زندگینامه
سيد هادى خسروشاهى متولد ۱۳۱۷ شمسی در شهر تبريز است. او در خاندانى آراسته به دين و علم و فقاهت به دنيا آمد. تارنماهای وابسته به نظام جمهوری اسلامی مدعی شدهاند که اجداد او سه قرن سرگرم حیات و کوشش علمی و فقهی بودهاند و پیشینیان او از علمای بزرگ و فقهای نامدار ایران و عراق بودهاند.
ادعا شده که پدر او، آيتالله سيد مرتضى خسروشاهی، از مراجع صاحب رساله آذربايجان بوده است. سید هادی دو برادر دیگر هم با نامهای آيتالله سيد ابوالفضل خسروشاهى و آيتالله سيد احمد خسروشاهى داشته است که اجل هر دو، پیش از این سر رسیده است.
پدربزرگ سید هادی با نام سید احمد نیز (طبق ادعای تارنمای شخصی او) از علمای آذربایجان در عصر مشروطيت بوده، در جريانات نهضت مشروطه و بدون درگیرشدن رسمی در ميدان منازعات سياسى، به هواداری از «مشروطه مشروعه» یا همان نظریات شیخ فضلالله نوری برخاسته بوده است. گویا به سبب روند سکولار یا دینجداخواهانه مشروطیت مدتی را به نشانه اعتراض به اوضاع غیر اسلامی مشروطه در خارج از ایران و در شهر نجف سپری کرده است.
سید هادی خسروشاهی تحصيلات مقدماتى خود را در شهر تبريز به پايان رسانيد و پس از مرگ پدرش در ۱۳۳۲ شمسی، در حالی که شانزده ساله بود راهی قم شد تا در حوزه علميه به فراگیری دروس سطح بپردازد. او مراحل دروس خارج فقه و اصول را همچون فلسفه، تفسير، فقه و اصول فقه نزد آيتالله بروجردى، روحالله خمينى، آيتالله شريعتمدارى و علامه طباطبایى طی کرد. خسروشاهی نهایتا موفق به کسب اجازاتى در امور حسبیه (منوط به اذن فقها) شد. در ادامه تحصیلات حوزوی ادعا شده که خسروشاهی به درجه اجتهاد رسیده و اجازه نقل حديث را از مراجع نجف و قم و مشهد دریافت کرده است. از میان آنانی که به خسروشاهی اجازه دادهاند ناقل احادیث امامیه شود به خمينى، خوئى، شهابالدين نجفىمرعشى، سيد محمدكاظم شريعتمدارى، سيد محمدهادى ميلانى، سيد محمدصادق روحانى و تنی چند از دیگر روحانیان مطرح آن دوران اشاره شده است.
در کنار آیتالله پسندیده و مکارمشیرازی در تبعید در شهرانارک یزد
آمار تالیفات سید هادی خسروشاهی همچون دیگر همقطاران او از جهت کمیت بسیار بالا ست و کیفیت آن نیز اغلب به ترویج جزمیات شیعی اختصاص دارد. چه بسا برجستهترین کار او در طول عمرش را بتوان گردآوری، تحقیق و نشر آثار سید جمالالدین اسدآبادی و نیز آثار مربوط به سید جمال دانست. با این همه خسروشاهی بیش از هشتاد جلد کتاب به زبانهای فارسی و عربی تالیف کرده است (افزون بر صدها مقاله ادعایی در نشریات جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام).
از یاد نباید برد که او در نشر افکار و آثار خودش (اعم از تالیفی و ترجمه) همچون سایر روحانیان وابسته به حکومت از رانت فرهنگی وسیع در جمهوری اسلامی بهره برده است. گفتنی است که برخی از آثارش بیش از سی بار تجدید چاپ شدهاند که در جامعه ایرانی با سرانه مطالعه بسیار پایین، گرانی کتاب و کمبود کاغذ با نرخ مناسب برای عرضه به ناشران و نهایتا با توجه به دینگریزی بسیاری از نسل جوان، به برکت انقلاب دینی بهمن پنجاهوهفت، چنین آماری از بازنشر آثار یک روحانی ایدئولوگ اسلامگرا، نشاندهنده چیزی جز فساد و رانت نیست.
از خسروشاهی همچنین ۱۲۰ جلد كتاب ديگر با عنوان تحقيق، توضيح يا مقدمه و تحت نظر او در ايران و ايتاليا، مصر و دیگر کشورها چاپ و منتشر شده است. از این میان جای تعجب نیست که کتابهای او در ایتالیا منتشر شده باشد؛ چرا که سید هادی خسروشاهی نخستین نماینده جمهوری اسلامی ایران در واتیکان بود که مستقیما از سوی روحالله خمینی به این سِمت گماشته شد. تارنمای او مدعی شده که محمدرضا حکیمی، از قائلان به مکتب تفکیک و از مخالفان سرسخت فلسفه و حکمت اسلامی (یا حکمت بالیده در سدههای پیشین میان فیلسوفان منتسب به جهان اسلام)، سید هادی خسروشاهی را از زمره «فرهنگیان کوشا» دانسته است. خود تارنما نیز گشادهدستانه فرض گرفته است که آثار خسروشاهی در زمینه مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مورد نیاز جامعه اسلامی است و «به تصديق اهل خرد، در روشنگرى نسل جوان معاصر، بى شك تاثير بسزایی داشته است.»
در کنار محمدحنیف نژاد (بنیانگذارسازمان مجاهدین خلق) در مراسمی مذهبی در مسجد جامع نارمک تهران، ۱۳۴۰
فعالیتهای اسلامگرایانه: از شاهستیزی در دوران پهلوی تا رانتخواری در جمهوری اسلامی
روحانی رادیکال، سید هادی خسروشاهی، از سال ۱۳۳۲ شمسی تا كنون با بسیاری از مطبوعات اسلامى همکاری داشته است یا دستاندرکار بنیانگذاری برخی از آنان بوده است. از زمره این نشریات میتوان به مكتب اسلام، مكتب تشيع، معارف جعفرى، راه حق، نداى حق، وظيفه، مجموعه حكمت، نور دانش، آيين اسلام، مسلمين، آستان قدس، نسل نو، نسل جوان، استوار، پيكار انديشه و مهد آزادى اشاره کرد. همکاری ثابت و غالب او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر روزنامه اطلاعات توسط سید محمود دعائی با این نشریه بوده است. در اسفند ۱۳۹۱ طی مراسمی به مناسبت پنجاهمین سالگرد نشریه «مکتب اسلام»، از او نیز به عنوان یکی از قدیمیترین نویسندگان و همکاران این نشریه اسلامگرا، که نقش بسزایی در نفرتپراکنی ضد خاندان پهلوی داشت، در شهر قم و با حضور وزیر ارشاد اسلامی تقدیر رسمی به عمل آمد.
از جهت شناخت پروپاگاندای فرهنگی جمهوری اسلامی این نکته اهمیت دارد که بدانیم دستگاههای تبلیغاتی رسمی نظام و نیز حوزه علمیه و مراکز وابسته به آن همگی کوشش دارند تا سید هادی خسروشاهی را ادامه نسل مصلحان دینی در جهان اسلام و حتی به عنوان یک روشنفکر دینی جلوه دهند. با این همه آنسان که در بررسی آرای او روشن خواهد شد، خسروشاهی هوادار بیمماشات اجرای شریعت اسلامی و ترور (ذیل نام جهاد و اجرای حکم مهدورالدم) است.
از این گذشته، سربازان جنگ نرم جمهوری اسلامی حتی نمیتوانند یک توصیف عاری از تناقض از کسی همچون خسروشاهی به مخاطب ارائه دهند. به عنوان نمونه، یاسر عسگری – که خود را پژوهشگر مسائل جهان اسلام، کارشناس کتاب دفتر نشر معارف و عضو دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی معرفی میکند – در توضیح آرا و دیدگاههای خسروشاهی در جایی میگوید که او «شدیدا به حضور اجتماعی و سیاسی ادیان ـ بهویژه دین اسلام و مسیحیت ـ قائل است و این اعتقاد را در غالب نوشتار و گفتوگوهایش بیان داشته است. البته این حضور اجتماعی و سیاسی را در کنار مردم میپسندد و نه در کنار قدرتها …» و چند خط سپستر ادامه میدهد که خسروشاهی «توجه و حساسیت زیادی به برخی از مقولات و مسائل داشته است که از جمله آنها میتوان حرکتهای اسلامی معاصر، مسئله فلسطین، مقابله با صهیونیسم، مقابله با مسیونرهای مسیحی و سیاستهای واتیکان در جهان، هویتبخشی به نسل جوان، تحقق حکومت اسلامی و ثبت تاریخ مبارزات اسلامگرایان را نام برد.» نخست اینکه چگونه کسی که انقلاب اسلامی را «نور الهی» مینامد و برای تحقق حکومت اسلامی همه زندگیاش را وقف کرده میتواند مدعی شود که حضور دین را در کنار مردم میپسندد و نه در کنار قدرتها و دوم اینکه چگونه خسروشاهی از یکسو طرفدار حضور مسیحیت در جهان است و از سوی دیگر ضد مبلغان مسیحی و واتیکان فعالیت میکند؟
نخستین نماینده جمهوری اسلامی ایران در واتیکان با دستور مستقیم روحالله خمینی
از خاطر نباید دور داشت که خسروشاهی از جمله به سبب موقعیتی که با عنوان نماینده رژیم اسلامی در واتیکان داشت، موفق شد در سطح جهانی با شركت در كنفرانسها و کنگرههای بسیاری در کشورهای اروپايى و اسلامى همچون پاكستان، مصر، الجزایر، عربستان، سوريه، قطر، تركيه، لبنان، ايتاليا، انگليس، آلمان و سوئیس به عنوان نماينده روحالله خمینی يا نماينده حوزه علميه قم به ترویج ایدئولوژی شیعی بپردازد.
از طنزهای تاریخ جمهوری اسلامی یکی هم این است که نظامی که حتی اجازه ساخت یک مسجد به اهل سنت ایران نداده و تا توانسته بر آتش نزاع مذهبی میان شیعه و سنی (در شکل جدال جمهوری اسلامی و عربستان سعودی) دمیده است، از فردای پیروزی انقلاب شیعی پرچمدار تقریب مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی ضد غرب شده است. سید هادی خسروشاهی نیز در این معرکه یکی از بازوان نظام اسلامی حاکم بر ایران بوده است. تبلیغات رسمی میکوشد او را از پیشگامان وحدت شیعه و سنی معرفی کند و به عنوان نمونه به مكاتبات او با علامه شيخ محمدتقى قمى (موسس دارالتقريب قاهره) استناد میکند. در جهت ترویج این پروپاگاندا و وجههسازی برای خسروشاهی، ارتباطات او با نهضتهای اغلب اسلامگرایانه معاصر و رهبران آنها در سراسر جهان اسلام (که هر نامی میتواند داشته باشد جز «حرکت اصلاحی») به عنوان شاهد دیگری بر کوشش او برای نزدیکی فرق اسلامی گرفته میشود.
او در دوران پادشاهی پهلوی و به سال ۱۳۵۲ شمسى شخصا «مركز بررسیهای اسلامى قم» را به عنوان مرکزی وابسته به حوزه علميه قم، تاسيس کرد و آن را به ثبت رساند. بعد از فروپاشی رژیم پهلوی، در سال ۱۳۶۱ به راهاندازی «مركز فرهنگى اسلامى اروپا» در رم اقدام کرد. مهمترین شاهکار این دو موسسه و خروجی آنها چاپ دهها کتاب در زمینه ترویج اسلام و تشیع همچون چاپ قرآن و نهجالبلاغه به زبانهای زنده دنیا (همچون عربی، انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی) بوده است.
در دیدار با روحانیون شیعه لبنان
خسروشاهی فعالیتهای سیاسی خود ضد سلطنت پهلوی را از سال ۱۳۳۲ و پس از ارتباط نزدیک با ابوالقاسم کاشانی، محمود طالقانی و نواب صفوی آغاز کرد. گفته شده که او به همین سبب بارها در قم، تهران و تبریز دستگیر، زندانی و تبعید شده و آخرین مورد تبعید او به شهر انارک در یزد به مدت سه سال بوده است. البته او در آنجا تنها نبوده و آیتالله پسندیده (برادر بزرگ روحالله خمینی) همراه با ناصر مکارمشیرازی نیز در همان شهر حضور داشتهاند که با فروپاشی رژیم پیشین دوران تبعید آنان نیز خودبهخود به سر میآید.
او پس از پیروزی انقلاب ابتدا به مدت دو سال نماینده خمینی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى بود و سپس به عنوان سفیر ايران در واتيكان انتخاب شد و پنج سال همین سِمت را عهدهدار بود. تاسيس «مركز فرهنگى اسلامى اروپا» در رم و تاسيس دو ماهنامه انگليسىزبان Inquiry و Aferican Events و هفتهنامه عربى العالم در لندن همگی با همكارى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى از جمله کارهای به اصطلاح فرهنگی خسروشاهی در اين دوره بوده است.
چنانکه پیشتر گفته شد ادعای تقریب و نزدیکسازی مذاهب اسلامی از سوی جمهوری اسلامی طنزآمیز و متناقضنما ست. در همین زمینه، تارنمای خسروشاهی مدعی شده که در دوران اقامت سهساله او در قاهره به عنوان رئيس نمایندگی جمهوری اسلامی ایران، این روحانی اسلامگرا افزون بر حضور در محافل علمی-سیاسی و سخنرانی و مصاحبه تلویزیونی و مطبوعاتی و دهها نوبت ملاقات با شیخ الازهر و دیگر شخصیتهای علمی-سیاسی مصر، موفق شده تا در راستای وحدت شیعه و سنی بیش از پنجاه جلد کتاب و نشریه درباره انقلاب اسلامی ایران، مذهب تشیع و امامان شیعه تالیف کند یا با همکاری و پشتیبانی او چنین آثاری در مصر به نحوی گسترده منتشر شده است. عناوین آثاری که خسروشاهی چاپ کرده خود گویای ماجرا ست: نهجالبلاغه، اهل بیت در مصر، صحیفه سجادیه، حقیقت دلبستگی جمال عبدالناصر به انقلاب اسلامی در ایران، دعاهای اهل بیت، امام علی، امام حسین، امام جعفر، راه به سوی مذهب اهل بیت و عقاید شیعه است.
نکته آن است که تارنمای مذکور از نشر آثار درباره یک انقلاب اساسا ایدئولوژیک شیعی و ترویج مذهب تشیع و اهل بیت شیعه آن هم در کشوری سنیمذهب به این نتیجه رسیده که خسروشاهی ظرف این سه سال «خدمت بزرگی در راستای وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی» انجام داده است. در واقع، حتی نگاه ایدئولوگهای انقلاب اسلامی به مسئله تقریب بهکلی وارونه و به معنای ترویج تشیع است.
ناگفته نماند که از رانتهای سید هادی خسروشاهی یکی هم این است که پس از بازگشت ظفرمندانه از واتیکان، در حالی که همچنان در وزارت امور خارجه به عنوان مشاور وزیر اشتغال داشت، همزمان در دانشگاههای تهران و از جمله در دانشکده حقوق و علوم سیاسی و نیز در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه به تدریس میپرداخت.
با صادق طباطبایی و محمود عبایی
آرای دینی و فرهنگی
تکاندهندهترین وجه شخصیت خسروشاهی دفاع تمامقد و بیمحابای او از سلف صالح جمهوری اسلامی و روحالله خمینی، یعنی فدائیان اسلام و نواب صفوی، است. خسروشاهی حتی از بهرهگیری از وصف «تروریستی» درباره اقدامات جنایتکارانه فدائیان اسلام انتقاد کرده است. او در دیماه ۱۳۹۴ با عنوان نویسنده و محقق طی یک سخنرانی مدعی شد که اقدامات نواب صفوی بههیچوجه تروریستی نبوده بلکه اقدامات مسلحانهای بوده در چارچوب دفاع از جان و مال مسلمانان و حفظ جامعه اسلامی.
خسروشاهی همچنین در مصاحبه با تارنمای تاریخ ایرانی (متعلق به سید صادق خرازی از چهرههای امنیتی-فرهنگی رژیم) با وقاحت کمنظیری مدعی میشود که ترور احمد کسروی نه به دلیل چالش نظری و باورهای او بلکه به دلیل مزدوری او برای ایجاد یک دین ساختگی بوده است و از سلسله مزدوران دینساز به موسس آیین بابی و بهایی نیز اشاره میکند و کسروی را ادامه پروژه استعمار پیر نامیده است.
خسروشاهی در هجدهم تیرماه ۱۳۹۰ و به مناسبت چهلمین روز درگذشت عزتالله سحابی یادداشتی برای روزنامه اطلاعات و در ستایش از او نگاشت و با بیان این نکته که سحابی جملات خسروشاهی را در کتابی که در دوران شاه چاپ شده بود تماما تایید میکرد، از آن به عنوان خلوص مبارزاتی سحابی به شمار میآورد. جملات مورد بحث در واقع مربوط به پاسخ روحالله خمینی به خسروشاهی است و در زمان شاه امکان درج نام خمینی وجود نداشته است:
«حکومت صالح اسلامی برای اداره اجتماع اسلامی و حفظ میهن و سرزمین مسلمانان اختیارات تامه دارد و در صورت لزوم از این اختیارات استفاده میکند تا آنجا که اگر برای اداره میهن اسلامی و جامعه مسلمانان ضروری تشخیص دهد، میتواند با جعل مالیاتها و ملیکردن صنایع و کارخانه و غیره، در حفظ و نگهداری آن بکوشد. نگارنده چگونگی این مسئله را نزد یکی از مراجع بزرگ عصر حاضر مطرح ساخت و معظمله فرمودند: “حاکم صالح اسلامی تا آنجا اختیارات دارد که اگر ضروری تشخیص دهد میتواند لباس ما را هم از ما بگیرد و البته تنها چنین سیستم اقتصادیـاجتماعی است که میتواند با هر زمان و مکانی قابل انطباق باشد و همگام با تحولات شگرف دنیا پیش برود” (امام علی، ج ۱، چاپ دوازدهم، صفحه ۲۵۳) و البته چون کتاب در زمان طاغوت چاپ میشد و ذکر نام امام خمینی ممنوع بود، لذا با “یکی از مراجع بزرگ عصر حاضر” از ایشان نام برده شده بود که دوستان خود متوجه نکته شدهاند.»
او احمد کسروی را ادامه پروژه استعمار پیر و واجبالقتل میداند
این جملات بهخوبی هم وجه تمامیتخواهانه افکار خمینی را از سالها پیش از پیروزی انقلاب نشان میدهد و هم وجه اسلامگرایانه شخصیت سحابی را در تایید این سخنان، که موجب خرسندی خسروشاهی به عنوان یک تروریست بالقوه و یک شاگرد راستین خمینی شده است. خسروشاهی در مصاحبهای دیگر نیز احمد کسروی و سلمان رشدی را توأمان از مصادیق حدیثی منسوب به امام ششم شیعیان میداند که میگوید منکر نبوت محمد واجبالقتل است. او بارها تاکید کرده که رضاشاه به زور سرنیزه کشف حجاب کرد اما درباره چهل سال سرکوب سیستماتیک زنان در نظام متبوعش هیچ ناخرسند نبوده است. در نهایت، اگر اصلاح دینی در اسلام نتیجهاش کسانی چون سید هادی خسروشاهی است، چه بسا بهتر باید که در این دین هیچ اصلاحی صورت نگیرد و به همین شکلی که تا کنون در آمده از اریکه انحصاریاش در حیات سیاسی و اجتماعی ایرانیان کنار زده شود.
خسروشاهی ۸ اسفند ۱۳۹۸ بر اثر ابتلا به بیماری کرونا فوت کرد. رسول جعفریان از شاگردان او نوشت: «ایشان که از چند روز پیش در قم گرفتار این بیماری شده بود، نهایتا دیروز ظهر به بیمارستان منتقل شده و پس از تأیید تست کرونا بستری گردید، اما مع الاسف بدلیل کهولت سن امروز صبح به رحمت حق واصل گردید.»