان و امنیت حرفه خبرنگاری آن را پوشش داده‌اند و تبدیل به موضوعی داغ این روزها شده است. این خبرنگار در مقاله خود در روز ۲۱ آگوست در نشریه وال‌استریت ژورنال از طرح جدید نیروهای امنیتی ایران برای شایعه‌پراکنی و اتهام جاسوسی علیه وی خبر داد. ماجرا به روایت فصیحی از این قرار است که در ابتدا روزنامه کیهان در مقاله‌ای به تفصیل سناریوی جاسوس بودن خبرنگار وال‌استریت‌ ژورنال را طرح می‌کند. اما مبنای کیهان برای طرح چنین سناریویی چه بوده است؟ منبع کیهان برای این ادعا مقاله‌ای از یک نویسنده آمریکایی در نشریه فوربس بوده که در آن ادعا کرده یکی از خبرنگاران مرد وال‌استریت ژورنال از طرف یکی از سناتورهای مجلس با دولت آمریکا در تماس بوده تا به مخالفان دولت ایران در جریان جنبش سبز یاری رساند. اما فارغ از صحت و سقم این ادعا این‌که کیهان با دلیل و مدرک فراوان این ماجرا را به خانم فصیحی نسبت داده با این‌که در اصل ادعا نیز این فرد رابط خبرنگار مرد بوده، خود جای سوال دارد. بعد از مقاله کیهان، دیگر نشریات اصول‌گرا نیز مانند تسنیم و مشرق‌نیوز نیز به آن واکنش نشان داده و خانم فصیحی را جاسوس دولت آمریکا می‌نامند. در این سلسله مقالات که برای ترور شخصیتی این خبرنگار تهیه شده‌اند وی به کار کردن برای سیا و دولت آمریکا متهم شده و ادعا کرده‌اند تمام جوایز خبرنگاری این خبرنگار برجسته به خاطر خوش‌خدمتی و مشارکت در کودتای بعد از انتخابات ایران بوده است! ماجرای این ادعاها و تهمت‌ها به مجلس ایران هم راه می‌یابد و به قول خود فصیحی حتی یکی از نمایندگان وی را «فاحشه» می‌نامد.

پای این مسأله به شبکه‌های اجتماعی هم باز شده و آن‌طور که خود فرناز می‌گوید کاربران با باور این ادعاها علیه وی شدیدترین نظرات را علیه او ابراز کرده‌اند و خواستار قتل و اعدام او شده‌اند. حتی شخصی گفته است که چون او به کشورش خیانت کرده باید استخوان‌هایش را جلوی سگ‌ها ریخت. البته فصیحی هم خبرنگاری نیست که با چنین مواردی غریبه باشد، وی در  سفرهای پیشینش به ایران (که آخرین‌بار در سال ۱۳۸۸ بوده است) از طرف وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران احضار شده و ساعت‌ها تحت بازجویی قرار گرفته است. از چندی پیش نیز دولت ایران به طور رسمی به وال‌استریت ژورنال اعلام کرده است که دیگر ایشان را به عنوان خبرنگار نخواهد پذیرفت، پس طبیعی است که هرگونه بازگشت ایشان به ایران از این پس بدون دردسر و یا بازداشت سپری نخواهد شد. این البته اولین‌باری نیست که جمهوری اسلامی با خبرنگاران چنین برخوردی می‌کند و اتهام جاسوسی را علیه ایشان مطرح می‌کند. هم‌اکنون پرونده جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست در ایران، از پرونده‌های داغ است و جیسون که با اتهام جاسوسی مواجه شده باید منتظر دادگاه و حکم نهایی باقی بماند، خبرنگاری که به شهادت تمام دوستان و همکارانش همواره مطابق قانون عمل کرده و همیشه دیدگاهی مثبت به ایران را در کارهایش بازتاب می‌داده است. یا به عنوان موردی دیگر می‌توان از مازیار بهاری، خبرنگار نیوزویک، یاد کرد که در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به جرم اقدام علیه امنیت ملی و توطئه علیه نظام به ۱۳ سال زندان محکوم شد. البته همه مانند مازیار آنقدر  شانس نیاوردند که فشارهای بین‌المللی باعث آزادی‌شان شود، برای مثال زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی‌-کانادایی، سال‌ها پیش به همین اتهام جاسوسی بازداشت شد ولی هیچ‌وقت دیگر روی آزادی را ندید و در همان دوران بازداشت موقت در زندان به قتل رسید. فصیحی در پایان مقاله خود در وال‌استریت ژورنال از دغدغه‌اش می‌گوید که نمی‌داند آیا روزی می‌رسد که بتواند به سرزمین مادری‌اش بازگردد و با مادربزرگ سال‌خورده‌اش چای بنوشد یا بر سر مزار پدرش گل ببرد، و یا دیگر هرگز این امکان را نخواهد داشت. او  اضافه می‌کند که تنها دل‌گرمی‌اش این روزها این است که فرد عزیزی مانند مادربزرگ‌اش که بی‌صبرانه منتظر دیگربار دیدن اوست، هیچ‌گاه به او نگفته است از کاری که انجام می‌دهد دست بردارد.

انتشارات بیشتر ...