مهدی مسکیننواز جوانی گیلانی است که در اردیبهشت ۱۳۹۸ به علت فعالیت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مربوط به شهر بندر انزلی بازداشت شد. او مشخصا مدیر یک کانال تلگرامی بود. تلگرام از جمله شبکههای اجتماعی بسیار پرطرفدار میان ایرانیان بود و طبیعی بود که فعالیت در این کانال به گونهای که نظر عده بسیاری را جلب کند، خشم دستگاه سرکوب را برانگیزد.
پرونده مهدی مسکیننواز در تهران مورد بررسی قرار گرفت و او در مهر ۱۳۹۸ به اتهاماتی چون «اجتماع تبانی به قصد اقدام علیه امنیت» و «تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری» در نهایت به هفت سال و شش ماه زندان محکوم شد. فردی که این حکم را برای او صادر کرد مشهور به «قاضی افشاری» بود. علاوه بر این حکم حبس، مهدی مسکیننواز به دو سال تبعید به فهرج از توابع شهرستان کرمان و نیز دو سال ممنوعیت از عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی محکوم شد.
در زندان حقوق او و همبندان او که به جرمهای سیاسی آنجا بودند پیاپی نقض میشد و این مسکیننواز را به شدت آزار میداد تا جایی که در بهمن ۱۳۹۸ دست به اعتصاب غذا زد. همراهان او در اعتصاب غذا، برزان حسینی، رضا محمدحسینی و خالد پیرزاده بودند. رضا محمدحسینی حتی لبان خود را به اعتراض دوخت.
در پی چنین مسائلی بود که در اردیبهشت ۱۳۹۹ او از زندان اوین به زندان رجاییشهر منتقل شد که وضعیت به مراتب بدتری از زندان اوین دارد. در آبان ۱۳۹۹ برای او در خود زندان دگرباره پرونده تشکیل شد و این بار او به اتهاماتی همچون «اخلال در نظم زندان» و «توهین به رهبر جمهوری اسلامی» متهم شد. مسکیننواز در زندان جسورانه با دستگاه سرکوب برخورد میکرد. چنانکه به گزارش خبرگزاریهای حقوق بشری در زمان انتقال به «دادگاه» همین پروندهای که در زندان برایش باز شد، «به دلیل خودداری از پوشیدن لباس زندان، دستبند و پابند توسط چهار تن از ماموران زندان مورد “ضرب و شتم” قرار گرفته» بود.
در همان منبع حقوق بشری آمده است که شخص «امین وزیری» – از افراد به شدت بدنام در دستگاه سرکوب – و نیز شخص رئیس حفاظت زندان رجاییشهر کرج موسوم به «محمدی» به نیروهای زندان دستور داده بودند که انتقال مهدی مسکیننواز به «دادگاه» حتما باید با دستبند و پابند انجام شود. مسئلهای که حتی در حقوق زندانیان مندرج در آییننامه تهیهشده در جمهوری اسلامی نیز وجود ندارد و کاملا آشکار است که از روی آزار و اذیت مهدی مسکیننواز صورت گرفته است.
نکته بسیار برجسته در نوع رفتار مهدی مسکیننواز، حساسیت او به وضع همبندان و دیگر زندانیان سیاسی است. او چندین و چند بار نسبت به وضعیت نامطلوب دیگر زندانیان سیاسی اعتراض کرده است و علیرغم آگاهی به تبعات مسئله، به این وضعیت اعتراض کرده است. به عنوان نمونه او در مرداد ۱۴۰۰ نسبت به وضعیت علی موسینژاد فرکوش اعتراض کرد و خواستار رسیدگی به درخواستهای او و شکستن اعتصاب غذای او شد. او این سخنان را در قالب یک نامه بیان کرد. در بخشی از این نامه او مینویسد: «حقوق بشر زمانی از کاغذ به عمل میگراید که دولتها حقوق و بشر را مبنای سیاستگذاری خود قرار دهند که هر آنچه غیر از این در هر شکل و مدلی محکوم به شکست است.»
مسکیننواز این دغدغه حقوقبشری خود را در موارد دیگر و نسبت به زندانیان دیگر نیز نشان داده است. از جمله در فروردین ۱۴۰۱ در قالب یک فایل صوتی اعلام کرد که به همراه آرشام رضایی و رضا محمدحسینی و در اعتراض به وضعیت نامطلوب نگهداری زرتشت احمدی راغب در سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا خواهد زد و تنها با «قول مساعد ماموران زندان مبنی بر انتقال زرتشت احمدی راغب به بند عمومی» بود که این سه تن به اعتصاب غذای خود پایان دادند.
در واقع مهدی مسکیننواز خود یک زندانی است ولی زندانیای که دغدغه حقوق دیگر زندانیان همیشه همراه اوست. در اینجاست که نکته جالبتوجه دیگری نیز در رفتار مهدی مسکیننواز نمایان میشود. او اهمیتی نمیدهد آن زندانی چه باور سیاسی دارد؛ صرف اینکه حقوق او مورد نقض قرار میگیرد مسکیننواز به آن اعتراض میکند. بر این اساس است که میتوان گفت مهدی مسکیننواز به معنای واقعی کلمه، به شخصه مجری «حقوق بشر» در حد توانایی خود است.