Search

English

یک کتاب، یک فیلم – نوروز ۱۳۹۹

امسال به دلیل شیوع کرونا که متاسفانه موجب مرگ بسیاری از هم‌وطنان ما شده است، تصمیم خرد جمعی بر این است که در خانه بمانیم و قرنطینه بشویم تا هرچه زودتر از شر این ویروس کشنده خلاص بشویم.

تا پیش از این هر زمان که سخن از مطالعه می‌رفت بسیاری از ما کار و مشغله‌ روزمره را دلیلی بر آن می‌دانستیم که رخصت کتاب در دست‌گرفتن‌مان کم است. از این رو شاید این قرنطینه فرصتی باشد که کتاب بخوانیم و فیلم ببینیم.

آن‌ زمان که کتاب در دست می‌گیریم به راستی از همه قرنطینه‌ها عبور می‌کنیم و جان‌مان ورای زمان و مکان به پرواز در می‌آید.

آموزشکده توانا قصد دارد تا در این ۱۳ روز نوروز هر روز یک فیلم و کتاب به مخاطبان خود معرفی کند. باشد که با یاری یک‌دیگر از تنگنای قرنطینه و رنج این روزها رهایی بیابیم.

اول فروردین

– کتاب

نظام‌های تمامیت‌خواه که به همه شئونات فردی و اجتماعی شهروندان سیطره دارند هر کدام ویژگی‌هایی متفاوتی دارند اما برخی از ویژگی‌ها در همه نظام‌های توتالیتر مشترکند؛ چنان‌چه وقتی کسی برای مثال حکومتی مانند حکومت انور خوجه در آلبانی را مورد مطالعه قرار می‌دهد با خود می‌گوید چه‌قدر بین آن حکومت و حکومت جمهوری‌اسلامی وجه تشابه وجود دارد.

از این‌رو مطالعه تاریخ حکومت‌های تمامیت‌خواه در برهه‌های مختلف تاریخ و همین‌طور زندگی خودکامگانی که در این نوع حکومت‌ها راس کار بودند، فقط و فقط یک مطالعه تاریخی نیست بلکه نظرورزی و دقت در کار سیستم‌هایی است که خویشاوندی بسیار با یک‌دیگر دارند.

از این حیث مطالعه‌ کتاب‌هایی که مترجم توانای ایرانی «بیژن اشتری» ترجمه و نشر ثالث در ایران آن را منتشر کرده بسیار سودمند است.

این کتاب‌ها بیش از پیش ما را متوجه سازوکارهای حکومت‌های تمامیت‌‌خواه می‌کند و این‌که حاکمانی که زمام امور را در این نوع حکومت‌ها در دست داشتند چگونه سرنوشت ملت‌ها را به تباهی کشاندند.

روز اول فروردین در واقع به جای یک کتاب چند کتاب به شما معرفی شده است.

– فیلم

فیلم «زندگی دیگران» اولین فیلم بلند «فلوریان هنکل»، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس آلمانی، است. این فیلم در سال ۲۰۰۶ میلادی جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان را از آن خود کرد. علاوه بر جایزه اسکار نیز برنده جوایز معتبر جهانی بسیاری شده است.

فیلم، داستان یک مامور اشتازی (پلیس مخفی آلمان شرقی) را به تصویر می‌کشد که ماموریتش تعقیب و شنود تلفن و منزل یک نویسنده و کارگردان تئاتر است که با دوست‌دخترش زندگی می‌کند و گمان می‌رود از مسیر رژیم کمونیستی آلمان شرقی منحرف شده است.

نقش مامور اشتازی (گئرد ویسلر) را هنرپیشه توانا «اولریخ میه» (Ulrich Mühe) بازی می‌کند.

نکته جالب و غم‌انگیز زندگی واقعی هنرپیشه این فیلم، اولریخ میه، این است که پس از فروپاشی دیوار برلین، او به اسناد استازی سر می‌زند و متوجه می‌شود که در زندگی واقعی، خودش نیز همواره مورد تعقیب استازی بوده است و همسرش «جِـِنی گروئل من» که او نیز هنرپیشه بود برای استازی جاسوسی او را می‌کرده است.

 

دوم فروردین

– کتاب

فردریش فون هایک، اقتصاددان و فیلسوف سیاسی قرن نوزده و بیست، کتابی دارد با نام «راه بردگی». با این‌که از زمان انتشار این کتاب، ۷۶ سال می‌گذرد اما هنوز طراوت و تازگی و کارآیی خود را حفظ کرده است.

هایک در این کتاب از «آزادی» دفاع می‌کند و از بازار آزاد. او در این کتاب به نسبت قدرت و برنامه‌ریزی می‌پردازد و از این منظر است که منتقد جدی سوسیالیسم و برنامه‌ریزی دولتی در بازار می‌شود. هایک بر این نظر است که در یک سیستم سوسیالیستی هنگامی که برنامه‌ریزی دولتی در امر اقتصاد صورت می‌گیرد، قدرت مطلق در دستان دولت قرار می‌گیرد و این تمرکز قدرت به آزادی فشار می‌آورد و نه فقط اقتصاد که کلیه شئونات زندگی انسان‌ها را زیر تاثیر خود قرار می‌دهد و این‌چنین است که راه بردگی هموار می‌شود و انسان به بردگی کشیده می‌شود. از این‌جا است که هایک این کتاب را «به سوسیالیست‌های تمامی احزاب» تقدیم کرده است.

رونالد بیلی در مجله فوربز می‌آورد که «تقریبا نیم قرن، اکثر افراد باهوش چاپ کتاب “راه بردگی” فردریش فون هایک را به استهزا گرفتند. اما جهان اشتباه کرد و هایک پیروز شد.»

میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصادی سال ۱۹۷۶، بر این کتاب مقدمه‌ای خواندنی نوشته است.

این کتاب با ترجمه فریدون تفضلی و حمید پاداش به فارسی ترجمه و به‌وسیله‌ نشر نگاه معاصر منتشر شده است.

– فیلم

مبارزات بی‌خشونت و مقاومت مدنی اصطلاحی است که بسیار شنیده‌ایم. گروه‌های سیاسی کم‌توان و همین‌طور خواهان ادامه وضعیت موجود در ایران امروز انفعال و رخوت خود را به نام مبارزه خشونت‌پرهیز به دیگران معرفی می‌کنند.

مبارزه خشونت‌پرهیز در ابتدا مبارزه است، نه انفعال و توسری‌خوری. مهاتما گاندی را به عنوان یکی از رهبران این‌گونه مبارزات می‌شناسند. گاندی در جایی می‌گوید: ««یقینا من معتقدم که اگر قرار باشد اجبارا بین خشونت و ترس یکی را انتخاب بکنم، من خشونت را انتخاب خواهم کرد؛ زیرا به نظر من بهتر است هندوستان جهت دفاع از شرافت خود به اسلحه دست ببرد تا این‌که مانند پرستوها تماشاچی باقی مانده و به ننگ تماشاچی‌بودن تن در دهد… . منظور از عدم خشونت، مقاومت ارادی کامل انسان در برابر اراده متجاوز است.»

«ریچارد اتنبرا»، کارگردان انگلیسی، فیلمی دارد به نام «گاندی» که در آن به زندگی مهاتما گاندی پرداخته است. این فیلم که محصول سال ۱۹۸۲ است، موفق به دریافت هشت جایزه اسکار شد. فیلم‌نامه‌ این فیلم را جان بریلی، فیلم‌نامه نویس آمریکایی، نوشته است.

سر بن کینگزلی، بازیگر معروف انگلیسی، نقش گاندی را در این فیلم بازی می‌کند که به خاطر این نقش برنده جایزه اسکار شد.

 

سوم فروردین

– کتاب

اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده و روزنامه‌نگار اهل کرواسی، در اوایل دهه ۹۰ میلادی کشورش را به دلیل شرایط سیاسی ترک کرد و به سوئد رفت.

او برای بسیاری از نشریات معتبر اروپایی مقاله نوشته است.

اسلاونکا که متولد ۱۹۴۹ میلادی شهر رییکا، سومین شهر بزرگ و پرجمعیت کرواسی، است در ایران نیز به واسطه انتشار برخی از کتاب‌هایش، شخصیتی شناخته شده است.

یکی از کتاب‌های او «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» نام دارد که به وسیله نشر گمان و با ترجمه رویا رضوانی منتشر شده است. این کتاب رمانی است با سبک غیرداستانی که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است و به کمونیسم و میراث آن – که جز فقر و تباهی و کشتار نبود – می‌پردازد.

نکته نیکویی که در این کتاب به کار امروز ما و درک شرایط‌مان می‌آید سخن‌گفتن دراکولیچ از حکومتی است که غول‌پیکرترین و مجهزترین سلاح‌ها را دارد و کشوری اتمی است اما از برآورده‌کردن ابتدایی‌ترین امکانات معیشتی مردمانش ناتوان است.

او می‌گوید که باور مردمان به کمونیسم چگونه روزگارشان را تیره کرد و وقتی به خود آمدند و از شرایط به ستوه، دیگر توانایی گریز از شرایط را نداشتند.

دراکولیچ می‌گوید که «آدم نمی‌تواند به این راحتی‌ها چشم سوم کمونیستی خودش را از دست بدهد.» و این نتوانستن آهسته‌آهسته شهروندان را به بی‌تفاوتی می‌رساند و به گفته دراکولیچ «آنچه شهرهای ما را کشته و نابود کرده، دهه‌های متمادی بی‌تفاوتی خودمان است».

این کتاب در ۲۸۶ صفحه منتشر شده و بسیار خواندنی است.

– فیلم

آموزشکده توانا تا کنون مطالب زیادی را در مورد تاریخچه تبعیض نژادی در آمریکا و مبارزات سیاهان منتشر کرده است. مارتین لوترکینگ و رزا پارکس از رهبران بزرگ این جنبش هستند که برای عموم ما شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای هستند.

مستند سینمایی «من کاکاسیاه تو نیستم» (I Am Not Your Negro)  به کارگردانی رائول پک – فیلم‌ساز، فیلم‌نامه‌نویس و فعال حقوق بشر اهل هائیتی – یکی از آثار مهم سینمایی است که در مورد مبارزات ضدنژادپرستانه‌ سیاه‌پوستان آمریکا ساخته شده است.

این فیلم که در سال ۲۰۱۶ ساخته شده، جایزه‌های بسیاری را در سراسر جهان به خود اختصاص داده است.

فیلم بر اساس دست‌نوشته جیمز بالدوین – رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی – با نام «این خانه را به یاد بیاور» ساخته شده است.

بالدوین در منطقه فقیرنشین هارلم نیویورک و در فقر کشنده‌ای بزرگ شد.

دیدن این مستند سینمایی برای آشنایی با تاریخچه مبارزات ضدنژادپرستی در آمریکا سودمند است.

 

چهارم فروردین

– کتاب

ماریو بارگاس یوسا، رمان‌نویس و روزنامه‌نگار مشهور اهل پرو است که در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

آكادمى نوبل، از يوسا به عنوان خالق آثارى نام می‌برد که نگاه عمیقی به «مقاومت، طغيان و شكست فردى» دارد.

یکی از آثار او رمانی است به نام «سور بُز» که در آن به نقشه قتل دیکتاتور ِ جمهوری دومینیکن – رافائل تروخیو – و ماجراهای بعد از آن پرداخته می‌شود.

یوسا «سور بز» را یکی از بهترین رمان‌های خود می‌داند و می‌گوید: «فکر نوشتن این رمان از سال ۱۹۷۵ در سرم بود و شش سال قبل نوشتنش را شروع کردم. اما زمانی دراز در این فکر بودم و هرچه را که درباره تروخیو، درباره سی و یک سال حکومت او بر جمهوری دومینیکن پیدا می‌کردم می‌خواندم. به دومینیکن رفتم و بایگانی‌ها را بررسی کردم. به‌خصوص روزنامه‌ها و مجله‌های آن دوران را– این‌ها منابع بسیار خوبی بودند. به راستی باورنکردنی بود که مردم دومینیکن در آن ایام چه نوع روزنامه‌هایی می‌خواندند. همچنین با خیلی از افراد گفتگو کردم.»

این دیکتاتور خون‌ریز به مدت ۳۱ سال بر مردم دومینیکن حکومت کرد.

عنوان کتاب از یک ترانه دومینیکنی گرفته شده است که در آن روز سی‌ام ماه مه، روز مُردن تروخیو است:

روز سور بُز، سیِ ماه مه

روز شادی و عیش مردمه

می‌ریزن بیرون همه از خونه

کوچه و بازار پر هیاهو، پر همهمه

در جایی از کتاب  پسری از پدرش می‌پرسد که چگونه می‌شود یک آدم بافرهنگ و تحصیل‌کرده مانند «دُن فروئیلان» تروخیو را تحمل کند که پدر جواب می‌دهد: «تو، ارونیا، سر در نمی‌آری، هرچند خیلی چیزها را از آن دوران فهمیده‌ای. در آغاز بعضی چیزها رخنه‌ناپذیر به نظر می‌آمد، اما بعد از خواندن، گوش‌دادن، تحقیق‌کردن، فکرکردن بالاخره توانستی سر دربیاوری که چطور میلیون‌ها آدم، له‌شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خو کرده به توحش به زور تلقین و انزوا، محروم از اراده آزاد و حتی از کنجکاوی، به سبب ترس و عادت به بردگی و چاپلوسی، قادر بودند تروخیو را پرستش کنند. نه این‌که فقط از او بترسند، بلکه دوستش داشته باشند، همان‌طور که بچه‌ها بالاخره دلبسته پدر و مادر می‌شوند، به خودشان می‌باورانند که شلاق و کتک به صلاح‌شان است، محض خیرخواهی است.» ص ۸۹

این رمان خواندنی به‌وسیله نشر علم و با ترجمه مترجم توانای کشورمان عبدالله کوثری منتشر شده است.

– فیلم

امیر کاستوریتسا، فیلم‌ساز، بازیگر و موسیقی‌دان اهل صربستان است. بسیاری از منتقدان فیلم «زیرزمین» را از بهترین کارهای این هنرمند اهل بالکان می‌دانند.

آغاز این فیلم تصویرگر روز ششم آوریل، روز شروع حمله متفقین به یوگسلاوی، است که انقلابیان عضو حزب کمونیست یوگسلاوی را به تصویر می‌کشد.

او در این فیلم با طنزی تلخ و تحقیرآمیز این کمونیست‌ها را روایت می‌کند.

بیست سال از پایان جنگ می‌گذرد. زیرزمین هنوز پابرجا است… .

این فیلم محصول سال ۱۹۹۵ است و برندهٔ جایزهٔ نخل طلایی جشنواره فیلم کن شده است.

 

پنجم فروردین

– کتاب

آرتور کستلر، نویسنده و روزنامه‌نگار اهل مجارستان، در پنجم سپتامبر ۱۹۰۵ در بوداپست به دنیا آمد و در ۱۹۸۳ در لندن درگذشت.

کوستلر در جوانی از طرفداران پرشور کمونیسم بود و در ۱۹۳۱ به حزب کمونیست آلمان پیوست اما چند سال بعد از کمونیسم برید و برای همیشه دشمن کمونیسم شد.

او رمانی دارد به نام «ظلمت در نیم‌روز» که یکی از بهترین رمان‌های سیاسی است و در آن به پرده آهنین و استالینیسم و کمونیسم می‌پردازد و آن را نقد می‌کند. کوستلر در این رمان خواندنی به محاکمه‌های استالین و جنایات او می‌پردازد. او رمان «ظلمت در نیم‌روز» را به خاطره قربانیان محاکمه‌های مسکو تقدیم کرده است.

کوستلر در اول کتاب آورده است که «شخصیت‌های این کتاب خیالی‌اند. شرایط تاریخی‌ای که آن‌ها را به عمل داشته واقعی است. سرگذشت م.س. روباشف (شخصیت اصلی داستان) آمیزه‌ای است از سرگذشت عده‌ای که قربانی به اصطلاح محاکمه‌های مسکو بودند.»

جورج اورول در مورد این کتاب می‌نویسد که «ظلمت‌ در نیمروز شرح‌ زندانی‌‌شدن‌ و مرگ‌ کهنه‌‌بلشویکی‌ به‌ نام‌ روباشف‌ است‌ که‌ نخست‌ منکر جرائمی‌ می‌شود که‌ به‌‌خوبی‌ می‌داند مرتکب‌ نشده‌، ولی‌ سرانجام‌ به‌ آن‌ها اقرار می‌کند… . سراسر کتاب‌ بر محور این‌ پرسش‌ دور می‌زند که: چرا روباشف‌ اقرار کرد؟ او مقصر نیست‌ ـ البته‌ مقصر در مورد هیچ‌ جرمی‌ نیست‌ به‌ استثنای‌ این‌ جرم‌ اصلی‌ که‌ رژیم‌ استالین‌ را دوست‌ ندارد. خیانت‌هایی‌ که‌ به‌ او نسبت‌ داده‌ می‌شود همه‌ موهوم‌ است‌.»

کوستلر در این رمان نشان می‌دهد که در نظام‌های تمامیت‌خواه شرایط همیشه بحرانی است و همیشه مردم در «شرایط حساس کنونی» به سر می‌برند، از این‌رو و به این بهانه همیشه آزادی‌ها محدود می‌شود.

«حاکمان همیشه در ایجاد “شرایط استثنایی” که مستلزم اقدامات دفاعی استثنایی بوده، موفق بوده‌اند. تا بوده، ملت‌ها و طبقات مردم همیشه در وضعیت دفاع از خود زندگی کرده‌اند، و این موضوع آن‌ها را تا ابد وادار می‌کند که عمل به انسان‌گرایی را به وقت دیگری موکول کنند.» ص ۱۵۳

در چنین حکومت‌هایی «شخص اول» – که در این رمان منظور استالین است – و یا حزب، یعنی امری مقدس که هیچ خطایی در آن راه ندارد و همه باید بر آستان این امر مقدس سر تسلیم فرود بیاورند:

«حزب هرگز اشتباه نمی‌کند. این من و تو هستیم که اشتباه می‌کنیم، نه حزب. حزب از من و تو بالاتر است، رفیق.» ص ۵۵

ظلمت در نیم‌روز اصطلاحی‌ست که از انجیل اقتباس شده است و به معنای آن است که کسی به خاطر خطایی ناکرده جانش گرفته بشود.

رمون آرون، فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی، در مقاله «آرتور کوستلر و ظلمت در نیمروز» کوستلر را یکی از آخرین و بزرگ‌ترین روشنفکران متعهدی می‌خواند که در سال‌های نخست قرن بیستم پا به عرصه جهان نهادند. 
(ماهنامه جهان کتاب، سال هجدهم، شماره ۳، سال ۱۳۹۲)

این کتاب در ایران ترجمه‌های متفاوتی دارد. نشر ماهی آن را با ترجمه «مژده دقیقی» منتشر کرده است.

– فیلم

همجنس‌گرایان در قرون متمادی مورد تبعیض و ستم واقع شده‌اند. در برخی از کشورهای توسعه‌یافته آهسته‌آهسته حقوق مدنی و انسانی هم‌جنس‌گرایان به رسمیت شناخته شده است اما هنوز در بسیاری از نقاط جهان، آنان با تبعیض مواجه هستند و حتی جان‌شان را از دست می‌دهند.

در ایران نیز وضعیت همجنس‌گرایان اسف‌بار است و این گرایش جنسی به رسمیت شناخته نمی‌شود.
آنان در این‌گونه کشورها مجبورند که زندگی جنسی خود را مخفی نگه دارند؛ چراکه اگر آشکار شود، هم مورد طعن جامعه قرار می‌گیرند و هم مورد ستم واقع می‌شوند.

هاروی میلک یک فعال سیاسی همجنس‌گرای آمریکایی است.

«در سال ۱۹۷۷، پس از انتخاب هاروی میلک، به عنوان عضو انجمن شهری سان‌فرانسیسکو، سیاست در این شهر با یک طوفان مواجه شد. انتخاب میلک به عنوان اولین فرد آشکارا همجنس‌گرا به یک مقام عمومی در ایالات متحده، یک پیروزی آشکار علیه کلیشه‌های ضد همجنس‌گرا بود. توانایی میلک برای بسیج همجنس‌گرایان و غیرهمجنس‌گرایان به شکست یک پیشنهاد همه‌پرسی در سطح ایالت، برای محدودکردن شدید حقوق استخدامی همجنس‌گرایان منجر شد. 

میلک یازده ماه پس از انتخاب به قتل رسید، اما میراث وی در مبارزه برای حقوق همجنس‌گرایان، الهام‌بخش نسل تازه‌ای از فعالان مدنی در ایالات متحده، مبارزه برای برابری جنسیتی و بسط آزادی‌های مدنی برای همجنس‌گرایان زن و مرد شد.»

فیلم میلک در سال ۲۰۰۸ به کارگردانی «گاس ون سنت» و نویسندگی «داستین لنس بلک» اکران شد.
دیدن این فیلم برای آشنایی با فعالان حقوق همجنس‌گرایان در آمریکا سودمند است علاوه بر این‌که فیلم به عنوان یک اثر سینمایی هم جذاب است.
 

ششم فروردین

– کتاب

این روزها که ویروس کرونا جهان را درنوردیده و نگرانی‌های بسیاری رقم زده است، برخی از حکومت‌ها مانند جمهوری‌اسلامی از ابتدا تلاش کردند که در مورد این فاجعه کم‌تر خبررسانی بکنند یا دروغ ببافند. جمهوری‌اسلامی می‌دانست که ویروس کشنده‌ کرونا وارد ایران شده است اما حقیقت را کتمان کرد و هنوز نیز همه واقعیت را نمی‌گوید.

چین کمونیستی نیز ابتدا تلاش کرد که لاپوشانی کند و حتی پزشکی را که اولین بار شیوع کرونا را گوشزد کرد مورد بازجویی قرار داد و هنوز هم همه حقیقت را نمی‌گوید. بسیاری این مخفی‌کاری را با مخفی‌کاری شوروی کمونیستی سر فاجعه چرنوبیل مقایسه می‌کنند که شوروی سابق تلاش داشت واقعیت را از چشم مردمش و جهان بپوشاند و تعداد کشته‌شده‌های این سوءمدیریت را بسیار کم‌تر از آنچه بود نشان بدهد.

فاجعه چرنوبیل یک جادثه هسته‌ای بود که در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ برابر با ششم اردیبهشت ۱۳۶۵ در نیروگاه چرنوبیل در شمال اوکراین اتفاق افتاد. در مورد این فاجعه مقاله‌ها و کتاب‌های زیادی نوشته شده است.

سوتلانا الکسیویچ (Svetlana Alexievich)، نویسنده اهل بلاروس، کتابی دارد به نام «نیایش چرنوبیل» که از معروف‌ترین کتاب‌های او است و به این فاجعه بزرگ پرداخته است. الکسیویچ در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. اعضای آکادمی سوئد او را به دلیل «روایات چندصدایی‌اش، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست» مورد ستایش قرار دادند. او این جایزه را به وطنش بلاروس تقدیم کرد: «این جایزه برای من نیست بلکه برای فرهنگ ماست، برای کشور کوچک ما که در طول تاریخ مصائب فراوانی کشیده است.»

نیایش چرنوبیل را الکسیویچ در مدت ده سال و در مصاحبه با بیش از پانصد شاهد حادثه از جمله آتش‌نشان‌ها، نیروهای پاکسازی، فیزیکدانان، شهروندان معمولی و … نوشته است.

«۲۶ آوریل ۱۹۸۶ در ساعت یک و ۲۳ دقیقه و ۵۸ ثانیه، یک رشته انفجار، رآکتور و چهارمین بلوک تولید انرژی نیروگاه اتمی چرنوبیل را که نزدیک مرز بلاروس بود از بین برد و فاجعه‌ چرنوبیل بزرگ‌ترین اتفاق تکنولوژیکی قرن بیستم شد.» ص۱۵

کتاب «نیایش چرنوبیل» با ترجمه الهام کامرانی از زبان روسی و به‌وسیله نشر چشمه منتشر شده است. البته از این کتاب ترجمه‌های دیگری نیز در بازار کتاب ایران وجود دارد.

– فیلم

مینی‌سریال تلویزیونی چرنوبیل (Chernobyl) به نویسندگی کریگ مازن،  کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی، و کارگردانی «بو یوهان رنک»، کارگردان و خواننده سوئدی، در پنج قسمت به فاجعه چرنوبیل می‌پردازد.
این سریال  محصول ۲۰۱۹ شبکه HBO است که توجه بسیاری را در سراسر جهان به خود جلب کرد.

این سریال دیدنی در هفتادویکمین دوره مراسم «جوایز امی» ۱۰ جایزه در بخش‌های مختلف از جمله بهترین مینی‌سریال و بهترین کارگردانی و فیلم‌نامه را از آن خود کرد.

ابعاد حادثه فاجعه‌بار چرنوبیل – که از همان ابتدا با دروغ‌گویی مخفی شد – و نقش دولتمردان در دامن‌زدن به این فاجعه با توسل به دروغ و ریاکاری، در این سریال به‌خوبی نمایش داده است.
 

هفتم فروردین

– کتاب

شاهنامه فردوسی را شناسنامه ایرانیان دانسته‌اند. شاهرخ مسکوب، نویسنده و شاهنامه‌پژوه ایرانی، در این باره می‌گوید: «شاهنامه تاریخ ملوک است، تاریخ رسل نیست. تاریخ دنیاست، تاریخ دین نیست و در نتیجه با ایمان مؤمنان سروکار ندارد و محل شک و تردید است. شاهنامه تاریخ پیامبران و شاهان نیست که در آن رویدادهای قدسی و عرفی با هم شانه به شانه جریان یابند. از پیامبران، جز یکی (ظهور زرتشت و سروده دقیقی) نمی‌توانست نشانی باشد که آن هم در میان پادشاهان می‌آید و می‌رود. در دوران پهلوانی شاهنامه، به خلاف تاریخ‌های هم‌زمان، فقط به سرگذشت دنیا و آن‌ها که در ساخت و ساز آن دستی دارند پرداخته می شود.» (ارمغان مور، نشر نی، ص۱۴۰)

شاهنامه کتابی آسان‌فهم نیست اگر با دنیای فکری فردوسی آشنایی نداشته باشیم. مهری بهفر – پژوهشگر و شاهنامه‌پژوه – در کتاب «شاهنامه فردوسی، تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات» به شرح کامل شاهنامه پرداخته است. این کتاب برای کسانی که قصد دارند شاهنامه بخوانند، یا خوانده‌اند و می‌خواهند دوباره‌خوانی کنند کتابی بسیار سودمند است. این کتاب به وسیله  نشر نو و در پنج جلد منتشر شده است.

بهفر درباره شاهنامه‌خوانی‌اش می‌گوید: «من شاهنامه را به روشی متفاوت می‌خوانم. شاهنامه را از مرشد و نقال یاد نگرفته‌ام؛ بلکه به شیوه دانشگاهی خوانده‌ام. شاهنامه به این پندار که می‌پرسد ما چه کسی هستیم، پاسخ می‌دهد.»

اگر می‌خواهید شاهنامه بخوانید این مجموعه را از دست ندهید.

– فیلم

روبرتو بنینی – بازیگر، فیلم‌نامه نویس و کارگردان مشهور ایتالیایی – فیلمی دارد با نام «زندگی زیباست» که شاید برای این روزهایی که در قرنطینه هستیم و جهان شکل و شمایلی متفاوت از قبل به خود گرفته است دیدنی‌تر باشد.

این فیلم در سال ۱۹۹۸ اسکار بهترین فیلم خارجی و همچنین اسکار بهترین بازیگر مرد برای بازی روبرتو بنینی را از آن خود کرد.

«زندگی زیباست» به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه یهودی‌ستیزی در آلمان کارش به آشویتس و کوره‌های آدم‌سوزی کشید و در این میان داستان زن و شوهر و فرزندشان را روایت می‌کند. این فیلم حالتی کمدی دارد اما تلخی خنده‌ها جان را می‌آزارد. در ابتدای فیلم می‌شنویم:

 «این یک داستان ساده است اما بازگوکردن آن شاید به این آسانی نباشد!»

هرچه در مورد این فیلم بنویسیم زیبایی بصری آن را کم می‌کند. باید فیلم را دید؛ شاید بارها و بارها.
 

هشتم فروردین

– کتاب

به جرئت می‌شود گفت این‌که کودکان چگونه تربیت بشوند و بار بیایند، دغدغه اکثر والدین است اما پاسخ به این پرسش که آیا همه پدر و مادرها از عهده‌ این مهم برمی‌آیند بی‌شک «نه» است.

اکثر والدین دوست دارند پدر و مادرهای شایسته‌ای برای فرزندانشان باشند اما از آن‌جا که دانش فرزندپروری ندارند در بسیاری مواقع راه به بی‌راهه می‌برند.

قرار نیست همه پدر و مادرها استادان روانشناسی تربیت کودک باشند. مگر ما برای سلامتی قلبمان لزوما متخصص و پزشک قلب می‌شویم؟ بی‌شک نه. ما برای حفظ سلامتی بدن‌مان به یک اطلاعات اولیه و ساده نیاز داریم اما در هنگام بروز مشکل و یا حتی قبل از آن به پزشک رجوع می‌کنیم. در تربیت فرزندان هم همین است. بی‌تردید ما به عنوان پدر و مادر نمی‌توانیم همه‌مان کارشناسان تربیت کودک بشویم و برای این کار به روانشناس و مشاور و متخصصان تربیت کودک و فرزندپروری رجوع می‌کنیم اما جز این، ما به اطلاعات ضروری در این حوزه نیازمندیم که با مطالعه می‌توانیم آن را کسب کنیم.

یکی از اموری که بر تربیت کودکان تاثیر بسزایی دارد بازی‌های کودکان است. کودکان از طریق بازی می‌آموزند و دنیا و شخصیت‌شان شکل می‌گیرد. بازی‌ها در کودکان تنها نقش سرگرم‌کنندگی ندارد بلکه بازی، کلاس درس ِ کودکان است.

هرچند کودکان از آغاز زمان بازی می کردند اما «از منظر روان‌شناختی تا اواخر قرن هجدهم میلادی بازی به عنوان یک فعالیت مهم و مربوط برای کودکان شناخته نشده بود و قبل از این، بازی به عنوان تخلیه انرژی مازاد یا راهی برای انتقال آیین‌های مذهبی و فرهنگی در نظر گرفته می‌شد.» «با آغاز قرن بیستم نگرش‌ها نسبت به بازی شروع به تغییر کردند و به عنوان یک فعالیت معنادار مورد بررسی قرار گرفت.» از این‌رو نباید از کنار بازی‌های کودکان به راحتی بگذریم و به آن تنها به شکل یک سرگرمی نگاه کنیم که موجب می‌شود هنگام بازی کودک، والدین کمی در نگهداری فرزند استراحت کنند.

باید در مورد بازی کودکان و همین‌طور نقاشی کودکان بیش‌تر مطالعه کرد و در این حوزه‌ها بیش‌تر با مشاوران تربیت کودک مشورت کرد.

کتاب «بازی کودکان، تشخیص و ارزیابی» نوشته کارن گیتلین، آلیس ساندگراند و چارلز شافر با ترجمه دکتر الهه محمداسماعیل و امیررحمانی‌رسا که به وسیله نشر دانژه منتشر شده است یکی از کتاب‌هایی است که می‌توانیم با خواندن آن به دنیای کودکان و بازی‌های آن‌ها نزدیک بشویم.

– فیلم

آموزشکده توانا درباره زندگی و فعالیت‌های مارتین لوتر کینگ تا به حال منابع خواندنی بسیاری معرفی کرده است. مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار (سیاهان آمریکا) بود. او سخنرانی معروفی دارد به نام «رویایی دارم». 

سخنرانی «رویایی دارم»، که شاید معروف‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین سخنرانی تاریخ مدرن آمریکا باشد، اهداف جنبش حقوق مدنی را به صورت فصیحانه‌ای بیان می‌کند. کینگ، این سخنرانی را در راهپیمایی واشنگتن، ٢٨ اوت سال ١٩٦٣، در مقابل مقبره لینکلن ایراد کرد. او سخنرانی خود را با یادآوری وعده تساوی در قانون اساسی و اعلامیه استقلال آغاز کرد: «ما به پایتخت کشور خود آمده‌ایم تا چکی را نقد کنیم … [برای] ثروت‌های آزادی، امنیت و استقلال.» در ادامه نیز بر ضرورت شدید «اکنون» و نیاز به اعمال فشار برای تغییر آنی و دگرگون‌کننده تاکید می‌کند.

در به‌یاد‌ماندنی‌ترین جملات این سخنرانی، کینگ اعلام کرد: «رویایی دارم که روزی چهار فرزند کوچک‌ام در کشوری زندگی کنند که در آن نه برای رنگ پوست‌شان، بلکه برای محتوای شخصیت خود مورد قضاوت قرار گیرند. من امروز رویایی دارم.» این سخنرانی در آن زمان با تحسین بسیاری روبه‌رو شد و در دهه‌های آینده هم بر اعتبارش افزوده شد؛ چراکه دعوت کینگ به «بگذارید آزادی طغیان کند» هنوز هم طنین‌انداز است.

فیلم سلما (Selma) به کارگردانی «ایوا دوورنی»، کارگردان آمریکایی، فیلمی است مهیج و دیدنی که به زندگی لوتر کینگ می‌پردازد. این فیلم محصول سال ۲۰۱۴ است که برنده جایزه «گلدن گلوب» برای کارگردانی فیلم شد.

با دیدن این فیلم زیبا پی خواهیم برد که چگونه مارتین لوترکینگ توانست تاریخ معاصر آمریکا را تغییر دهد و رویای میلیون‌ها انسان را به واقعیت تبدیل کند.
 

نهم فروردین

– کتاب

بعضی کتاب‌ها هستند که خواندن‌شان می‌تواند مسیر زندگی فکری و حتی مسیر زندگی شخصی آدم‌ها را تغییر دهد.

نسیم طالب – آماردان، نویسنده و تحلیل‌گر لبنانی-آمریکایی – که کتاب «قوی سیاه» او به گفته بسیاری از منتقدان سرشناس از کتاب‌های تاثیرگذار قرن بیستم است درباره کتاب «فکرکردن، بی‌درنگ و بادرنگ» می‌گوید که «این کتاب نقطه عطفی در تفکر اجتماعی است؛ کتابی هم‌ارز ثروت ملل آدام اسمیت و تعبیر خواب زیگموند فروید.»

کتاب «فکرکردن بی‌درنگ و بادرنگ» (Thinking, Fast and Slow) نوشته دانیل کاهنمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۰۲ است. شاید جالب باشد که بدانید دانیل کاهنمن یک روان‌شناس است.

کاهنمن روان‌شناس آمریکایی-اسرائیلی در سال ۱۹۳۴ در تل‌آویو اسراییل به دنیا آمد اما بیش‌تر دوران کودکی خود را در فرانسه و شهر پاریس گذراند. او لیسانس و فوق‌لیسانس خود را در رشته روانشناسی و علوم ریاضی از دانشگاه عبری در اورشلیم گرفت. سال ۱۹۵۸ آمریکا رفت و دکترای خود را در سال ۱۹۶۱ در رشته روانشناسی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی دریافت کرد. این کتاب ارزشمند نتیجه تحقیقات چند دهه از عمر کاهنمن است.

ریچارد تالر – برندۀ نوبل اقتصاد در سال ٢٠١٧ و استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو – در مورد این کتاب می‌گوید: «این کتاب شاهکاری به قلم اندیشمندی بزرگ است؛ کتابی خواندنی، حکیمانه و عمیق. بی‌درنگ آن را بخرید، اما با‌درنگ بخوانیدش. شیوۀ تفکر شما به جهان و به زندگی شخصی‌تان را دگرگون خواهد کرد.»

این کتاب خواندنی را نشر ققنوس با ترجمه حسین علیجانی رنانی و جمشید پرویزیان به بازار کتاب ایران عرضه کرده است. از این کتاب ترجمه‌های دیگری نیز موجود است.
 

– فیلم

جوزپه تورناتوره کارگردان معروف و صاحب سبک ایتالیایی است که با فیلم «سینما پارادیزو» شهرتی جهانی پیدا کرد. سینما پارادیزو جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان را از آن خود کرده بود.

مالنا (Malena) یکی دیگر از فیلم‌های معروف این کارگردان ایتالیایی و محصول سال ۲۰۰۰ میلادی است. در آغاز فیلم یک ماشین نظامی را می‌بینیم که در شهر می‌چرخد و از قول «پیشوا» موسولینی برای مردم خبر از برگزاری یک سخنرانی می‌دهد.

فاشیسم و نسبت آن با فرهنگ جامعه و خشونت و سکس از نکاتی است که به شکلی هنرمندانه در این فیلم به نمایش گذاشته می‌شود.

بازی مونیكا بلوچی در نقش مالنا اسكوردیا در این فیلم درخشان است. مونیکا بلوچی با این فیلم به شهرت رسید.
 

دهم فروردین

– کتاب

ایرانیان بسیاری، خصوصا از قشر تحصیل‌کرده، پس از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه آن‌جا را قبله آمال خود تصور کردند و گمان کردند که عدالت و برابری پدری پیدا کرده است مهربان و جهان در سایه این پدر مهربان به سوی عدالت و برابری بیش‌تر گام برخواهد داشت.

در ایران هم احزاب و گروه‌های کمونیستی زیادی پا به عرصه وجود گذاشتند که نیروی بسیاری را جذب خود کردند.

دکتر عطاالله صفوی یکی از این افراد است. او زمانی که بیست سال داشت و در زمانی که حزب توده، در ایران زیر فشار حکومت قرار گرفت و پس از ازبین‌رفتن حکومت پیشه‌وری و فرقه دموکرات، تصمیم گرفت از ایران بگریزد و به قبله آمال خود و بهشت روزی زمین اتحاد شوروی برود. او از شهر ساری به صورت قاچاق به شوروی می‌رود.

صفوی در شوروی به مدت ده سال گرفتار اردوگاه‌های کار اجباری شوروی می‌شود و کتاب «در ماگادان کسی پير نمی‌شود» زندگی عطاالله صفوی و شرح سرگذشت تلخ او در این اردوگاه کار اجباری است.

خواندن این کتاب دشوار است؛ چراکه تلخی این سرگذشت چنان آدمی را اندوهگین و خشمگین می‌کند که پس از چند صفحه خواندن مجبور می‌شود کتاب را کنار بگذارد و نفسی تازه کند.

صفوی می‌نویسد: «آیا می‌دانی مادگان چگونه جایی است؟ آنچنان جایی است که در آن ۹۹ نفر می‌گریستند، و فقط یک نفر می‌خندید. او هم دیوانه بود. مادگان جایی است که ۸ ماه شب و ۴ ماه روز است. مادگان جایی است که مردگان را توی کیسه‌ای می‌گذاشتند و روی برف‌های ابدی می‌انداختند. جایی است که کسی ترانه شادی نمی‌خواند. در مادگان زندانیان هرگز پیر نمی‌شوند.» ص۱۱۰

این کتاب حاصل گفت‌وگوی اتابک فتح‌الله‌زاده با عطالله صفوی است. صفوی حتی حاضر به یادآوری آن روزها نبود اما سرانجام فتح‌الله‌زاده او را به سخن می‌آورد.

صفوی در جایی از این کتاب می‌آورد: «هموطنان عزیز این خاطرات غمگین و وحشتناک را در ایام پیری با قلم ساده و بی‌پیرایه، بدون شاخ و برگ برای نسل آینده می‌نویسم که بداند ده سال عمر یک ایرانی در قطب شمال در شرایط طاقت‌فرسای نظام استالینی چگونه گذشت. در این ده سال حتی یک بار لبخند بر لبم ننشست.»

این کتاب را نشر ثالث منتشر کرده است.
 

– فیلم

فیلم «یکشنبه غمگین» روایتگر یک مثلث عشقی و ناکامی‌های عشق است اما این ظاهر داستان است و در بطن آن روایت زندگی انسان‌هایی در گیرودار جنگ و نسل‌کشی است.

این فیلم یک ملودرام عاشقانه است که در بوداپست و پیش و در حین جنگ جهانی دوم (دهه ۱۹۳۰ میلادی) و حوادث تلخ هولوکاست و کشتار یهودیان می‌گذرد.

این فیلم محصول ۱۹۹۹ و به کارگردانی «رولف شوبل»، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس آلمانی- مجارستانی، است.

 

یازدهم فروردین

– کتاب

باربارا تاکمن، تاریخ‌نگار آمریکایی است و برندهٔ جایزهٔ پولیتزر. او متولد سال ۱۹۱۲ در نیویورک آمریکا است و در سال ۱۹۸۹ دیده از جهان فرو بست.

یکی از کتاب‌های معروف او که در ایران هم شهرت دارد کتاب «تاریخ بی‌خردی» است. تاکمن در مقدمه این کتاب می‌نویسد: «پیروی حکومت‌ها از سیاست‌های مغایر با منافع خویش یکی از پدیده‌های مشهود ِ سراسر تاریخ صرف نظر از زمان و مکان است. انسان ظاهرا در حکومت بیش از هر رشته دیگر فعالیت‌های بشری بی‌کفایتی نشان می‌دهد.» ص۲۳

و این کتاب در واقع در مورد بخشی از این بی‌کفایتی‌ها است؛ از یونان باستان و تروا تا جهان معاصر و جنگ ویتنام.

باربارا تاکمن در مورد شیوه تاریخ‌نگاری خود نیز چنین می‌گوید: «هدفِ مورخ حفظِ توجهِ خواننده است، یا باید باشد. من می‌خواهم خواننده‌ام صفحه را که برمی‌گردانَد، به آخر برساند. این مقصود موقعی حاصل می‌شود که روایت روان پیش برود، و فرسوده در بندِ تحقیق و زیرِ بارِ تفصیل به گِل ننشیند.»

و کتاب تاریخ بی‌خردی به راستی چنین است.

این کتاب با ترجمه حسن کامشاد و به‌وسیله نشر کارنامه منتشر شده است.

تاریخ بی‌خردی در پنج فصل مدون شده که عبارتند از:
فصل اول: پیگیری سیاست‌های مغایر با منافع خویش
فصل دوم: نمونه‌های آغازین: اسب تروا
فصل سوم: پاپ‌های رنسانس و جداشدن پروتستان‌ها
فصل چهارم: بریتانیا آمریکا را از دست می‌دهد
فصل پنجم: آمریکا در ویتنام به خود خیانت می‌کند
 

– فیلم

کم‌تر کسی است که در حوزه فلسفه و سیاست مطالعه داشته باشد و نام «هانا آرنت» – فیلسوف و تاریخ‌نگار آلمانی – را نشنیده باشد. آموزشکده توانا هم پیش از این کتاب خواندنی «انسان‌ها در عصر ظلمت» را منتشر کرده و به رایگان در اختیار مخاطبان قرار داده است.

هانا آرنت در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در شهر هانوفر آلمان به دنیا آمد و در چهارم دسامبر ۱۹۷۵ در شهر نیویورک آمریکا درگذشت. او را یکی از دقیق‌ترین پژوهشگران نظام‌های توتالیتر (تمامیت‌خواه) می‌دانند.

آرنت در سال۱۹۵۱ کتاب مشهور خود با نام «عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر» را به زبان انگلیسی منتشر کرد.

گزارش او از دادگاه «آدولف آیشمان» – مسئول «اداره امور مربوط به یهودیان» در «اداره اصلی امنیت رایش» و از افسران بالارتبه نازی – با عنوان «آیشمن در اورشلیم» سر و صداهای بسیاری برانگیخت.

«مارگارته فون تروتا» – کارگردان و هنرپیشه آلمانی – در سال ۲۰۱۲ میلادی فیلمی از زندگی آرنت کارگردانی کرده است. این فیلم‌ساز زن صاحب سبک سینمای نوین آلمان پیش از این نیز زندگی رزا لوکزامبورگ را ساخته بود.

دیدن فیلم «هانا آرنت» برای آشنایی با اندیشه‌های این اندیشمند بزرگ سودمند است.

 

دوازدهم فروردین

– کتاب

«حالا، وقتی به لیستِ دور و درازِ کشورهایی فکر می‌کردم که سال‌هاست، و در برخی موارد قرن‌هاست برای استقلال می‌جنگند، می‌فهمیدم چرا ازدست‌دادن استقلال این‌قدر آسان است و به دست آوردنش آن‌همه دشوار. و من که کشورم را ترک کرده بودم، برای آنکه به همه چیزِ من کار داشتند، حالا احساس می‌کردم نفرین‌شده‌ای هستم که وقتی هم توی قبر بگذارندم به جایی خواهم رفت که به همه‌چیزِ من کار خواهند داشت!»

رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»، نوشته رضا قاسمی – نویسنده، آهنگ‌ساز و کارگردان تئاتر – یکی از بهترین رمان‌‌های ایرانی است.

این رمان اولین بار به‌وسیله نشر کتاب در سال ۱۹۹۶ در آمریکا منتشر شد اما در سال ۱۳۸۰ در ایران هم اجازه چاپ پیدا کرد و منتشر شد و در همان سال جایزه «هوشنگ گلشیری» را از آن خود کرد.

در این رمان واقعیت و خیال به هم آمیخته است و داستان یک روشنفکر ایرانی روایت می‌شود که به فرانسه مهاجرت کرده است.

برخی این رمان را شرح دردناکی از زندگی آن‌هایی می‌دانند که به اجبار از ایران مهاجرت کردند و با رنج‌های بسیاری دست‌به‌گریبان شدند.

با همه نقدهایی که به این رمان شده و حتی برخی ایرادهای نگارشی نیز که به برخی از جملات استفاده‌شده در این رمان وارد کرده‌اند، این رمان بسیار خواندنی است.
 

– فیلم

آموزشکده توانا تا کنون مطالب بسیاری در مورد زندگی رزا پارکس، از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا، منتشر کرده است. 

رزا پارکس از واگذاری صندلی اتوبوس‌اش به مردی سفیدپوست خودداری کرد؛ حرکتی که تحریم اتوبوس‌های مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و به دنبال آن، یک سال بعد دادگاه جداسازی اتوبوس‌ها را کاملا ناموجه و غیرقانونی اعلام کرد.

فیلم داستان رزا پارکس (The Rosa Parks Story) به کارگردانی جولی دَش (Julie Dash) و محصول سال ۲۰۰۲ میلادی به زندگی این فعال جنبش حقوق مدنی امریکایی می‌پردازد.
 

سیزدهم فروردین

– کتاب

نیکلاس جی. کار نویسنده‌ای آمریکایی است که در حوزه‌های فناوری، تجارت و فرهنگ مقالات و کتاب‌های بسیاری نوشته است. او در سال ۲۰۱۰ کتابی منتشر کرد با نام «کم‌عمق‌ها: اینترنت با مغز ما چه می‌کند».

کار در این کتاب به بررسی عواقب استفاده از اینترنت بر فرهنگ و جامعه و بر مغز انسان‌ها پرداخت.

یکی از پرسش‌های مهمی که کار در این کتاب به آن پرداخته است این است که «وقتی که داریم از مواهب اینترنت لذت می‌بریم، آیا در واقع داریم توانایی‌مان را برای خواندن و تفکر عمیق فدا می‌کنیم؟»

در این کتاب با اطلاعات و منابع بسیاری در حوزه اینترنت مواجه می‌شویم که خواندن آن را برایمان لذت‌بخش می‌کند.

شاید بسیاری از ما از خودمان پرسیده باشیم که آیا هرچه می‌خواهیم در اینترنت هست و این‌که سرعت بالای دست‌یابی به اطلاعات چه تاثیراتی بر زندگی فردی و اجتماعی ما می‌گذارد. اگر شما هم چنین سوالاتی از خود پرسیده‌اید شاید کتاب نیکلاس کار به کارتان بیاید.

این کتاب خواندنی را نشر گمان با ترجمه محمود حبیبی به بازار کتاب عرضه کرده است.

بر پشت جلد کتاب چنین آمده است: «آیا اینترنت ما را احمق می‌کند؟» پرسشی که نیکلاس کار مطرح کرد، تلنگری بود برای آغاز یکی از مهمترین بحث‌های دوران ما: وقتی داریم از مواهب اینترنت لذت می‌بریم، آیا در واقع توانایی‌مان را برای خواندن و تفکر عمیق فدا می‌کنیم؟ کار در این کتاب با تکیه بر دامنه وسیعی از مطالعات تاریخی و علمی تلاش می‌کند تاثیرات شناختی اینترنت را بر ذهن انسان بکاود. در جهان امروز که فناوری اطلاعات با سرعتی خیره‌کننده به پیش می‌تازد و در میانه مسابقه شتابان همگامی با فناوری‌های روز، این بحث دعوتی است به توقفی کوتاه و تامل در مسیری که تاکنون طی کرده‌ایم و راهی که پیش رو داریم.»

– فیلم

ترور جانی ورساچه: داستان جنایی آمریکایی، فصل دوم مجموعه تلویزیونی داستان جنایی آمریکایی است. این سریال در ۹ قسمت و در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.

این داستان، واقعی است و به قتل طراح مشهور ایتالیایی «جانی ورساچه» به دست قاتل سریالی «اندرو کونانان» می‌پردازد.

جانی ورساچه (Gianni Versace) – متولد سال ۱۹۴۶ – طراح لباس مشهور ایتالیایی بود که در سال ۱۹۷۸ این شرکت را بنیان نهاد.

این سریال دیدنی با قتل جانی ورساچه در یک روز صبح در سال ۱۹۹۷ و مقابل خانه مجلل ورساچه با گلوله‌ «اندرو کونانان» آغاز می‌شود و قسمت به قسمت به عقب برمی‌گردیم و با قتل‌های دیگری که این قاتل سریالی انجام داده آشنا می‌شویم.

از آنجا که ورساچه هم‌جنس‌گرا بود در این سریال با تبعیض‌ها و ستم‌هایی که بر همجنس‌گرایان می‌‌رفته است هم بیش‌تر آشنا می‌شویم.

این سریال جذاب و دیدنی در هفتادوششمین مراسم گلدن گلوب برنده جایزه بهترین مجموعه تلویزیونی کوتاه یا فیلم تلویزیونی شد.

انتشارات بیشتر ...