Search

English

از گشت جندالله تا گشت ارشاد؛ زن‌ستیزی سیستماتیک یک حکومت

داستان گشت‌های خیابانی و مبارزه با بدحجابی قدمتی به اندازه سن جمهوری اسلامی دارد. در این سالیان هر نهاد و مسئولی در جمهوری اسلامی به فراخور درکی که از حجاب داشته، به روشی به مبارزه با «بی‌حجابی» برخاسته است. زمانی که در اسفند ۱۳۵۷ آیت‌الله خمینی در جمع طلاب قم گفت: «زنان باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند» عده‌ای با شعار «یا روسری یا توسری» با زنانی که «حجاب اسلامی» را رعایت نکرده بودند، برخورد کردند.

مسئله توجه به پوشش زنان و مقابله با بدحجابی و بی‌حجابی ابتدا از ادارات آغاز شد؛ ۱۰ تیرماه ۱۳۵۹ حجت‌الاسلام ری‌شهری، رئیس وقت دادگاه انقلاب، در بخشنامه‌ای نوشت: «از ورود آن دسته از پرسنل زن که پوشش اسلامی ندارند، به اماکن نظامی و سرویس‌های رفت‌و‌آمد جلوگیری به عمل آید.»

آیت‌الله خمینی، اسفند ۱۳۵۷: زنان باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند

محمدرضا مهدوی‌کنی – وزیر وقت کشور -، محمدعلی رجایی – وزیر وقت آموزش و پرورش – و محمد توسلی – شهردار تهران – هم در بخشنامه‌هایی اعلام کردند که زنان کارمند باید پوشش اسلامی را در محل کار رعایت کنند. پس از آن شورای انقلاب رسما اعلام کرد خانم‌ها بدون پوشش اسلامی حق ورود به ادارات دولتی را ندارند و ادارات اجازه دارند جلو آ‌ن‌ها را بگیرند.

دادستانی کل انقلاب هم در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «بدین وسیله به تمام وزارتخانه‌ها و موسسات و ادارات تابعه، شدیدا اخطار می‌شود چنانچه اثری از آنچه مورد تاکید حضرت امام و خواست ملت ایران است دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد، بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد.»

در سال‌های بعد گشت‌های جندالله و نیروهای ویژه مبارزه با منکرات در سطح شهرها آغاز به کار کردند. در آبان ۱۳۶۲ قانون مجازات اسلامی مصوب شد که بر مبنای آن، زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شوند. البته از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۷۵ همچنان حضور موتورسواران حزب‌اللهی در خیابان‌ها و برخورد با افراد به‌اصطلاح بی‌حجاب، کمابیش ادامه داشت.

گشت جندالله؛ نیرویی که مبارزه با «بدحجابی» و «منکرات» را به عهده داشت

در سال ۱۳۸۴ طرح حجاب و عفاف از سوی رئیس جمهور وقت، محمود احمدی‌نژاد، ابلاغ شد. در تابستان ۱۳۸۵ با حضور ون‌های سبزرنگ گشت ارشاد در خیابان‌ها طرح ارتقای امنیت اجتماعی اجرا شد و در سال بعد نیروی انتظامی این طرح را رسما در برخورد با زنانی که چکمه‌ می‌پوشیدند، به کار گرفت.

در سال ۱۳۸۸ به دلیل انتخابات ریاست جمهوری، این طرح کم‌رنگ شد ولی در سال ۱۳۸۹ با تغییر رویکرد، با عنوان «طرح امنیت اخلاقی» ادامه یافت. به همین ترتیب در سال‌های برگزاری انتخابات، اجرای این طرح ملایم‌تر بود. تا جایی که در سال ۱۳۹۲ حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود گفت: «نخواهم گذاشت مأموری بی‌ نام و نشان از کسی سوال کند. دختران جامعه، خود حافظ حجاب و عفاف هستند.»

از این سخنان روحانی دیری نگذشت که مشاهدات میدانی و همچنین فیلم‌های منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی گواهی داد نه تنها مأموران – به قول روحانی – بی‌نام و نشان، از زنان و دختران سوال می‌کنند، بلکه گاه حرمت آنان را نیز می‌شکنند و حتی با زور و کتک با آنان برخورد می‌کنند.
برخورد خشن برخی مأموران پلیس با زنان و دخترانی که در قاموس جمهوری اسلامی «بدحجاب» خوانده می‌شوند، سوال‌های زیادی را در ذهن تداعی می‌کند. سوال‌هایی از این قبیل که چه کسی به گشت ارشاد قدرت می‌دهد فردی را مورد ضرب و شتم یا فحاشی قرار دهد و اساسا پیامد چنین برخوردهایی در جامعه چیست؟

رفتار مأموران گشت ارشاد توأم با خشونت، توهین و تهدید است

عبدالصمد خرمشاهی، حقوق‌دان، با بیان اینکه در هیچ کجای قانون کشور اجازه برخورد خشن مامور نیروی انتظامی با مردم داده نشده است، در این باره می‌گوید: «هیچ کدام از قوانین به هیچ ماموری اجازه تعدی، دست‌اندازی، برخورد فیزیکی، حتی توهین و فحاشی با فرد بدحجاب نداده است. اگر ماموری مرتکب این امر شود کاری خلاف قانون انجام داده است و سازمان متبوع باید برخورد کنند و به جرم‌اش رسیدگی شود. اگر شکایتی از مامور خاطی نیز انجام بگیرد، باید طبق ضوابط و مقررات در دادسرای نظامی به آن رسیدگی شود.»

به گفته حقوق‌دانان برخورد خشن ماموران پلیس با زنان بدحجاب غیرقانونی است در حالی که هنوز حدود اختیارات و نحوه تعامل و برخورد پلیس با مردم روشن و مشخص نیست و در بسیاری از موارد نیروی انتظامی هم نسبت به رفتار مأمورانش پاسخگو نیست.

افزون بر این، نیروی انتظامی در موارد متعددی در اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی به خشونت متوسل می‌شود. حتی گزارش‌هایی از مرگ دخترانی که به دلیل نوع پوشش توسط پلیس دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده بودند، در رسانه‌ها منتشر شده است: «سارا، پرستار کشیک یکی از بیمارستان‌های تهران، پس از آن که ساعت کاری‌اش صبح سوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ به پایان رسید، در راه بازگشت به خانه دانشجویی خود با یکی از ماشین‌های گشت ارشاد در ده ونک برخورد کرد. ماموران گشت به او تذکر داده و از او می‌خواهند تا روسری خود را جلو بکشد. در این لحظه سارا عصبانی شده و به مامور گشت گفت: “روسری من جلو است، من شب گذشته یک پسر ۲۰ ساله را کد زده‌ام، می‌دانی کد یعنی چه؟ یعنی مرگ؟ می‌دانی چرا؟ به خاطر مصرف زیاد کراک.” سارا با صدای بلند و تند‌تند شروع به صحبت با ماموران گشت کرده و رو به آن‌ها ادامه داد: “اگر راست می‌گوزید بروید و این جوانان معتاد را از خیابان‌ها جمع کنید.”» مادر سارا مدعی شد که با بالا‌گرفتن درگیری لفظی بین ماموران گشت و سارا، یکی از ماموران مرد او را به داخل ون هدایت کرده، سارا را به منکرات برده و از چهره‌اش عکسی با پلاکارد روی سینه گرفتند. شب سارا به خانه بازگشت و به مادرش تلفن کرد. به گفته مادرش حال روحی بدی داشته و به او اشاره کرده که قلبش درد گرفته ‌است: «او اسم مامور گشت را به من داد و گفت: “مادر! فقط این اسم به خاطرت باشد”.» مادر سارا با ناراحتی گفت: «می‌دانم همه می‌روند ولی نحوه رفتن است که انسان را می‌سوزاند.»

بررسی‌ها نشان می‌دهد که این برخوردهای خشن نه فقط تاثیری مثبت بر گرایش شهروندان به حجاب و دین‌داری مورد نظر جمهوری اسلامی نداشته، بلکه کاملا نتیجه عکس داده است.

سال ۹۴ مرکز پژوهش‌های مجلس طرح گشت ارشاد را ناموفق دانست

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی که در سال ۱۳۹۴ منتشر کرد، این طرح را طرحی ناموفق دانست که باعث ایجاد دورویی و نفاق در جامعه می‌شود و علت اصلی این عدم توفیق را هم فقدان مطالبه و خواست عمومی اعلام کرد.

سوال اساسی همچنان پابرجا ست: این طرح‌ها تا کنون چه نتیجه‌ای در بر داشته و منجر به چه چیزی شده است؟

ما اخیرا در اینستاگرام آموزشکده توانا از مخاطبان درباره گشت ارشاد و آزار زنان پرسیده‌ایم. اگر می‌خواهید به این لینک بروید و پیام‌های مخاطبان را بخوانید. در ادامه شماری از این پیام‌ها را گرد آورده‌ایم:

– ۹ سالم بود که یک خانم چادری دستم رو گرفت کشون کشون برد سمت ماشین. بابام هم از اون‌طرف دست دیگه‌ام رو گرفته بود و می‌کشید و من فقط صدای داد و فریادش رو می‌شنیدم. فقط به خاطر یک روسری نارنجی! بدترین خاطره بچگیم.

– ما دو بار دستگیر شدیم. اولین بار به خاطر پاسوربازی توی پارک، دومین بار چون که موقع خداحافظی به دوستم دست دادم. اینا فقط باعث ایجاد نفرت و وحشت می‌شن.هیچ سودی ندارن برای جامعه. پلیس همه جا حافظ امنیت و آرامش جامعه است. [این‌ها] حقوقی که دریافت می‌کنند از بیت‌المال و پول مردمه. از پول خود مردم برای آزارشون استفاده می‌کنند.

– تازه عقد کرده بودیم. ساعت دوازده شب سوار ماشین شدیم و من روسریم افتاده بود. هنوز حرکت نکرده بودیم که گشت امنیت اخلاقی کنار ماشین ما ایستاد و گفت باید ماشین رو بخوابونن به خاطر حجاب من و به ما توهین کردند. همسرم گفت که ما تازه ازدواج کردیم خواهش می‌کنم ماشین رو نخوابونین. مامور هم با لحن توهین‌آمیزی گفت آخه بدبخت تو ‌که وضعت اینه بگو زن خاک بر سرت حیا کنه و این‌جوری نیاد تو خیابون. بعد از کلی توهین و تحقیر ولمون کردن.

– من دبیرستانی بودم. با لباس مدرسه برمی‌گشتم خونه که گشت بهم گیر داد. این‌قدر ترسیده بودم که نتونستم خودم رو برسونم خونه، با آژانس برگشتم.

– من یک بار با برادرم با هم در خیابان بودیم، دو تا ارزشی اومدن به ما گیر دادن که شما چه نسبتی با هم دارید. این‌قدر اون روز عصبانی شده بودم که می‌خواستم فریاد بزنم. برادرم تا چند دقیقه تو هنگ بود.

– حکومت با این گشت‌ها به عموم می‌گوید که شما هر لحظه تحت نظر هستید و هر لحظه می‌توان شما را به اتهامات واهی مورد بازرسی و بازجویی و بازداشت قرار داد. گشت ارشاد از روال‌هایی است که با جمهوری اسلامی‌ متولد شده و با مرگ نظام به انتها خواهد رسید؛ چون نظام بدون این گشت‌ها ابزارهای کنترل و ارعاب و پاییدن خود را از دست می‌دهد. مدیریت کلان شهری در ایران در دست شهرداری‌ها و نهادهای عمومی‌ نیست. شهر و همه فضاهای عمومی ‌و رویدادهای آن از جمله مسابقات ورزشی، توسط نهادهای پلیسی و امنیتی (اداره اماکن و اطلاعات سپاه) هدایت و مدیریت می‌شود.

– یه روز تو میدان هفت تیر یک مامور آقا داشت یک خانمی رو کتک می‌زد که سوار ماشین کنه، ملت ایستاده بودن تماشا. من رفتم وسط سعی کردم مامور رو دور کنم که جاتون خالی کتک سیری خوردم از مامور. زنگ زدم شکایت، گفتند مداخله تو کار پلیس جرمه، همین که بازداشتت نکرده برو خداتو شکر کن.

– من رو هم که گرفته بودن بهم گفتن لباست ایراد نداره‌ها، ولی تو خیلی خوشگلی باید خودتو بیش‌تر بپوشونی.

– گشت یک بار به من با مانتو شلوار مدرسه و مقنعه گیر داد که این چه وضعیه. حتی نمی‌گفت دقیقا مشکلم چیه. آخرشم اسم مدرسه رو پرسید بیاد با مدیرمون صحبت کنه :)) .

– خدا لعنتشان کنه چهره اسلام رو چقد اینا منفور کردن. یعنی این‌ها به اسلام ظلم کردن.

– بارها و بارها و بارها مزاحم من و همسرم شدن؛ تا حدی كه تا زمانی كه ايران بوديم اصلا رغبتی به بيرون رفتن و قدم‌زدن نداشتيم. هميشه هم می‌خواستن كه جداگانه ما رو مورد سوال قرار بدن. بعد از شايد بيست و چند سال هنوز اون رفتار تحقيرآميز و نگاه‌های هرزه‌شون به خاطرم هست.

– هفده سالم بود، داشتم توی گاندی [تهران] تو پياده‌رو می‌رفتم. يک مانتوی مشكی بالای زانو تنم بود با شال مشكی.
يکهو ماشين رو از دور ديدم قلبم به تاپ‌تاپ افتاد. واستاد گفت خجالت نمي‌كشی؟ چرا مانتوت اين‌قدر كوتاهه و … . زبونم بند اومده بود. مانتوم خيلی كوتاه نبود. گفت زود گم شو برو خونه عوضش كن. اصلا نفهميدم چطوری دويدم. همه ذكر و فكرم اين بود كه مبادا سابقه بشه و نتونم كنكور قبول شم.

انتشارات بیشتر ...