Search

English

شیخ کهنسال شیرازی؛ در تقاطع فقه و شکر

زندگی‌نامه

ناصر مکارم شیرازی پنجم اسفندماه سال ۱۳۰۵ هجری شمسی، در شهر شیراز به دنیا آمد. او در صفحه‌ دانش‌نامه اسلامی، خود را از تبار تاجران خطه فارس معرفی می‌کند. جد اعلای او حاج محمدباقر در «سرای نو» شیراز به تجارت اشتغال داشته و پدرش هم تاجر جوراب بوده است. در دانش‌نامه مذکور تاکید فراوانی شده که همه اجداد تاجر مکارم شیرازی، عبا و عمامه داشتند و همواره در نماز جماعت مسجد محل کسب‌وکار خود حاضر می‌شدند؛ خلاصه آن‌که تلاش بسیار شده تا شائبه‌ای در دین و ایمان و تقوای آنان به ‌خاطر پیشه تجارت از غیر راه معارف الهی، وارد نشود.

مکارم شیرازی به‌ تشویق سيدنورالدين حسینی‌شیرازی، از روحانیان سیاسی و مخالف رضاشاه، به تحصیل علوم دینی پرداخت. او در یکی از مدارس بسیار قدیمی و معروف شیراز با عنوان مدرسه خان به یادگیری علوم حوزوری مشغول شد. مکارم بنا به ادعای تارنمای خودش، نابغه بوده و دروس سطح را ظرف چهار سال خوانده و در سن هفده سالگی بر کفایه‌الاصول آخوند خراسانی حاشیه‌نویسی کرده است. از اساتید دروس سطح او می‌توان به آیت‌الله ربانی‌شیرازی و آیت‌الله موحد اشاره کرد. مکارم درس خارج فقه و اصول را در حضور مرجع تقلید بزرگ و محافظه‌کار آن‌زمان، آیت‌الله سیدحسین بروجردی گذرانده است. آیت‌الله داماد و آیت‌الله گلپایگانی هم از دیگر اساتید سطوح عالی او بوده‌اند. او در سال ۱۳۲۹ هجری شمسی به مدت یک‌ سال به حوزه شیعه در نجف رفت و سپس به قم بازگشت. در نجف از دروس آیت‌الله اصطهباناتی و آیت‌الله محمدحسین کاشف‌‌الغطا استفاده کرد. تارنمای این مرجع مدعی است که در سن ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد دست یافته است.

این تارنما همچنین ادعا می‌کند زمانی که روح‌الله خمینی در قم درس ‌می‌داد، مکارم دیگر کم‌تر به درس کسی می‌رفت و خودش تدریس می‌کرد؛ بنابراین تنها یک روز «توفیق» شرکت در درس خمینی را یافته است. او سپس اشاره می‌کند که در خبرگان قانون اساسی پس از دفاع از رسمیت و سلطه مذهب شیعه بر دیگر باورها، خمینی از دفاعیه مکارم شیرازی تقدیر و ستایش کرده است. جالب آن‌که ناصر مکارم شیرازی در این دفاعیات پیش‌فرض گرفته که بالاخره کشور باید بر مبنای یک مذهبی اداره شود و حکومت بر اساس شریعت را بدیهی دانسته است. تنها اختلاف بر سر این بوده که شریعت امامیه باشد یا شریعت اهل عامه. این مرجع تقلید همچنین مدعی دیدار با امام غائب شیعیان، البته در رویا و خواب، شده است. امام دوازدهم شیعه در خواب مکارم شیرازی به او گفته است «ناصر! تو از ما استفاده خواهی کرد!»

مکارم شیرازی به پیشنهاد یکی از روحانیون مخالف رضاشاه به تحصیل علوم دینی پرداخت. تارنمای مکارم ادعا می‌کند که او نابغه بوده است.

تارنمای این مرجع تقلید همچنین سی بار تجدید چاپ کتاب‌ «فیلسوف‌نماها» را، که مکارم در سن ۲۷ سالگی نوشته بود، نشانه نبوغ و استعداد سرشار او در زمينه تدريس، تحقيق و تاليف دانسته است. لازم به ذکر است که کتاب مذکور به ادعای نویسنده «مطالب همه ماتریالیست‌ها و مخصوصا کمونیست‌ها را به نقد کشیده» است. او در ادامه از استقبال جوانان در افغانستان و همچنین چاپ و نشر کتاب‌اش در تاجیکستان سخن گفته و نتیجه گرفته است که سرنوشت جزوه کوچک او تاییدی بر مدعای قرآنی است که کار خیر گم نمی‌شود.

مرتضی مطهری از ایدئولوگ‌های قدیمی‌تر جمهوری اسلامی هم با روابط خود موفق می‌شود کتاب مکارم را در جایزه کتاب سال کاندید و برنده کند. البته تارنمای مکارم با زیرکی خاصی هیچ اشاره‌ای نکرده که این کتاب در چه سالی و با چه عنوانی جایزه گرفته است. در واقع این اثر در سال ۱۳۳۴ برنده جایزه سلطنتی کتاب ‌شد و در زمره بهترین آثار قلمی آن سال قرار گرفت. ناصر مکارم نیز این جایزه را بنا به مصلحت اسلام و مسلمین (و به ادعای پسرش پس از مشورت با مراجع وقت) از دست شاه دریافت کرد. مکارم شیرازی همچنین سلطنت پهلوی را متهم کرده است که با تضعیف دین به‌ عنوان مهم‌ترین و یگانه سد در برابر نفوذ اندیشه‌های الحادی به کمونیست‌ها خدمت کرده است. این مرجع تقلید همچنین مجموعه‌ «تفسیر نمونه» را درباره آیات قرآن منتشر کرده است. او پیش از انقلاب چند بار دستگیر شد و به زندان افتاد و به سه شهر چابهار، مهاباد و انارک تبعید شد. مکارم شیرازی در انارک، به سبب نزدیکی به اصفهان، به انجام فعالیت سیاسی ضد حکومت وقت ادامه داد و از روحانیونی بود که زیر نظر ساواک قرار داشت.

مکارم شیرازی در سال ۱۳۳۴ برنده جایزه سلطنتی کتاب شد و این جایزه را از دست محمدرضا شاه پهلوی دریافت کرد.

داستان «مکتب اسلام»

مکارم شیرازی پیش از انقلاب از سال ۱۳۳۶ شمسی دست‌اندرکار انتشار نشریه‌ای اسلام‌گرا با عنوان «مکتب اسلام» بود. تامین هزینه‌های مالی چاپ و پخش این نشریه را جمعی از تجار تهران تقبل کرده بودند. ماجرای تولد این نشریه و تاثیر آن بر قشر عامه مردم و نوع روابط مسئولان حکومت پهلوی با بخشی از بدنه روحانیت در این زمینه شایسته تامل است. تارنمای مکارم از این مجله با سرفصل «چشمه‌ای در کویر طاغوت» یاد کرده و نوشته است که این نشریه تنها مجله دینی در دوران پهلوی بوده است و از تیراژ ۲۰ هزار نسخه شروع شده اما به ‌نحوی غیرمنتظره و تنها طی چند سال تیراژ مجله از صد هزار نسخه گذشته و به تمام نقاط مملکت فرستاده ‌شده است؛ از مدارس و دانشگاه‌ها تا ادارات و بازار. به ‌ادعای تارنما این مجله «یک موج عظیم» ایجاد کرده بود.

مکارم در خاطرات خود گفته که چون چنین کارهایی در حوزه‌های علمیه آن روزگار معمول و مرسوم نبود، دست‌اندرکاران «مکتب اسلام» از واکنش مرجع وقت آیت‌الله بروجردی اندیشناک بودند؛ برای همین یک نسخه را با واسطه نزد او می‌فرستند جهت کسب نظر. برخلاف انتظار، بروجردی از این کار استقبال فراوان می‌کند و قول پشتیبانی و مساعدت در وقت نیاز را هم به آنان می‌دهد. از آنجا که «مکتب اسلام» بدون مجوز و به‌ نحو غیررسمی اما با توزیع گسترده منتشر شده بود، حکومت جلو ادامه انتشار آن را گرفت. مدعای مکارم آن است که عکس‌العمل شدید بوده و چون می‌دانستند این مجله اسلامی بدل به قدرت مهمی خواهد شد و می‌تواند برای رژیم شاه با نشر افکار مذهبی در سراسر جهان ایجاد دردسر کند، توقیف‌اش کردند. اینجا دخالت آیت‌الله بروجردی را از زبان مکارم بخوانیم:

«ما مطلب را خدمت آيت‌الله العظمى بروجردى منتقل کرديم. ايشان رئيس شهربانى قم را احضار کردند و گفتند: اين مجله، فورا بايد آزاد شود. رژيم شاه به خوبى مى‌دانست که تهديدهاى آيت‌الله العظمى بروجردى جدى است. يک وقت ديدم رئيس شهربانى دربه‌در به دنبال من مى‌گردد. او گفت: خواهش مى‌کنم شما دستور دهيد زودتر اين مجله منتشر شود، من شفاهى مى‌گويم و بعد هم اجازه کتبي خواهيم داد. ما مجله را منتشر کرديم بى آن‌که اجازه‌اى به ما داده شود، مشکلات همچنان وجود داشت تا بعد از فشار زياد آن مرجع بزرگ، به حکم اجبار، امتياز آن را صادر کردند و جالب اين‌که روى پرونده مجله از بخش مطبوعات وزارت کشور نوشته شده بود مورد توجه آيت‌الله العظمى بروجردى، همين امر، حلّال مشکلات بود.»

علی دوانی، از نخستین دست‌اندرکاران مکتب اسلام، سربسته از اختلافاتی سخن گفته که در نهایت منجر به چاپ آگهی استعفای موسی ‌صدر و تنی چند از دیگر همکاران و نویسندگان شده است.

به‌ ادعای مکارم شیرازی، سابق بر این، همه مقالات جنبه عقیدتی، اخلاقی، تفسیری و روایی داشتند، ولی او و همکاران‌اش با احساس این‌که «زمینه محکم است» اندک‌اندک وارد فاز مقاله‌های انتقادی، اجتماعی و سیاسی می‌شوند. چنین به ‌نظر می‌رسد که با عقب‌نشینی حکومت، حلقه مکارم در «مکتب اسلام» یک قدم به جلو بر می‌دارند:

«… حالا مى‌بايست به مفاسد اجتماعى نيز پرداخته و به نقد کشيده شود. بحمدالله اين فصل، بسيار موثر شد و مجله با قدرت و نفوذ زيادى که داشت توانست کنترلى روى مطبوعات آن زمان درباره اسلام داشته باشد و تا حد زيادى جلوی سخنان ناروا را گرفت! … در يکى از شماره‌هاى روزنامه اطلاعات – که به طور کلى زير نظر «مسعودى» که از دوستان نزديک شاه بود اداره مى‌شد – چيزى ضد روحانيت نوشته شده بود، من نامه تندي به مسعودى نوشتم و تاکيد کردم که اگر اين‌گونه برنامه‌ها، که ضد روحانيت است، ترک نشود ما روزنامه اطلاعات را در سرتاسر مملکت تحريم خواهيم کرد و با نفوذى که اين مجله در سراسر مملکت دارد، اين تحريم موثر واقع خواهد شد. چيزى نگذشت که نامه‌اى مبنى بر عذرخواهى آمد که ما نظرمان توهين به روحانيت نبوده، ولى شما چون تشخيص مى‌دهيد توهين بوده، سفارش مى‌کنيم اين کار تکرار نشود و شما بزرگوارتر از آن هستيد که روزنامه اطلاعات را تحريم کنيد، پيدا بود خيلى دستپاچه شده بود و مى‌بايست هم چنين باشد.»

در تارنمای مکارم به‌ طور سربسته به همکاری موسی ‌صدر نیز اشاره شده است. ولی علی دوانی از نخستین دست‌اندرکاران نشریه در گفتگو با تارنمای مربوط به موسی‌صدر کاملا سربسته از اختلافاتی سخن گفته که در نهایت منجر به چاپ آگهی استعفای موسی ‌صدر و تنی چند از دیگر همکاران و نویسندگان شده است.

آنچه در این فصل اهمیت دارد تاکید شود این است که «مکتب اسلام» نقطه اشتراک و محل تلاقی همه روحانیون اعم از سیاسی و غیرسیاسی؛ و انقلابی و غیرانقلابی بوده است، چنانکه سیدکاظم شریعتمداری نیز چندین دوره سردبیر آن بوده است و این نشریه حمایت دارالتبلیغ او را داشته و آیت‌الله بروجردی هم آن را «نشریه حوزه علمیه» لقب داده که احدی حق ندارد مانع انتشارش شود.

بدترین خاطرات مکارم از دوران شاه این است که هنگام تبعید میانه راه در سرما اجازه ندادند شب را در پاسگاه توقف کنند. او می‌نویسد: «باد و برف به داخل ظلمت‌کده ماشین می‌دوید.»

بستگان و روابط اقتصادی

مکارم شیرازی از زمره روحانیونی است که کم‌تر شک و شبهه‌ای در فساد اقتصادی و دست‌داشتن در تجارت‌های دولتی درباره‌اش راه دارد. همگان از کسب‌وکار و اشتغال او به تجارت نیشکر در ایران اطلاع دارند و البته پس از آن‌که این شایعات راه خود را به مجلس شورای اسلامی هم باز کرد، دفتر این مرجع تکذیبیه صادر کرد و منکر این شد که در تجارت نیشکر دست داشته است، یا چنانکه محمود صادقی نماینده مجلس مدعی شده بود، هیچ بدهی هنگفتی به بانک سرمایه بر عهده او نیست که بازپرداخت نشده باشد. این بیانیه همچنین نماینده مذکور را تهدید کرده بود که در صورت عدم عذرخواهی تحت تعقیب قضايی قرار خواهد گرفت. در ادامه هیئت رئیسه مجلس توئیت این نماینده را مصداق وهن مرجعیت شیعه دانست و خواستار برخورد جدی با او شد. تحت این فشارها نماینده اصلاح‌طلب مذکور با توئیت دیگری هر آنچه گفته بود، پس گرفت.

اشاره محمود صادقی، عضو مجلس شورای اسلامی، به روابط و فساد اقتصادی مکارم شیرازی

بنا به ادعای یکی از مریدان مکارم شیرازی، هنگامی که مکارم رئيس مرکز مدیریت حوزه علمیه قم بوده است، تعدادی از بازاریان تهران در دیداری با او با ادعای این‌که حوزه منبع درآمد کافی ندارد و به‌ هدف گسترش تعالیم حوزوی، اظهار تمایل می‌کنند که سهام کارخانه شکری که در آن زمان به تازگی در دزفول تاسیس شده بود، را به نام حوزه علمیه قم خریداری کنند. مکارم می‌پذیرد اما بعدها با وخامت وضعیت کارخانه کل ماجرا منتفی می‌شود. مکارم همچنین در اسفندماه سال ۹۶ در درس خارج فقه مدعی شد که وجود حساب بانکی به نام او در کرج با موجودی ۶۰۰ میلیارد تومان دروغ رسانه‌های فاسد و فاسق است. او کانال‌های تلگرامی معاند را منبع ساخت و پخش این به ‌قول او دروغ‌ها، دانسته بود. مهدی فلاحتی، گزارش‌گر صدای آمریکا، در برنامه «صفحه آخر» یک برنامه مفصل را به فساد مکارم و بیت او اختصاص داد. در این برنامه بخشی وجود دارد که مجری صدا و سیمای جمهوری اسلامی با اصرار از میهمانان می‌پرسد سلطان شکر در ایران کیست و نمودارهای آماری دال بر انحصار، رانت و فساد در این تجارت را به بینندگان نشان می‌دهد، ولی همه شرکت‌کنندگان از پاسخ خودداری می‌کنند.

مکارم شیرازی فساد اقتصادی‌اش را تکذیب می‌کند و وجود حساب بانکی به نام خود در کرج با موجودی ۶۰۰ میلیارد تومانی را «دروغ رسانه‌های فاسد و فاسق» می‌داند.

دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی

مکارم شیرازی را می‌بایست از پیش‌قراولان وابسته‌کردن حوزه علمیه به نظام ولایت فقیه دانست. امثال او به‌ دلیل وابستگی حداکثری به سازوکار سیاسی کنونی، در هر بحران جمهوری اسلامی با همه توان به قشون‌کشی و تبلیغات ضد مخالفان می‌پردازند. او که دوران شاه را «دموکراسی ساواکی» می‌نامد، بدترین خاطرات‌اش از دوران به زعم او ستم‌شاهی این است که هنگام تبعید میانه راه در سرما اجازه ندادند شب را در پاسگاه توقف کنند و می‌نویسد: «باد و برف به داخل ظلمت‌کده ماشین می‌دوید.» پس از به قدرت رسیدن خودش و هم‌لباسان‌اش با حمله به همین سازوکار ضد حقوق‌ بشری نظام مجازات اسلامی به‌ طور ضمنی از کندی روند اعدام‌ها گلایه می‌کند. در تیر ۱۳۹۰ نیز در واکنش به مضروب‌کردن یک طلبه که امر به معروف و نهی از منکر انجام می‌داد (در واقع به سبک زندگی دیگران دست‌درازی می‌کرد) ریشه مشکلات را مشابهت نظام قضایی جمهوری اسلامی با غرب و راه حل را ترک تشریفات قضائی می‌داند. مکارم در حرم امام هشتم شیعیان گفته بود که حق انتخاب وکیل، سپس انکار اعترافات به ‌دلیل اخذ اعتراف تحت شکنجه، متهمان را جسور می‌کند و پیشنهاد کرد به سبک دادگاه‌های علی‌ابن‌ابی‌طالب با حضور چند مجتهد و در عرض یک هفته این مجرمان را به اشد مجازات برسانند.

مکارم تندترین حملات را به جنبش سبز در کارنامه خود دارد و تمام‌‌قد پشت پروپاگاندای تحریکات مذهبی برای توجیه سرکوب خونین خیزش عاشورای ۸۸ ایستاد. او همچنین با استناد به سخنان علی خامنه‌ای خواستار اشد مجازات برای نقش‌آفرینان در اعتراضات خیابانی شد و گفت که دستگاه قضایی دیگر هیچ عذری برای مماشات با اغتشاش‌گران ندارد. او همچنین از مراجعی است که صریحا به اظهارات یهودستیزانه پرداخته و فاجعه انسانی هولوکاست را در جنگ دوم جهانی یک خرافه نامیده است. جالب آن‌که او به ‌عنوان پشتیبان بلاشرط نظامی که چهل سال دست‌اندرکار آزار ایرانیان بوده، در این سخنرانی مدعی شد که هولوکاست و آزادی، هر دو از خرافات غرب است و غربی‌ها آزادی را به ‌معنای آزار دیگران می‌دانند.

مکارم شیرازی معتقد است حق انتخاب وکیل، سپس انکار اعترافات به ‌دلیل اخذ اعتراف تحت شکنجه، متهمان را جسور می‌کند. او پیشنهاد کرده است دادگاه‌ها به سبک دادگاه‌های علی‌ابن‌ابی‌طالب با حضور چند مجتهد مجرمان را به اشد مجازات برسانند.

آرای فقهی

همچون قاطبه روحانیان شیعه، مکارم شیرازی نیز مخالف ورود زنان به ورزشگاه است و بدون این‌که فتوایی صریح در حرمت آن صادر کند، عدم جوازش را به امور مبهمی چون سبک غربی، خط قرمزهای «آئین ما» و امثال این تعابیر منوط کرده است. او در خردادماه سال ۱۳۹۴ در دیدار با رئیس‌ پلیس تهران بر استمرار این ممانعت تاکید کرد.

مکارم در پاسخ به این پرسش که آیا حجاب در زمان محمدبن‌عبدالله نیز مانند جمهوری اسلامی اجباری بوده است، بدون جواب مرتبط و روشن فتوا داد که حجاب از واجبات است و رعایت آن الزامی. مکارم در عین این‌که طرفدار حجاب اجباری در ایران است، ممنوعیت حجاب در فرانسه را ضد آزادی و اصول لیبرالیسم و معادل اسلام‌ستیزی می‌داند و در عین حال گفته است که با تعبیر اجباری‌بودن حجاب در ایران مخالف است. مکارم با این‌که به‌تصریح خودش در شرع هیچ حد و مجازاتی برای بی‌حجابی تعیین نشده، فتوا داده است که حاکم شرع در این‌ باب مبسوط‌الید است و می‌تواند در موارد مقتضی حکم تعزیری صادر کند. با این‌که زنان ایرانی مجبورند با حجاب اجباری به ورزش در حیطه‌ای محدود بپردازند، اما مکارم پخش همین ورزش‌های زنانِ به ‌زور محجبه‌ی ایران را هم جایز ندانسته است. او همچنین در پاسخ به پرسش دیگری تاکید کرده که حکومت اسلامی موظف است با گناه بی‌حجابی در سطح جامعه برخورد کند.

مکارم شیرازی می‌گوید که حکومت اسلامی موظف است با گناه بی‌حجابی در سطح جامعه برخورد کند.

مکارم شیرازی که عنوان مرجع آگاه به زمانه را از سوی بسیاری از حوزویان یدک می‌کشد، همچنین در قبال پرسشی که تاکید می‌کند ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی عدم آموزش و آگاهی از مسائل جنسی است و این آموزش‌ها برای پیشگیری از بیماری‌های واگیردار ضروری است، چنین پاسخ داده «تجربه نشان داده که آموزش مسائل جنسى به سبک غربى، که فعلا مطرح است، مفاسد زیادى در بر دارد و در بسیارى از اوقات نتیجه معکوس مى‌دهد.» همچنین این‌گونه به‌ نظر می‌رسد که فقه شیعه با اصل آموزش مسائل جنسی مشکل محتوایی دارد، چرا که فقیهان شیعه هنوز نمی‌دانند اگر این آموزش را جایز بشمرند، آن گاه با کدامین روش و ابزار آموزشی باید این کار را انجام دهند.

این مرجع تقلید شیعه و وابسته به حکومت جمهوری اسلامی در مهرماه ۱۳۹۸ در پاسخ به سوال جمعی از طلاب حوزه علمیه، ساخت سریالی تلویزیونی درباره شخصیت شمس تبریزی – عارف مشهور ایرانی – را «شرعا» جایز ندانست و با آن به مخالفت برخاست. او در توضیح مخالفتش آورد که «این کار سبب ترویج فرقه ضاله صوفیه می‌شود».

انتشارات بیشتر ...