شاید اگر بخواهیم نظام جمهوری اسلامی را از منظری اخلاقی قضاوت کنیم، یکی از برجستهترین صفات ضد اخلاقی این نظام و کارگزاران که چشم را میزند، دروغگویی آنان باشد. شاید یکی از برجستهترین دروغهای این نظام، پدیده «حسین فهمیده» باشد؛ به روایت حکومت، حسین فهمیده نوجوانی۱۳ ساله بود که در جنگ ایران و عراق به زیر تانک رفت تا مانع پیشروی تانکهای عراقی شود. ولی پس از درگذشت «حمید هوشنگی» – از مسئولان تبلیغاتی جنگ – و به روایت برخی روزنامهنگاران، آشکار شد که این دروغی بود برای دمیدن در تبلیغات جنگی و تهییج مردمی؛ حسین فهمیده وجود داشت، و در جنگ هم حضور داشت ولی قصه زیر تانک رفتن و انفجار تانکهای عراقی، یک دروغ بود؛ ولی البته که این دروغ در بالادستترین لایههای حکومتی نیز خریدار پیدا کرد و تبلیغ شد و شخص خمینی پیامی صادر کرد: «… رهبر ما آن طفل سیزدهسالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید». این دروغ در سال ۱۳۵۹ آفریده شد.
وقتی به ۴۰ سال پس از سال ۵۹ بیاییم میبینیم که دروغپردازی این نظام همچنان ادامه دارد و حتی میتوان گفت جمهوری اسلامی در دروغگویی میتواند راحتتر عمل کند؛ در واقع ابزارهای مدرن رسانهای و شبکههای اجتماعی به کمک جمهوری اسلامی آمدهاند تا این نظام بتواند اطلاعات غلط خود را به یاری یک ارتش سایبری در ابعاد گسترده گسترش دهد. ولی نکته آنجاست که جمهوری اسلامی در انحصار ابزارهای مدرن پیامرسانی و رسانهای کاملا ناتوان است و این رسانهها همانند شمشیری دولبه علیه این نظام، دروغگویی و اطلاعات انحرافی آن نیز عمل میکنند.
به سه رخداد سال ۱۳۹۸ نگاه بیاندازیم؛ تظاهرات سراسری آبان ۱۳۹۸، موشکپرانی سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی و بحران ویروس کرونا. این سه رخدادی متفاوت است ولی در یک نکته مشابه هستند و آن اینکه جمهوری اسلامی تلاش کرده است روی واقعیت آنها خاکی از دروغ و انکار بپاشاند.
در مسئله تظاهرات سراسری آبان ۹۸، و با بالاگرفتن امواج اعتراضی، جمهوری اسلامی در اقدامی حیرتانگیز که حتی به خود این نظام نیز ضربات سنگین مالی زد، اینترنت کشور را به طور کامل قطع کرد. پس از خاموشسازی اعتراضات در عرض چند روز و کشتار گسترده، این نظام بر خلاف روال معمول خود حتی دست به آمارسازی نیز نزد و هیچگاه حاضر نشد تعداد جانباختگان، مجروحشدگان و بازداشتشدگان، عدد و رقمی – حتی ساختگی – ارائه دهد.
درواقع نظام در تلاشی که در قرن ۲۱ حیرتانگیز مینماید کاملا در تلاش است که مسئله آبان ۹۸ را در ابهام نگاه دارد. ولی زمان، زمانه رسانههاست. این ابهام عامدانه موجب نشد که رسانههای مستقل خارج از کشور دست به تحقیق نزنند؛ چنانکه خبرگزاری مشهور و معتبر «رویترز» در گزارشی جنجالی و پرسروصدا، و با استناد به منابع خود در داخل کشور، فاش کرد که جمهوری اسلامی طی چند روز تظاهرات سراسری در اواخر آبان ۱۳۹۸، دستکم ۱۵۰۰ تن را کشته است. عددی چنان بزرگ و حیرتانگیز که عوامل رسانهای جمهوری اسلامی را واداشت به انکار آن برخیزند و آن را از اساس رد کنند؛ گرچه پیدا نیست پس چرا خود عدد و رقمی ارائه نمیدهند؟
جمهوری اسلامی دستکم نزدیک به ۳۰ تن کودک در آبان ۹۸ کشت
کمتر از دو ماه پس از آبان خونین ۹۸، یک هواپیمای اوکراینی در ۱۸ دی ۱۳۹۸ از تهران به مقصد کییف پرید. این هواپیمای مسافربری در فاجعهای حیرتآور، هدف سامانه موشکی سپاه پاسداران قرار گرفت و دو موشک به سوی آن شلیک شد. همه ۱۷۶ مسافر این پرواز که بیشتر آنان ایرانی بودند، جان خود را از دست دادند. سپاه پاسداران و عوامل حکومتی و رسانهای جمهوری تا سه روز به انکار این جنایت پرداختند. ولی انتشار یک ویدئو از لحظه سقوط موشک دوم به این هواپیما که توسط شهروندی ایرانی و با تلفن همراه فیلمبرداری شده بود و نیز افشاگری دولتهای خارجی، به ویژه دولت کانادا – که بخش بزرگی از مسافران از شهروندان آن نیز بودند – نظام جمهوری اسلامی را مجبور کرد به موشکپرانی پدافند سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری اعتراف کند.
«امیرعلی حاجیزاده» – فرمانده هوافضای سپاه پاسداران – مسئولیت را بر عهده گرفت ولی هنوز که هنوز است و پس از گذشت بیش از دو ماه از آن رخداد جمهوری اسلامی نه حاضر شده است دادگاهی علنی بابت مسئولان دخیل در این جنایت تشکیل دهد، نه حاضر شده است به شرح دقیق و کامل رخداد آنچه در آن شب گذشت بپردازد و نه حاضر شده است جعبه سیاه هواپیما را به خارج از ایران ارسال کند؛ گرچه خود نیز اذعان کرده است که توانایی فنی بازخوانی جعبه سیاه را ندارد. موشکپرانی سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی، جدای از وجه جنایتکارانه، تصویری شفاف از انکار و دروغی است که گویی با سرشت جمهوری اسلامی در هم تنیده شده است.
تصویری از حضور حاجیزاده در خانه جانباختگان هواپیمای اوکراینی! خودشان کشتند، خودشان تسلیت میگویند!
و اما پرده آخر نمایش ابهام و دروغ و انکار، مربوط به بحران ویروس کرونا است. حکومتی که به غیرشفافبودن شهرت دارد در مسئله ویروس کرونا نیز مهر تاییدی بر این بدنامی زد. مبدا انتشار این ویروس چین بود و در حالیکه در ۳۰ ژانویه ۲۰۲۰، سازمان جهانی بهداشت اعلام وضعیت اضطراری کرده بود، و در حالیکه بسیاری از کشورها هرگونه رفت و آمد بین چین با کشورهای خود را لغو کرده بودند، در ایران همچنان پروازها بین چین و ایران در تردد بودند. هواپیمایی ماهان در این زمینه مسئولیت مستقیم داشت.
ولی مسئله به همین بیتفاوتی به جان شهروندان ایرانی خلاصه نشد بلکه دروغ نیز به مثابه یک سس همیشه حاضر در مطبخ دروغپراکنی نظام به آن اضافه شد. ماجرا آنکه جمهوری اسلامی در ۱۱ بهمن بالاخره اعلام کرد پروازها بین ایران و چین متوقف شده است، ولی بر اساس بررسیهای رادیو فردا، شرکت هواپیمایی ماهان از ۱۶ بهمن تا چهارم اسفند، همچنان به چهار شهر پکن، شانگهای، گوانجو و شنژن به صورت رفتوبرگشت پرواز داشته است و بنا به گفته رادیو فردا دستکم ۵۵ پرواز به صورت رفتوبرگشت با چین انجام داده است.
بررسی رادیو فردا زمانی برای مخاطب، جنبهای کاملا راست و درست به خود میگیرد که به یاد مخاطب بیاوریم جمهوری اسلامی در مسئله کرونا دست به دروغگوییها و انکارهای دیگر هم زده است. چنانکه در نیمه اسفند ۱۳۹۸ رییس صداوسیما فاش کرد که سعید نمکی – وزیر بهداشت – در جلسه شورای عالی امنیت ملی، اذعان کرد که فرودین ۱۳۹۹ قله میزان ابتلا به کرونا در کشور است؛ ولی همین وزیر بهداشت در ۸ اسفند ۱۳۹۸ خطاب به خامنهای گفته بود که «هرچه زودتر»، خبر خوش مهار کرونا را خواهد داد. آیا در این میان نیازی هست که سخن حسن روحانی – رییسجمهور نظام – را نیز به یاد مخاطب بیاوریم که در شش اسفند در سخنرانی پیرامون کرونا گفته بود که از شنبه – ۱۰ اسفند – همه چیز عادی میشود؟
آنچه در نظام جمهوری اسلامی عادی شده است، دروغ و انکار و ابهام است.