«اسراییل باید از بین برود». این جملهای از روحالله خمینی است که در سالهای پس از بنیانگذاری جمهوری اسلامی آن را گفته بود. توقع میرود که این جمله بر پیشانی کیهان تهران یا روزنامه جمهوری اسلامی نقش بسته باشد یا دیوارنوشتهای در تهران باشد. ولی واقعیت این است که این جمله دیگریستیزانه علاوه بر آن جاها، در کتاب درسی کودکان در ایرانِ این سالها نیز نوشته شده است!
باور این نکته برای ناظر بیرونی شاید دشوار باشد ولی واقعیت این است که در ایران ایدئولوژی سیاسی نظام حاکم چنان حضور سنگینی دارد که حتی داد برخی از وابستگان دانشگاهی نظام را در آورده است؛ چنانکه «نعمت الله فاضلی» – استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی – در سخنی گفته بود: «عمده ترین مرض نظام آموزشی ما ایدئولوژیک بودن است که تمام امراض با آن در ارتباط است».
بدیهیست وقتی به کودکان آموزش داده شود که اساسا موجودیت یک کشور را به رسمیت نشناسند، به آنان یاد داده نمیشود که باید حقوق همه انسانها را فارغ از ملیت، جنسیت، قومیت، مذهب و… پاس بدارند و هیچ مسئله سیاسی را در احترام به این حقوق دخیل نکنند.
یک کارشناس تاریخ در گفتگویی در سال ۱۳۸۶ گفته بود: «در کتاب های درسی چاپ شده در ایران موجودیتی به نام اسرائیل به رسمیت شناخته نشده و همه جا به عنوان “فلسطین اشغالی” از آن یاد می شود، به طوری که دانش آموزان تا زمان پایان تحصیلات متوسطه به درستی نمی دانند که اسرائیل کجاست و فلسطین کجاست؟»
این خود نشانگر آن است که در طی این بیش از ۱۰ سال سیستم آموزشی کشور هیچ پیشرفتی در این زمینه نداشته است و عملا خشونت و ترویج خشونت پای ثابتی در نظام آموزشی ایران دارد.
اسراییلستیزی در کتابهای درسی دانشآموزان در ایران
بالادستترین نهادها در ایران نیز بر این مسئله اصرار میورزند و به تعبیری، روی آن غیرت میورزند. به عنوان نمونه میتوان به سند ۲۰۳۰ اشاره کرد که سندی بود که در سال ۲۰۱۵ توسط نهادهای بینالمللی تدوین شد تا همچون یک نقشه راه، کشورها را به سمت و سوی توسعه پایدار سوق دهد. بند چهارم این سند به مسئله آموزش باز میگردد و همین بند در تهیه یک سند داخلی در ایران به عنوان «سند ملی آموزش۲۰۳۰ جمهوری اسلامی ایران» مورد استفاده قرار گرفت. ولی این مسئله چنان خشم رهبر جمهوری اسلامی را برانگیخت که او چندین بار به این مسئله اشاره کرد و خواستار به دور ریختن این سند شد.
ولی مگر این بند چه محتوایی داشت که چنین خامنهای را خشمگین کرده بود؟ در زیر مروری کنیم بر همه مفاد بند چهارم سند ۲۰۳۰:
«- تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی
– توسعه آموزش های فنی و حرفه ای
– دسترسی عمومی به تحصیلات دانشگاهی
– ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر از جمله معلولان ، افراد بومی و کودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند
– آموزش سواد به بزرگسالان
– تضمین این که همه فراگیران به دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعه پایدار دست یابند به وِیژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار و آموزش و ترویج شیوه های زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقق توسعه پایدار
– بروز رسانی امکانات آموزشی و تامین فضاهای دور از خشونت برای آموزش
– افزایش تعداد بورس های اعطایی در رشته های فنی و حرفه ای و فناوری اطلاعات و مهندسی و علمی
– افزایش قابل ملاحظه تأمین معلمان».
همانطور که میبینیم در این بندها دو بند صراحتا به مسئله خشونت ارتباط دارد. در یک بند سخن از «ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت» میرود و در یک بند سخن از «تامین فضاهای دور از خشونت برای آموزش» میرود. بندهای دیگر اتفاقا بیشتر جنبههای سختافزاری دارد که نمیتواند حساسیت خاصی ایجاد کند. در واقع با اطمینان بالایی میتوان گفت آنچه خامنهای را خشمگین کرده بود، بحث از دوریگزینی از خشونت در آموزش بوده است.
تاکید خامنهای بر مسئله «محسن حججی» را به یاد میآوریم؟ از «مدافعان حرم»؛ جریانی از نیروهای نظامی جمهوری اسلامی که برای حمایت از دولت بشار اسد وارد عمل شدند. این فرد نیز در مرداد ۱۳۹۶ بدست نیروهای داعش در سوریه کشته شد. جمهوری اسلامی تلاشی تمام خرج کرد تا با برجستهسازی این قتل، از آن به عنوان عنصری تبلیغاتی بهره بگیرد.
خود خامنهای درباره محسن حججی در مهر ۱۳۹۶ گفته بود: «خدا شهید شما را عزیز کرد؛ ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده بهخاطر شهادت این جوان. شهید خیلی هستند؛ همهی شهدا هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته -خداوند هیچوقت کارش بدون حکمت نیست- اخلاص این جوان و آن نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به اینجور شهادتی، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را، شهید شما را، بلند کرد؛ بلندمرتبه کرد».
و با توجه به چنین تبلیغات و «نیاز جامعه به این جور شهادتی» است که مدیر گروه ادبیات فارسی در دفتر تالیف کتب درسی آموزش و پرورش در پاییز ۱۳۹۸ صراحتا از ارجحیت بحث محسن حججی بر ادبیات کلاسیک فارسی میگوید: «جایی نیاز داشتیم شهید محسن حججی را مطرح کنیم و این بر حافظ و سعدی اولویت داشت»!