دوشنبه ۲۷ بهمن ماه در تقویم رسمی ایران روز درگذشت حسن صباح به سال ۵۱۸ هجری قمری است؛ حسن صباح همان است که در دوره سلجوقیان قیام کرد و فداییانش در تاریخ مشهور هستند. زندگی صباح امتزاجی از افسانه و واقعیت است و میگویند پیروان صباح با یک اشاره او هر کاری میکردند. نام حسن صباح با قلعه الموت پیوند خورده است.
قلعه الموت یا همان دژ الموت در شمال شرقی روستای «گازرخان» یا قصر خان و روی صخرهای به ارتفاع ۲۱۰۰ متر از سطح دریا بنا شده است. بلندی صخره از زمین پیرامون خود ۲۰۰ متر است و مساحت این قلعه بیستهزار متر مربع است. روستای گازرخان در استان قزوین قرار دارد و قلعه الموت یکی از منحصربهفردترین قلعههای تاریخی ایران است که در منطقه رودبار الموت از توابع قزوین جای گرفته است. پیرامون قلعه از هر چهار طرف پرتگاه است و تنها راهی که میتوان از آن به قلعه ورود کرد در انتهای ضلع شمال شرقی است که کوه «هودکان» با فاصله زیادی بر آن مشرف است.
مردم منطقه این قلعه را با نام قلعه حسن صباح میشناسند و دلیل این نامگذاری از این رو است که حسن صباح در سال ۴۸۶ هجری قمری آن را به تصرف خود در آورد و شاید بیشترین اهمیت دژ به این دلیل است که زمانی مقر فعالیتهای رازآلود حسن صباح و فدائیان او بوده است. «قلعه الموت»، که مردم محل آن را قلعه حسن مینامند، از دو قسمت تشکیل شده است. قسمت باختری که دارای ارتفاع بیشتری است به نام جورقلا یعنی قلعه بالا و پیلاقلا یعنی قلعه بزرگ، خوانده میشود.
قسمت خاوری آن را جیرقلا یعنی قلعه پایین و پیارقلا یعنی قلعه کوچک مینامند. دیوار خاوری قلعه بالا یا قلعه بزرگ کمتر از قسمتهای دیگر صدمه دیده است. طول قلعه حدود ۱۲۰ متر و پهنای آن بین ۱۰ تا ۳۵ متر متغیر است. یکی از شگفتیهای قلعه حسن یا الموت، سیستم پیچیده آبرسانی با تنبوشههایی به قطر ۱۰سانتیمتر است که از چشمه کلدر آب را به دژ رسانده و در حوضهای سنگی ذخیره میکردهاند. در جنوب باختری این قسمت از قلعه، در میان شیب بسیار تندی که به پرتگاههای عمیق میرسد؛ حوضی در دل سنگ به ابعاد تقریبی ۵ در ۸ متر کندهاند که هیچ گاه از آب خالی نشده است.
پای دیوار شرقی قلعه را که رد کنیم بخش اصلی دژ پدیدار میشود و جایی است که تختگاه حسن صباح در طول اقامت ۳۵ ساله او در الموت قرار داشته است. این قلعه پس از تسلیم رکنالدین خورشاه در سال ۶۵۴ هجری قمری به دستور هلاکو به آتش کشیده و ویران شد. دژ الموت که هالهای از افسانه همواره به دور خود تنیده است پایگاه اصلی اسماعیلیان نزاری در ایران بوده است. امروز در دامنه جنوبی کوه هودکان، که در شمال قلعه الموت واقع شده است، خرابههای بسیاری دیده میشود که نشان میدهد روزگاری به جای این خرابهها، ساختمانهای بسیاری وجود داشته است. در حال حاضر، اهالی، خرابههای این محوطه را دیلمان ده، اغوزبن، خرازرو و زهیرکلفی مینامند. همچنین در قسمت غربی قلعه، قبرستانی قدیمی دیده میشود که به «اسبه کله چال» معروف است و در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قلعه کوه هودکان نیز پیهسوزهای سفالین کهن به دست آمده است.
فاصله قلعه الموت تا میدان مینودر قزوین، ۱۰۸ کیلومتر است که با درنظرگرفتن راه پر پیچوخم و باریکبودن جاده الموت، معمولا بین ۲ تا ۳ ساعت طول میکشد. در طول مسیر و در دو سوی جاده مارپیچی مناظر بسیار زیبا و چشمنوازی وجود دارد. همچنین ایستگاههای پذیرایی و استراحتگاه مناسب، برای استفاده مسافران در طول مسیر، وجود دارند. در پای دژ حسن صباح پارکینگ و در پشت پایگاه، سرویسهای بهداشتی زنانه و مردانه وجود دارد. در میانه راهپلهها، دژ سایبان برای استراحت و توقف وجود دارد. مسجد نیز در میدان گازرخان برای نماز بازدیدکنندگان آماده است. حفرههایی که در زمان قاجار برای یافتن گنج در این منطقه ایجاد شده منجر به ویرانی قلعه الموت شده است. قلعه حسن صباح در ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ به شماره ثبت ۷۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در سال ۲۰۱۰ میلادی فیلمی در سینماهای جهان روی پرده رفت به نام «شاهزاده ایران: شنهای زمان» که «مایک نیوول» کارگردان انگلیسی کارگردانی آن را بر عهده داشت. سازندگان این فیلم داستان را بر اساس بخشی از زندگی «حسن صباح» ساختهاند؛ هرچند که در تاریخ آن دخل و تصرفهایی نیز انجام دادهاند. نام «دستان»، قهرمان فیلم، نیز برگرفته از دستان، یعنی زال پدر رستم در شاهنامه فردوسی، بوده است.
در این فیلم «تهمینه» در قلعه الموت حکمرانی میکند و عاشق دستان میشود.