- English
- فارسی
گرچه حکومت جمهوری اسلامی در پانزده سال گذشته از نظر شمار اعدامها رتبه دوم را در جهان (پس از چین) به خود اختصاص داده است، اعدام روحالله زم در ۲۲ آذر ۱۳۹۹ از بسیاری جهات منحصربهفرد بوده است. همه سیاستگذاران و دولتمردان آمریکایی و اروپایی که به ازسرگیری روابط خود با جمهوری اسلامی چشم دوختهاند، علاوه بر درنظرگرفتن اینکه قربانی این اعدام چه کسی بود، چگونگی و چرایی بهدامانداختن و ربودهشدن او در خارج از ایران، انتقال غیرقانونیاش به ایران و روند پیگرد قضایی و محکومیت او و نیز بهدارآویختهشدن نابهنگامش، باید نگرش نوین انتقادآمیزی را سرلوحه برقراری روابطشان با رژیم جمهوری اسلامی قرار دهند.
این بار قربانی مجازات اعدام، روحالله زم، مردی ۴۲ساله بود که پدر روحانیاش، محمدعلی زم، از مریدان مخلص روحالله خمینی - بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی - بود. محمدعلی زم در سرسپردگی و ارادت به آیتالله خمینی تا آنجا پیش رفت که به میمنت همزمانشدن تولد پسرش با برپایی رژیم تحت پیشوایی «روحالله خمینی» در ۱۳۵۷، او را «روحالله» نامید. بدینگونه روحالله زم، فرزند انقلاب ۱۳۵۷ به پیشوایی خمینی علیه نظام شاهنشاهی پهلوی بود و جمهوری اسلامی تنها نظام حکومتیای بود که زم در بخش عمدهای از زندگی ۴۲سالهاش با آن آشنا بود. اما در پی اعتراضات گسترده علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) دنیای روحالله زم بهکلی زیرورو شد. زم در کنار میلیونها ایرانی در تظاهرات اعتراضی گسترده علیه نتایج رسمی انتخابات ۱۳۸۸، که از آن به «جنبش سبز» یاد میشود، شرکت کرد و به همراه هزاران معترض دیگر بازداشت شد و مدتی در زندان به سر برد. دیری نگذشت که او نیز همچون هزاران معترض سرخورده و دلزده ایرانی از ایران رهسپار تبعید شد.
روحالله زم در سال ۱۳۹۰ از فرانسه تقاضای پناهندگی کرد و در کنار چند کنشگر دیگر کانال تلگرامی «آمدنیوز» را راهاندازی کرد که ۱میلیونو۴۰۰هزار عضو داشت. اما آنچه به موفقیت زم در این فعالیت کمک کرد، تاریخچه خانوادگی او بود. محمدعلی زم، پدر روحالله، در پانزده سال نخست حکومت جمهوری اسلامی در نهادهای گوناگون تبلیغاتی و رسانهای رسمی جمهوری اسلامی عهدهدار مناصبی در عالیترین سطوح بود؛ از سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری گرفته تا شوراها و هستههای سیاستگذاری در صداوسیما، وزارت ارشاد، شورای نظارت بر صداوسیما و «ستاد فرهنگی-هنری دفاع مقدس». اینگونه بود که روحالله زم به یمن وجود پدرش و ارتباطات بسیار درهمتنیده و نزدیک او با عالیترین مقامات جمهوری اسلامی از اطلاعاتی گرانبها، فراگیر و ژرف از زیروبم روابط قدرت و دولتمردان و نهادهای جمهوری اسلامی برخوردار بود و این دانش را با موفقیت کمنظیری، بیمحابا در حرفه روزنامهنگاریاش به کار گرفت. با گزارش پروندههای فساد مالی دولتمردان و اعضای خانوادهشان و همچنین با انتشار ویدیوهای شهروند-خبرنگاران از اعتراضات مردمی علیه اوضاع نابسامان اقتصادی در ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ در کانال آمدنیوز، روحالله زم خشم سردمداران رژیم را علیه خود برانگیخت. سردمداران رژیم در چهل سال گذشته هر گاه خود را در مقابل اعتراضی گسترده یا معترضی که از محبوبیت مردمی برخوردار است، ناتوان و عاجز میبینند دست به کار سرکوب میشوند. از اینرو، این بار هم سردمداران رژیم کمر به خاموشکردن روحالله زم بستند. بنا به گزارشها، روحالله زم در مهر ۱۳۹۸ با دعوتنامهای که ظاهرا از طرف دفتر آیتالله سیستانی، مرجع تقلید شیعیان، برایش فرستاده شده بود، به عراق کشانده شد و به ظن قوی به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق ربوده و به ایران برده شد.
روحالله زم در ایران به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه و به اعدام محکوم شد. در ۱۷ آذر ۱۳۹۸ دیوان عالی کشور، حکم اعدام زم را تایید کرد. دو روز بعد سیمای جمهوری اسلامی اعترافات تلویزیونی او را پخش کرد. بنا بر این مصاحبه، «این روزنامهنگار متهم به خیانت» طی اظهاراتی به گناهان خویش اعتراف کرد؛ اعترافاتی که به گفته پدرش بهزور از او گرفته شده بود. اما در حین همین اعترافات اجباری و تحت فشار، در بخشی از مصاحبه که مصاحبهکننده از واژه «اغتشاشات» برای توصیف تظاهرات مردم علیه نابسامانیهای موجود استفاده کرد، زم بیدرنگ پاسخ داد: «به هر حال شما میگی "اغتشاشات"، ما میگیم "اعتراضات".»
طنز تلخ ماجرا آنجا ست که روزنامهنگاری که در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ در فرانسه در تبعید به سر میبرد و رسانهاش صدای معترضان در ایران بود، به دست رژیمی اعدام شد که چهل سال پیش از این بنیانگذارش، روحالله خمینی، در همان فرانسه سخنرانیها و مصاحبههایی میکرد که پژواک صدای اعتراضات مردم علیه حکومت وقت ایران بود. جمهوری اسلامی در بیست سال آغازین عمرش اقدام به تعقیب و کشتار کمونیستها و هواداران پادشاهان پهلوی کرد؛ همان پادشاهانی که بر جایگاهشان تکیه زده بود. اینکه امروز جمهوری اسلامی روحالله زم را اعدام میکند که پدرش یک روحانی اصلاحگرای مورد احترام حکومت است، نه تنها حکایت از قساوت کوردلانه رژیم دارد بلکه گواهی است بر عجز و ناتوانی اصلاحطلبانی که بسیاری از دولتمردان غربی به ایشان برای استقرار یک نظام اعتدالگرا و خویشتندار در ایران، چشم امید بستهاند.
شیوه گستاخانه ربودن روحالله زم با پخش اعلامیه پرتبختر و فخرفروشانه سپاه پاسداران از سیمای جمهوری اسلامی درباره ارتکاب این عملیات مخالف حقوق و قوانین بینالملل، همراه بود. چنین فخرفروشی علنی و گستاخانهای کاملا خلاف رفتار رژیم جمهوری اسلامی در زمان عملیات مشابهی است که در دهههای ۶۰ و ۷۰ خورشیدی در کمال مخفیکاری مرتکب میشد و انجام آن را رسما تکذیب میکرد. بیتردید اعلامیه فخرفروشانه سپاه حاکی از آن است که در این سالهای پایانی دهه ۹۰ قبح چنین اقدامات تبهکارانه و مخالف با حقوق بینالملل به طور کامل در میان مقامات جمهوری اسلامی فرو ریخته است. از این گذشته بنا به گفته پدر روحالله زم در پست اینستاگرامیاش در تیر ماه ۱۳۹۹ مقامات از ملاقات خصوصی روحالله با وکیلاش و همچنین از تماس او با خانوادهاش ممانعت کرده بودند.
ربودهشدن زم در خارج از کشور از سوی دیگر یک رویداد خلاف معمول و غیرمترقبه نبود؛ فقط در یک سال پیش از آن، گزارشهایی از ربودهشدن یک شهروند ایرانی-آمریکایی در دبی و قتل یک مخالف رژیم در ترکیه (که درصدد کسب پناهندگی بود) منتشر شده بود.
در چنین فضایی و درست یک روز پس از اعدام زم، مسیح علینژاد - کنشگر مخالف با حجاب اجباری - در توییتر اعلام کرد که بیش از صد کاربر توییتری او را با این «وعده» که پس از زم نوبتش خواهد رسید، تهدید به مرگ کردهاند. البته اینکه علینژاد همزمان آماج بیش از صد تهدید قرار گرفته است، و نه چند تهدید نامتجانس پراکنده، شاهدی بر این مدعا ست که مخالفان حکومت جمهوری اسلامی حتی در فضای مجازی - این آخرین فضای بیان آزادانه اعتراض به حکومت - از خطر و تهدید در امان نیستند.
اما این فقط ناراضیان سیاسی نیستند که جمهوری اسلامی آنها را هدف گرفته است؛ هر کس که از رژیم جمهوری اسلامی کمترین شکایت و دادخواهی بکند، اینگونه تهدید میشود. برای نمونه میتوان به تهدید حامد اسماعیلیون اشاره کرد؛ شهروند ایرانی-کانادایی که همسر و دخترش را در فاجعه انهدام پرواز PS752اوکراینی توسط نیروهای پدافند هوایی سپاه پاسداران در دی ۱۳۹۸ از دست داد- فاجعهای که جمهوری اسلامی مدعی است «به طور غیرعمد» و بر اساس یک «خطای انسانی» رخ داده است. اسماعیلیون به دلیل پیگیری مستمر و دادخواهی قتل همسر و دخترش آماج تهدیدهای جانی بوده است.
هنگامی که روحالله خمینی در بهمن ۱۳۶۷ فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی، را صادر کرد جهانیان از آن آگاه شدند، اما امروز در ایران صدها حکم اعدام برای ناراضیان سیاسی صادر میشود و شماری از این احکام درباره کسانی چون روحالله زم اجرا میشود؛ در حالی که جهانیان در بیخبری مطلق از وقوعشان به سر میبرند.
هر اندازه متجاوزان حقوق بشر و حقوق بینالملل از عواقب جدی بزهکاریهایشان و کیفر تبهکاریهای خود مصون بمانند، با گستاخی بیشتری به تبهکاری ادامه میدهند، اما تاریخ گواه آن است که رژیم جمهوری اسلامی در چنین شرایطی به طور ویژه گستاختر میشود. در پی مرگ آیتالله خمینی و تکیهزدن هاشمیرفسنجانی بر جایگاه ریاست جمهوری اسلامی، دولتهای اروپایی تحت رهبری آلمان، ابتکار «گفتوگوی انتقادآمیز» را در دیپلماسی خود با جمهوری اسلامی پیش گرفتند. هدف از این ابتکار، راندن جمهوری اسلامی به سوی اتخاذ رفتاری معتدل در ازای دادوستدهای بازرگانی و عادیسازی روابط دیپلماتیک بود. اما درست همزمان با برگزاری این دور گفتوگوها، در سال ۱۳۷۱ رژیم جمهوری اسلامی دست به چندین مورد ترور علیه مخالفان خود در خارج از کشور زد؛ از جمله ترور رهبران حزب دموکراتیک کردستان در برلین.
در فروردین ۱۳۷۶ دادگاه عالی کیفری آلمان، طی حکمی عالیترین مقامات جمهوری اسلامی را به اتهام قتل رهبران کرد محکوم کرد. در پی این حکم، همه کشورهای اتحادیه اروپا برای چندین ماه سفیران خود را از تهران فراخواندند. در خرداد همان سال محمد خاتمی - نامزد ریاست جمهوری که تا چند هفته پیش از آن در نظرسنجیها بسیار عقب بود - به ریاست جمهوری اسلامی برگزیده شد؛ معتدلترین دولتمرد جمهوری اسلامی تا آن زمان. برای بیش از یک دهه رژیم جمهوری اسلامی از انجام عملیات ترور مخالفانش در غرب دست برداشت و به نظر میرسد که اقدام هماهنگ و همزمان اتحادیه اروپا در ۱۳۷۶ در تغییر رفتار و رویه رژیم، هرچند برای یک مدت، موثر بوده است.
با این حال امروز جمهوری اسلامی با پشتگرمی چین و روسیه و پشتیبانی مالی و نظامی آنها، نه تنها به بازسازی اقتصاد و تقویت نیروی نظامی خود پرداخته است بلکه به دلیل مماشات دولتهای غربی با این رژیم از طریق توافقنامههایی چون «برجام» - که کانون توجه آن فقط بهعقبانداختن دستیابی جمهوری اسلامی به جنگافزارهای هستهای است -، عملا به مصونیتی جدید دست یافته و از این رهگذر دوره نوینی از سرکوب ناراضیان و مخالفان خود را با آسودگی خاطر از سر گرفته است. اما مداخله جمهوری اسلامی در عراق، سوریه و یمن گواه آن است که ناراضیان و مخالفان اگرچه ممکن است اولین هدف رژیم باشند، بسیار بعید است آخرین هدف آن باشند.
این مقاله برگردان مقالهای است با عنوان «Why Iran’s execution of Ruhollah Zam should be seen as a warning in the West» که ۲۸ آذر ۱۳۹۹ (۱۸ دسامبر ۲۰۲۰) به قلم رویا حکاکیان در هفتهنامه NewStatesman منتشر شده است.
درباره نویسنده
رویا حکاکیان نویسنده دو کتاب شعر به فارسی و برنده جایزه «گوگنهایم» در نویسندگی است. اثر وی با عنوان «قاتلان قصر فیروزه» به بازگویی ماجرای توطئه ترور ناراضیان رژیم جمهوری اسلامی در برلین در سال ۱۳۷۱ میپردازد. اثر دیگر او به نام «راهنمایی مقدماتی برای مهاجران به آمریکا و آنان که درباره این سرزمین کنجکاوند»، هماکنون زیر چاپ است و در اسفند ۱۳۹۹ از سوی انتشارات «کناپف» منتشر میشود.