Search

English

آیا انقلاب اسلامی، انقلاب مستضعفان بود؟

جمهوری اسلامی همیشه تلاش کرده است انقلاب سال ۵۷ را انقلابی عدالت خواهانه و قیام «کوخ نشینان علیه کاخ نشینان» توصیف کند. جدای از اسلامگرایان، انواع و اقسام گروه های چپگرا نیز در آن مقطع از زمان، شعارهایی در ارتباط با منافع اقشار ضعیف جامعه سر می دادند.

ضمن اینکه  تشکیل نهادهایی همچون «بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی» نشان می داد نظام تازه تاسیس تلاش می کرد جدای از وجوه شعاری یک نظام نهادی جدید نیز در مقابل نظام پیشین قرار دهد؛ همین بنیاد مستضعفان به موجب دستور آیت الله خمینی وظیفه داشت که اموال منقول و غیرمنقول متعلق به خاندان پهلوی و وابستگان آنان را به نفع تهیدستان و مستمندان و کارگران مصادره کند.

درواقع  در دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی تلاش می شود «فقر» در دوران حکومت پهلوی برجسته شود و تحلیلگران همدل با جمهوری اسلامی نیز سعی می کنند با برجسته سازی محرومیت های آن دوره، رنگ و بویی اقتصادی به آن انقلاب بدهند.

halabi abad

مخالفان حکومت شاه سعی می کنند فقر در دوره پهلوی را برجسته کنند

به عنوان مثال «فرشاد مومنی» – استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی – که از جمله افراد نزدیک به آیت الله «محمد حسین بهشتی» محسوب می شد، در گفتگویی در سال ۹۴ می گوید: «بی اعتنایی گسترده به فقر، یکی از مهم ترین ریشه های سقوط پهلوی یا به قول شما محرک های انقلاب اسلامی بود. میزان بی اعتنایی حکومت پیشین به فقر و نداری توده های مردم، براستی حیرت انگیز است تا جایی که مورد اذعان همه کارشناسان منصف مسائل ایران هم قرار گرفته است».

اما با این همه واقعیاتی وجود دارد که نشان می دهد انقلاب ۵۷ انقلابی – بیشتر – برخاسته از طبقه متوسط شهری بود و نه انقلابی کارگری یا وابسته به اقشار تهی دست. شاید به عنوان نخستین شاهدی بر این نکته بتوان پای شعارهای آن روزگار را وسط کشید. واقعیت آن است که شعارهای اقتصادی در روزهای انقلاب بسیار کم بود، و مشهورترین شعار در این حوزه همان شعار «نان / مسکن / آزادی» بود. اما به این نکته می توان فراتر از شعارهای خیابانی نیز نگریست.

تهیدستانی که انقلابی نبودند*

به روایت کتاب «سیاست های خیابانی»، «جانت باوئر» – انسان شناس آمریکایی – که در سال های منتهی به انقلاب به مدت هشت ماه یک کار تحقیقاتی میدانی در محلات تهی دست نشین جنوب تهران و برخی جوامع روستایی انجام داده بود، بر آن بود که تا پایان سال ۱۳۵۷، زنان و مردان نسبتا کمی از کم درآمدترین محلات تهران در درگیری های خیابانی شرکت کردند.

«آصف بیات» – متفکر برجسته ایرانی – که درباره انقلاب ها و جنبش ها تحقیقات گسترده ای داشته است، بر آن است که در انقلاب ۵۷ در ایران، «تهیدستان شهری» تا «روزهای پایانی» در حاشیه قرار داشتند و انقلابی به معنای مرسوم آن روزها نبودند.

ضمن اینکه بر اساس تحقیق خود  آصف بیات که در کتاب «سیاست های خیابانی» متبلور شده است از بین ۶۴۶ نفري كه طي درگيري هاي خياباني در تهران – در فاصله مرداد ۵۶ تا بهمن ۵۷ – جان خود را از دست دادند،  تنها ۹ نفرشان و يا به عبارتي يك درصد از آنها آلونك نشين بودند. در حالي كه صنعتگران و مغازه داران ۱۸۹ نفر، دانشجويان ۱۴۹ نفر، كارگران ۹۶ نفر و كارمندان ۷۰ نفر بودند.

Related image

به ادعای آصف بیات، طبقه متوسط شهری نقشی بی بدیل در پیروزی انقلاب اسلامی داشت

آصف بیان در همان کتاب مدعی می شود که بر خلاف این تصور غالب که روحانیون در جریان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ از نهادهای مذهبی و مردمی همچون مساجد، تکیه ها و هیئت ها یا مناسبت هایی همچون رمضان و محرم برای بسیج طبقات فرودست علیه شاه استفاده کرده بودند: «شواهد محکمی برای درستی این فرض وجود ندارد. در حقیقت هم مبارزان غیردینی (چپ و لیبرال) و هم مبارزان اسلام گرا (روحانیون ضد رژیم) در جریان مبارزه، طبقه پایین جامعه را نادیده گرفته بودند و توجه شان را روی آموزش سیاسی و فکری گروه های گروه های تحصیل کرده جوان بخصوص دانشجویان متمرکز کرده بودند».

به عنوان شاهدی بر سخن بالا، بیات یادآور می شود که روح الله خميني – رهبر انقلاب ۵۷ –  در خلال ۱۵ سال قبل از انقلاب در ۸۸ پيام و نامه، ۵۰ بار جوانان تحصيلكرده و دانشگاهيان و دانشجويان را مخاطب قرار دادند و ۸ بار هم فرودستان را که خود باز به خوبی نشان از جایگاه برتر و فرادست طبقه متوسط شهری در جریان مبارزات ضد حکومت شاه داشت. او همچنین یادآوری می کند که واژه «مستضعفین» در اوج انقلاب، یعنی آبان ۱۳۵۷ وارد سخنرانی ها شد.

انقلاب؛ حاصل فعال شدن طبقه متوسط شهری

دکتر «سعید معیدفر» – دانشیار بازنشسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران – این ادعا را تایید می کند که انقلاب ۵۷، انقلابی روی دوش طبقه متوسط شهری بود. به گفته او با توجه به اینکه در ایران پیش از انقلاب، یک نظام سرمایه داری تمام عیار شکل نگرفته بود و از آن طرف فئودالیسم و نظام روستا محور نیز عملا وجود نداشت، انقلاب ایران بر خلاف انقلاب های بزرگ دنیا نه رنگ کارگری داشت و نه بوی روستایی.  فضا برای طبقه متوسط شهری فراهم آمده بود.

او در این باره مدعی ست که اساسا زمانی که طبقه متوسط شهری فعال شد، فعالیت های جدی تر نیز صورت گرفت که منتهی به انقلاب اسلامی شد. او در توضیح بیشتر می گوید:‌ « به اجماع تحليلگران، بيشتر افرادي كه در جريان انقلاب شركت داشتند از طبقات متوسط شهري برخاسته بودند. البته گفته مي شود بسياري از روستايياني كه در دهه ٤٠ به واسطه مساله اصلاحات ارضي زمين هاي خود را از دست داده و به حاشيه شهرها هجوم آورده بودند نيز، به دليل مشكلاتي كه اين حاشيه نشيني براي آنها به وجود آورده بود در شكل گيري انقلاب نقش داشتند. اما تاكيد بر اين است كه اين انقلاب، حاصل فعال شدن گروه هاي شهري، طبقه متوسط و حداكثر حاشيه نشينان شهري بود. پيشگامان آن نيز عمدتا طبقه متوسط شهري مثل بازاريان، تحصيلكردگان، معلمان يا كاركنان اداري مثل كاركنان صنعت نفت بودند كه مي توان گفت اساسا ايدئولوژي انقلاب بر آنها استوار شده بود».

پس زدن عاملیت طبقه متوسط

در این میان برخی از تحلیلگران و وبسایت های پژوهشی منتسب به نهادهای حکومتی تلاش می کنند، در مقابل این موج تحلیلی که انقلاب را به طبقه متوسط شهری گره می زند ایستادگی کنند. از جمله در تحلیلی در وبسایت «پرسمان» سعی شده است به نقش طبقه متوسط سنتی بیشتر ارج گذارده شود و تاکید شود که این طبقه بود که رنگ خود را بر انقلاب اسلامی زد و خواست دیگر طبقات زیر هژمونی ایدئولوژیک این طبقه بود که معنا می گرفت.

Image result for ‫بی حجاب ها در انقلاب ۵۷‬‎

تلاش دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی رنگ یکسان پاشیدن بر گوناگونی اقشاری ست که در انقلاب شرکت کردند

تحلیلگری به نام «حسین نادریان» در مطلبی به نام «انقلاب اسلامی؛ انقلاب طبقه متوسط؟» در همان سایت «پرسمان» سعی می کند در عاملیت طبقه متوسط جدید تشکیک وارد کند و می نویسد: «ارائه‌ی تحلیل طبقاتی و تأکید بر نقش دوچندان طبقه‌ی متوسط جدید در وقوع انقلاب اسلامی، تحلیلی تک‌بُعدی از پدیده‌ای چندبُعدی است. تقلیل‌گرایی و سطحی‌سازی واقعیت نمی‌تواند تبیین و تفسیری مطلوب از یک پدیده اراده دهد. انقلاب اسلامی ایران را باید محصول ایجاد ائتلافی اجتماعی از میان ساختارهای طبقاتی ایران دانست؛ اجماعی که تحت هژمون روحانیت و جاذبه‌ی اسلام رخ داد. آنچه می‌تواند گواه بر برتری طبقه‌ی متوسط سنتی بر جدید در وقوع انقلاب باشد برجستگی و تمایز مذهب و اسلامیت در ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران است که خواست‌های غیرمذهبی سایر طبقات را در آمیختگی با خود جلوه‌ای دیگر بخشید».

طبقه متوسط شهری؛ صدایی رساتر از دیگران

اما با این حال و در مجموع به نظر می رسد این سخن که این طبقه متوسط شهری بود که انقلاب را به پیش برد، می تواند سخنی درست باشد خصوصا که جدای از رقم و تحلیل بالا، مختصات رشد گسترده اقتصادی در دهه ۴۰ و ۵۰، درآمد سرانه ایرانیان را بسیار بالا برده برد و کشور از یک رشد اقتصاد درازدامن برخوردار شده بود که گاه از آن به عنوان «معجزه اقتصادی» یاد می شد و این خود این فراغت را به طبقه تازه تاسیس متوسط شهری می بخشید که خواست های سیاسی خود را دنبال کنند.

پیشرفت و توسعه ایران در دو دهه آخر حکومت محمدرضاشاه، حتی مورد توجه اقتصاددانان منتقد حکومت پهلوی نیز هست. از جمله «فریدون خاوند» با وجود اینکه نظام پهلوی را در عرصه اقتصادی دچار «ضعف های فراوان» ارزیابی می کند و با وجود اینکه از «رهبری مستبد» محمدرضاشاه – که در اقتصاد دخالت گسترده می کرد – انتقاد وارد می کند، اما با این همه چنین می گوید: «به رغم همه اين ضعف ها، اقتصاد ايران در شرايط آن دوره جهان و در مقايسه با ملاک های حاکم بر دنيای در حال توسعه در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ميلادی، يکی از موفق ترين اقتصاد های جهان بود. امروز بر پايه دقيق ترين بررسی ها می توان گفت که در دهه ۱۳۴۰ و نيمه اول دهه ۱۳۵۰ خورشيدی، اقتصاد ايران از ميانگين رشد هشت در صد در سال و ميانگين تورم حدود پنج در صد در سال بر خوردار بود. در همان فاصله، توليد سرانه متوسط هر ايرانی بيش از سه برابر شد. اين به آن معنا است که طی اين دوره پانزده ساله، ايران پر رونق ترين دوره رشد اقتصادی خود را از آغاز پيدايش اقتصاد مدرن در کشور تا امروز، از سر گذرانده است».

اما همانطور  که آمد این رشد گسترده اقتصادی و بالارفتن در آمد سرانه ایرانیان، که به گسترش طبقه متوسط کمک کرد و موجب شد در کنار بالا رفتن استانداردهای رفاهی، توقعات جدید سیاسی نیز ایجاد شود. توقعاتی که با وجود گروه های متشکلی چون اسلامگرایان و گروه های کمونیستی، عملا در از طریق نظام معنایی آنان، صورت نهایی خود را پیدا می کرد. اما این فرایند جدای از کیفیتی که داشت، این نکته را رد نمی کند که اگرچه در انقلاب ایران اقشار گوناگونی دخیل بودند، اما صدای طبقه متوسط شهری در آن بسی بلندتر از دیگران بود.

——————

*این بخش برگرفته از این کتاب است: سياست هاي خياباني: جنبش تهيدستان در ايران/ آصف بيات/ ترجمه سيد اسدالله نبوي هاشمي/ نشر شیرازه

 

 

انتشارات بیشتر ...