Search

English

روح الله خمینی؛ مردی که می‌خواست دور ایران دیوار بکشد

«وقتی که من افتخار خدمت برای شاهنشاه و در وزارت‌ خارجه ايران را داشتم معتقد بودم ما بايد با دنيای آزاد رابطه داشته باشيم. اعليحضرت شرافتمندانه از من پشتيبانی کرد و کار ما به اينجا کشيد که تقريبا با تمام کشورها روابط سياسی داشتيم و کشورهای اروپا تقريبا همه از ايرانی‌ ها ويزا نمی خواستند. پاسپورت ايرانی يک ويزای همه‌ جايی بود».

این روایتی ست که «اردشیر زاهدی» – وزیر امور خارجه در دوران پهلوی و سفیر سابق ایران در آمریکا – از نوع رابطه حکومت شاهنشاهی ایران با دنیا و نگاه محمدرضاشاه پهلوی به روابط خارجی می گوید.

از جمله شاخص های برجسته اعتبار یک کشور در سطح بین المللی بسته به اعتبار پاسپورت آن کشور است و اعتبار پاسپورت هر کشور از جمله  بسته به تعداد کشورهایی ست که ضرورت ویزا و روادید برای ورود اتباع آن کشور را لغو می کنند. ایران در دوره حکومت شاهنشاهی از این لحاظ وضع خیلی خوبی داشت و حتی دشمنان حکومت محمدرضاشاه نیز به این نکته معترف هستند.

«علی اکبر هاشمی رفسنجانی» در سال ۹۲ گفته بود: ««خودم با ماشين همه کشورهای اروپايی را گشته و رانندگی کرده ام. از اين کشور به آن کشور که می‌خواستم بروم فقط پاسپورتم را نشان می‌دادم. اما حالا ايران به جايی رسيده که مردم می‌ترسند همسر خودشان را با خود به سفر خارجی ببرند چون به آنها بی‌احترامی می‌شود».

Image result for ‫اردشیر زاهدی و شاه‬‎

اردشیر زاهدی از حمایت شاه از ایجاد روابط گسترده با جهان می گوید

اما با انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی، این وضعیت تقریبا برعکس شد. اگرچه اتفاقاتی چون جنگ ایران و عراق، گروگان گیری در سفارت آمریکا، عملیات تروریستی جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا، و اتفاقاتی از این دست در وارونه شدن اعتبار ایران در دنیا بی تاثیر نبودند، اما می توان گفت همه این اتفاقات نیز معلول نگاه انقلابیون اسلامگرایی بودند که با شعار «نه شرقی، نه غربی» و «حمایت از نهضت های آزادی بخش»، عملا ایران را در دنیا منزوی کردند و البته مشکلی نیز با این انزوا نداشتند؛ سرسلسله جنبان این نگاه شخص رهبر انقلاب اسلامی، روح الله خمینی بود.

نقش خمینی در آغاز جنگ ایران و عراق

اگرچه به صورت رسمی، رژیم صدام حسین آغازگر جنگ هشت ساله ایران و عراق محسوب می شود اما مستندات فراوانی وجود دارد که انگیزه جمهوری نوپای اسلامی در ایران برای صدور انقلاب به عراق، از مهم ترین عوامل تحریک صدام حسین برای حمله به ایران بوده است.

آیت الله «حسینعلی منتظری» روایت می کند که در ماه های آغازین استقرار جمهوری اسلامی، شعارهایی همچون «صدور انقلاب» و «امروز ایران، فردا عراق» و از این دست شعارها، موجب شده بود کشورهای مجاور «وحشت» بکنند و از تسری انقلاب اسلامی به کشورهای خود بهراسند. منتظری می گوید به دیدار آیت الله خمینی رفته بود و از ضرورت ارسال هیات های حسن نیت به کشورهای همسایه گفته بود: «گفتم که در دنیا رسم است پس از انقلاب در یک کشوری، هیأت‌های حسن‌نیت به کشورهای مجاور می روند و به آنان می گویند که ما با شما کاری نداریم و روابط ما مانند قبلا برقرار خواهد بود. ما متأسفانه این‌کار را نکرده‌ایم و هرچه زودتر این کار را انجام دهیم، بهتر است؛ به‌خصوص که صدام زمزمه جنگ می‌کند و بنابراین باید زودتر جلوی جنگ را بگیریم».

خمینی با این پیشنهاد مخالفت می کند و وقتی منتظری به نشانه اعتراض می گوید: «آقا ما که نمی توانیم دور کشورمون دیوار بکشیم»، خمینی در پاسخ می گوید: «ما می خواهیم دور کشور دیوار بکشیم»!

Related image

خمینی در پاسخ به اعتراض منتظری گفت: «می خواهیم دور کشور دیوار بکشیم»

ایران را منزوی نگاه داشتن، از دید خمینی لزوما به معنای دوری گزینی ایران از تنش نبود؛ بلکه این انزوا در دیدگاه آیت الله خمینی به دوری جستن از مناسبات نرمال نظم منطقه ای و بین المللی و اخلال در آن تعبیر می شد. چنانکه خمینی در سال های آغازین استقرار جمهوری اسلامی  و در مقام رهبر جمهوری اسلامی و در رفتاری بسیار کم سابقه خواستار قیام مردم عراق علیه صدام حسین می شود:‌ «صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده… باید بداند که با این اعمال ضد اسلامی گور خودش و رژیم تحمیلی و غیرانسانی و غیر قانونی بعث را با دست خود می‌کند. ملت شریف عراق شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند به پا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید».‌

خمینی حتی پس از حمله عراق نیز از تحریک مردم عراق دست بر نمی داشت و از جمله در پیامی علنی گفته بود: «ملت عراق باید بدانند که این جرثومه فساد همان طورى دارد با شما عمل مى‏‌کند که محمدرضا با ایران عمل مى‏‌کرد. ما محمد رضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق».

اعلان جنگ علیه حقوق بین الملل

«محمد صادق کوشکی» – استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران – در گفتگویی پیرامون دیدگاه آیت الله خمینی در سیاست خارجی و در دفاع از ایده های او به فتوای قتل خمینی علیه «سلمان رشدی» اشاره می کند؛ فتوایی که موجب واکنش جدی کشورهای اروپایی شد و حتی در داخل حکومت نیز مخالفت عده ای را برانگیخت.

مخالفتی که از سوی آیت الله خمینی با بی اعتنایی روبرو شد: «حضرت امام (ره) با صدور حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی در واقع علیه کل حقوق بین‌الملل اعلان جنگ کردند. با اینکه عده‌ی بسیاری خدمت حضرت امام (ره) عرض کردند که تازه جنگ تمام شده است و این حکم شما دخالت در حق حاکمیت ۱۹۰ کشور دنیاست، حضرت امام (ره) فرمودند حکم اعدام هر ناشری را نیز که در هر نقطه‌ای از دنیا با اطلاع از محتویات کتاب سلمان رشدی آن را چاپ کند، صادر خواهند کرد».

طبیعی بود که نتیجه چنین رفتاری از سوی حکومت جمهوری اسلامی به انزوای ایران در صحنه بین الملل منتهی شود. اما مسئله این بود که خمینی به عنوان بنیانگذار این نظام اساسا با انزوای بین المللی چندان مشکلی نداشت و بلکه به شهادت مستندات از آن استقبال نیز می کرد: «حضرت امام (ره) نیز فرمودند که اگر با این رویه منزوی می‌شویم، بگذارید منزوی شویم، زیرا تا وقتی که منزوی نشویم، نمی‌توانیم سربلند شویم».

یک نمونه موردی؛ احمد عزیزی

«احمد عزیزی» از جمله دیپلمات های جمهوری اسلامی ست که از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی در دستگاه سیاست خارجی نقش بازی کرد. او که تحصیلکرده آمریکاست، از جمله اعضای هیئت سرپرستی سفارت ایران در آمریکا پس از انقلاب اسلامی بود. عضویت در کارگروه آزادی گروگان های آمریکایی، منتهی به معاونت چندین ساله او در وزارت امور خارجه شد. ریاست کمیسیون سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی از دیگر سمت های او بود. او که از جمله افراد نزدیک به اصلاح طلبان محسوب می شد، در دوره ریاست جمهوری خاتمی سفیر جمهوری اسلامی در آلمان نیز شده بود.

احمد عزیزی به گفته خود در دهه ۶۰ نگاهی «تندرو» و «افراطی» در سیاست خارجی داشت و به این گفته از آیت الله خمینی سخت باور داشت که: «ما باید منزوی شویم تا قدرتمند شویم». او در این نگاه آنچنان راسخ بود که حتی با شخصی چون «علی اکبر ولایتی» نیز به مشکل برخورد که در نهایت به خروج او از وزارت امور خارجه در سال ۶۲ منتهی شد: «برخی از دیدگاه ها و عملکردهای ولایتی در حوزه دیپلماسی عملی با مزاج افراطی من در آن زمان ناسازگار بود. من بجا یا نابجا نوعی گرایش لیبرال در عملکرد ایشان می دیدم…مشکل شاید در آنجا بود که من با نگاهی تا حدودی سیاه و و سفید به عرصه دیپلماسی، فاصله نظام با قدرت های جهانی را مایه فخر نظام و لازمه پر و بال گرفتن آن در آن شرایط انقلابی و همانند نگاه و مشرب امام می دانستم». (احمد عزیزی، شتای عمر، نشر نی، ص ۲۶۷)

Image result for ‫احمد عزیزی + وزارت امور خارجه‬‎

احمد عزیزی

احمد عزیزی خاطره ای دیگر از دوران فعالیت خود در وزارت خارجه روایت می کند که می تواند نشانگر آن باشد که مسئولان وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی حتی وقتی تصمیم می گرفتند که سویه ای مبتنی بر همزیستی از خود نشان دهند باز اصول مسالمت ستیزانه نظام اسلامی این وجه مسالمت جویانه باسمه ای را پس می زد.

او به دیدار خود با معاون ارشد وزیر خارجه پاکستان – در جریان حضور هیئتی از سران سازمان کنفرانس اسلامی برای میانجیگری در جنگ ایران و عراق – اشاره می کند و می گوید: «با معاون ارشد وزارت خارجه پاکستان صحبت می کردم…با آب و تاب فراوان، دیدگاه رایج مبنی بر مقاصد انقلابی ایران برای صدور انقلاب اسلامی به این کشورها را رد کردم و آن را خلاف واقعیت و متعارض با قصد رهبری انقلاب دانستم. اما در طول دفاع جانانه ام احساس می کردم مخاطبم با لبخندی ملایم و تا حدی شماتت آمیز به دیوار پشت سر من زل زده است [که روی آن نوشته شده بود] “ما انقلاب خود را به همه جهان صادر خواهیم کرد”». (احمد عزیزی، شتای عمر، نشر نی، صص ۲۸۵ و ۲۸۶)

البته آنچه این انقلابیون به آن باور داشتند برای آنان انزوا به بار می آورد حتی اگر چنین هدفی را دنبال نمی کردند. به شهادت مستندات فراوان انقلابیون اسلامگرا یکی از ستیزه جوترین نیروها با نمادهای فرهنگی غرب بودند. از جمله این نمادها آزادی پوشش زنان بود. مخالفان اسلامگرای شاه تلاش داشتند زنان را به عنوان نیرویی مهم در صحنه مبارزه نگاه دارند، و در عین حال قواعد پوشش و رفتار اعصار قدیم را بر آنان تحمیل کنند؛ البته تحمیل در اینجا واژه ای چندان صحیح نیست اگر در نظر بگیریم بسیاری از این زنان خود از این محدودیت استقبال می کردند.

نفر اول از سمت چپ: احمد عزیزی (قائم مقام وزیر امور خارجه)

خود احمد عزیزی راوی یک خاطره پیرامون این مسئله است. او روایت می کند که در گرماگرم اتفاقات انقلابی در ایران در سال ۵۷، یکی از استادان تاریخ در دانشگاه جرج تاون از او دعوت کرد پیرامون «تاریخ مبارزات مردم ایران در قرن اخیر» برای دانشجویان صحبت کند. پس از اینکه سخنان او تمام شد، یکی از دانشجویان دختر از احمد عزیزی پرسشی را می پرسد که به روشنی نشانگر تعارض بنیادین نگاه اسلامگرایان با نگاه غربی ها در قبال مساله زن است.

عزیزی می گوید: «در بخش پرسش و پاسخ، یکی از دانشجویان دختر در واکنش به تاکیدم بر نقش پیشرو زنان در انقلاب، شگفتی خود را از تعارض این پیشتازی با پوشش بسته و به گفته وی واپسگرای زنان بیان کرد. در این میان به چادر هم اشاره ای کرد و دقایقی در این باره حرف زد. خلاصه کلامش این بود که این پوشش زنان ایرانی چه سنخیتی با مدرنیته دارد و اساسا تحرک زنان با چادر در شرایط امروز چگونه ممکن است؟! پاسخ او را دادم، اما در چهره اش چندان نشانه ای از اقناع ندیدم؛ اقناع که هیچ، نوعی بی تفاوتی و شاید تمسخر هم دیدم. این عدم اقناع یا ریشه در لحن و استدلال من داشت یا فاصله دلایلم با حال و هوا و شرایط ذهنی و ظاهری این دختر جوان دانشجو». (احمد عزیزی، شتای عمر، نشر نی، ص ۱۰۶)

انتشارات بیشتر ...