غلامحسین مصاحب، پدر ریاضیات جدید و پایهگذار دانشنامهنویسی علمی به زبان فارسی
توانا- غلامحسین مصاحب در سال ۱۲۸۹ در تهران و در خانوادهای اهل دانش به دنیا آمد. خاندان مصاحب از دورهی صفویه تا کنون در نایین خاندانی شناختهشده هستند و تعدادی از رجال ادب و هنر از این خاندان برخاستهاند. ملا مصاحب در دورهی شاه عباس شاعری شناختهشده بود. پدر بزرگ غلامحسین، میرزا غلامعلی، خوشنویس بود و پدر او طبیبی حاذق و مادرش نیز اهل شعر و شاعری بود. به گفتهی برادرش محمود «شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی آنان به ۳۰۰ سال پیش برمیگردد.» غلامحسین مصاحب تحصیلات خود را در ایران، فرانسه و انگلستان سپری کرد و در سال ۱۳۲۷ موفق به دریافت دکترای ریاضیات از دانشگاه کمبریج شد. رسالهی پایان تحصیل مصاحب در جلد ششم مجلهی انجمن فلسفهی کمبریج در سال ۱۹۵۰ به چاپ رسید. علاقهی مصاحب به ریاضیات از تحصیلات ابتدایی آغاز شد و در دوران متوسطه و پس از خواندن جبر و هندسه این علاقه به ریاضیات در مصاحب فزونی گرفت.«ايشان از زمانی كه در كلاس پنجم و ششم ابتدايی درس میخواند به رياضيات علاقه داشت و به تدريج كه به كلاسهای بالاتر رفت علاقهاش به رياضيات بيشتر شد. دختر مصاحب در مورد این میل مفرط مصاحب به ریاضیات میگوید: او اهميت زيادی براي رياضيات قائل بود به طوری كه يك بار پدر وی به شوخی به او گفت: «غلامحسين خان شما از اين X و Y خسته نمیشويد. اين X و Y به چه درد میخورد؟» و پدرم در جواب ايشان گفت: «آقاجان آيندهی دنيا به همين X و Y بستگي دارد و روی X و Y بنا میشود.» مصاحب تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در مدرسهی «شرف مظفری و دارالمعلمین مرکزی» به پایان رساند. او با هوش سرشار و استعداد شگرف خود، دورهی دوم متوسطه را با معدلی نزدیک به بیست تمام کرد. مصاحب علاوه بر ریاضیات زبانهای عربی، فرانسوی و انگلیسی را نیز فراگرفت و در این سه زبان تسلط کافی داشت. همچنین او به زبانهای روسی و آلمانی نیز در حد استفاده از منابع آشنایی داشت. مصاحب در سن ۲۸ سالگی کتاب «جبر و مقابله خیام» را از عربی به فارسی ترجمه و منتشر کرد. این کار نخستین معرفی خیام به عنوان ریاضیدان در یک اثر مستقل به فارسی به حساب میآید. مصاحب چند سال پس از این ترجمه با انتشار کتاب «حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر» گام مهمی در معرفی خیام ریاضیدان برداشت.
مصاحب در سال ۱۳۰۹ مجلهی «ریاضیات مقدماتی و عالی» را تاسیس کرد و یازده شمارهی آن را منتشر کرد. از همان سالها بود که مصاحب به تالیف کتابهای درسی برای دبیرستان پرداخت. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۰ تدریس در دانشسرای عالی را آغاز کرد و از سال ۱۳۲۲ روزنامهی برق را منتشر ساخت. مصاحب پس از اخذ دکترا به عضویت انجمن ریاضیدانان انگلیس و انجمن فلسفهی کمبریج نیز درآمد. مصاحب در انگلستان در ریاضیات شاگرد خاص برتراند راسل نیز بود. مصاحب پس از بازگشت به ایران مشاغل عمدهای را در وزارت علوم و آموزش عالی عهدهدار شد. او معاونت فنی وزارت علوم و آموزش عالی در کابینهی محمد مصدق را برعهده داشت. نوشتن از تخصص علمی و شخصیت فرهنگی دکتر غلامحسین مصاحب کاری به غایت دشوار است. ترانه مصاحب، فرزند ایشان در توصیف پدر چنین میگوید: «هرگاه از من میخواهند مطلبی دربارهی پدرم بنويسم دچار عذاب وجدان میشوم، زيرا احساس میكنم نمیتوانم حق مطلب را به درستی دربارهی ايشان ادا كنم. زمينههای تخصصی و جنبههای شخصيتی پدرم به قدری زياد و متنوع است كه نوشتن دربارهی آنها متخصصان مختلفی را طلب میكند. عشق و علاقهی پدرم به خانواده، نقش او در سرپرستی اثر جاودانهی «دايرهالمعارف فارسی»، عشق زياد او به رياضيات و ايجاد تغييرات بنيادی در نظام آموزشی رياضيات كشور از طريق «تأسيس مؤسسهی رياضيات» در دانشسرای عالی (دانشگاه تربيت معلم فعلی)، تربيت رياضیدانان جوان و آشنا كردن آنها با رياضيات جديد، تأليف كتب برجستهی رياضی و شخصيت استثنايی و كمالطلب ايشان هر يك داستانهای جداگانه و زيادي دارد. وارد شدن به دنيای دكتر مصاحب كارِ بسيار دشواری است و نمیتوان به اختصار دربارهی او و دنيايش نوشت.» غلامحسین مصاحب در سال ۱۳۲۷ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پنج فرزند است که همه دارای تحصیلات عالی هستند.
ترانه مصاحب در مورد نقش مادرش در زندگی مصاحب میگوید: «مادرم نقش مهمی در زندگی و كارهای علمی پدرم داشت و پدرم فوقالعاده به ايشان علاقهمند بود. او يك همسر و مادر نمونه و فداكار بود و محيط خانه را طوری با تدبير و سياست اداره میكرد كه پدرم میتوانست با آرامش كامل به كارهای علمی و فرهنگی خود بپردازد. دوستان و همكاران پدرم كه به منزل ما میآمدند هميشه با روی خوش و پذيرايی گرم مادرم روبهرو میشدند. مادرم هميشه میگفت كه در طول زندگی با پدرم هرگز دروغی از ايشان نشنيده است. برنامهی زندگی پدرم بسيار مرتب بود. او حدود ساعت ۳ صبح از خواب بيدار میشد و حدود ساعت ۱۰ شب میخوابيد. بعد از بيدار شدن و صرفِ یک فنجان قهوه كارهای علمی خود را آغاز میكرد.» غلامحسین مصاحب بنیانگذار پروژهی «دایرهالمعارف فارسی» بود. احسان یارشاطر میگوید که «زندهیاد غلامحسین مصاحب که ریاضیدان متبحر و ورزیده بود هنگامی که به پیشنهاد زندهیاد همایون صنعتیزاده کار تدوین «دایرهالمعارف فارسی» را پیش گرفت، دقت نظر که از صفات برجستهی او بود بسیار کارساز شد.» (مهرنامه شماره ۱۶، ص۲۲۱) ترانه مصاحب در مورد کار پدر بر روی این دایرهالمعارف میگوید: «پدرم در سالهايی كه سرپرستی دايرهالمعارف را بر عهده داشت، وقت زيادی را صرف دايرهالمعارف و كارهای مربوط به آن میكرد. مادرم میگفت: «دايرهالمعارف فارسی برای پدرم حكم فرزند او را داشت. او به همان اندازه كه در تربيت فرزندان خود زحمت كشيد برای دايرهالمعارف فارسی و به ثمر رساندن آن تلاش فراوان كرد، وقت صرف كرد و خون دل خورد.» مصاحب را میتوان بنیانگذار دانشنامهنویسی مدرن در ایران خواند. محمدرضا شفیعی کدکنی از جلساتی میگوید که هفتهای سه روز بعدازظهر برگزار میشد که هفتهای یک روز آن در منزل دکتر مصاحب دایر بود که هدف آن وضع لغات در برابر واژهها و مفاهیم غربی بود.
«بسیاری از لغاتی که امروز مثل نُقل و نبات بر سر زبانها است و چنان در فارسی جا افتاده که گویی در شعر فردوسی و سعدی هم سابقه دارد از «مضروبات ِ» این مجمع است مثل «زندگینامه» برابر biography مثل «روزآمد» برای Up to date که اتفاقا مهندس اصفیا مطرح کرد و بنده «روزآمد» را پیشنهاد کردم و گفتم به قیاس سرآمد و همه پسندیدند و الان بسیار رواج دارد و در فرهنگهای زبان انگلیسی هم برابر آن واژه دیده میشود....طراز کار ِ او سرمشق آیندگانی خواهد بود که بخواهند ما را از منجلاب جهل و تنبلی ِ موجود نجات دهند. هر شب بدون استثنا ساعت سه بعد از نیمه شب از خواب بیدار میشد و به کارهای ریاضی خودش و نوشتن آثاری از نوع «تئوری اعداد» و «آنالیز ریاضی» و «منطق صورت و … «حکیم عمر خیالم به عنوان عالم جبر» و … میپرداخت… مصاحب «استاد» من نبود ولی از او بیش از بسیاری از استادانم آموختم. همین «هیچ کس بن هیچ کس» که من هستم، بخش عظیمی از آنچه دارد آموخته از مصاحب است...» (ماهنامهی مهرنامه، شماره ۱۶ ص ۲۱۶و۲۱۵) از آثار غلامحسین مصاحب میتوان به «علوم تفریحی» ۱۳۰۸، «ترمودینامیک و آثار ارتعاشی گازها» ۱۳۱۳، «فیزیک» ۱۳۱۳، «جبر و مقابله خیام» ۱۳۱۷، «فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی» ۱۳۱۷، «هندسه مسطحه» ۱۳۳۱، «جبر و مقابله با جداول لگاریتم» و «براهینالجبر و المقابله» اشاره کرد. او کار با دایرهالمعارف فارسی را نیمهتمام رها کرد. شفیعی کدکنی در این مورد میگوید: وقتی مصاحب دایرهالمعارف را رها میکرد سالها بود که جلد اول(ا-س) نشر یافته بود و حروف ش-غ و شاید ف هم چاپ شده بود. قسمت اعظم مقالات دیگر حروف هم تالیف و حتا غالبا ویراستاری شده بود… اگر مصاحب کار را رها نمیکرد شاید دیگر حروف هم تا دو سالی بعد چاپ میشد. اما رفتن مصاحب دایرهالمعارف را از نسق انداخت...» (مهرنامه ۱۶ ص ۲۱۴)
غلامحسین مصاحب ۲۱ مهرماه۱۳۵۸ و در سن ۶۹ سالگی درگذشت. او هنگامی که مشغول غلطگیری آخرین صفحههای نمونهی چاپی کتاب «تئوری مقدماتی اعداد» بود سکته کرد و درگذشت. داریوش آشوری در ستایش از غلامحسین مصاحب چنین مینویسد: «آنچه من میتوانم گواهی کنم و از نزدیک شاهد آن بودهام، این بود که او، در میان ما، با دست یافتن به روح علمی استاد بیهمتای آموزش روشمندی بود. از این جهت هیچ کس را نمیشناسم که با او همسری تواند کرد.»