در یکی از روزهای گرم تابستان سال ۱۳۵۳ خورشیدی در حالی که در حال رانندگی در مسیر دفتر کارش بود به وسیله سازمان فداییان خلق ترور شد. او صبح روز بیستم مردادماه به قتل رسید و ترور او را یکی از پرصداترین ترورهای دهه پنجاه خورشیدی دانستهاند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی کارخانجات او مانند بسیاری از صنایع بزرگ دیگر توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد. محمدصادق فاتح یزدی از سرمایهداران بزرگ پیش از انقلاب در سال ۱۲۷۷ در شهر یزد دیده به جهان گشود.
فاتح یزدی در معرفی خود که در بخشی از وصیتنامه او آمده است میگوید: «تولد من تقريبا ۱۲۷۷ در يزد میباشد و خدا را شکر مینمايم که در يک خانواده اصيل و نجـيب و خداپرست به دنيا آمدهام و در تمام دوره زندگی که از سن چهارده سالگی شروع شده هميشه اوقـات خود را در شـهرهای مختلف بيرجند، مشهد، تهران، کرج صرف امور عمرانی و آبادی و اقتصادی و عامالمنفعه نموده و در هر قسمت به خواست خداوند متعال با حسن شهرت و اعتبارات خوب و نيکنامی توفيق (از حيث مادی و معنوی ) حاصل گرديده واميدوارم اقداماتی که اينجانب در زمان حيات در هر قسمت نمودهام بعد از من به فرزندانم و نوههای عزيز به نحو احسن تعقيب خواهند نمود و موفق خواهند شد.»
ترور او را یکی از پرصداترین ترورهای دهه پنجاه خورشیدی دانستهاند
از کودکیهای محمدصادق فاتح یزدی اطلاعات زیادی در دست نیست. او اهل محله «پشت باغ» شهر یزد بوده است که نام خانوادگیاش را از عرب به فاتح تغییر داده است. فاتح یزدی مالک مجموعه بزرگی از کارخانجات از جمله کارخانجات روغن نباتی جهان، جهان چیت، پتوبافی جهان، چای جهان، صابون جهان بود. تروریستهایی که او را به قتل رساندند معتقد بودند که فاتح در برابر اعتصابات کارگران کارخانه نساجی با دعوت از نیروهای امنیتی ایستادگی کرده است. (ماهنامه تاریخی ثانیه، شماره سوم، ص ۱۰) غلامحسین ساعدی در شماره هفتم فصلنامه الفبا که در پاریس منتشر شد میآورد: «فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله … بچه عجیبی بود، سیانور در گوشه زبانش. همان بود که سرمایهدار گردنکلفت کرجی (فاتح) را کشت. همان که چای جهان را داشت.» (مجله ثانیه) فتحعلی پناهیان مبارزه مسلحانه را تنها راه رهایی مردم ایران میدانست و معتقد بود هر شکل دیگری از مبارزه فقط یک کجراهه میدانست. او برادرزاده ژنرال پناهیان، افسر فرقه دموکرات آذربایجان بود. فاتح فعالیتهای عامالمنفعه و خیرخواهانه بسیاری نیز انجا داد که از آن میان میتوان به ساخت ورزشگاه و زروخانه، مرکز فنی حرفهای، سردخانه، بیمارستان، دانشکده اقتصاد، پارک، مدرسه در جهانشهر کرج و ساخت یک واحد خوابگاه به متراژ ۳۴۰۰ متر مربع در کوی دانشگاه در سال ۱۳۴۸ اشاره کرد.
او برادرزاده ژنرال پناهیان، افسر فرقه دموکرات آذربایجان بود
محمود فیض اردکانی که بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۵۹ ریاست آموزش و پرورش کرج را عهدهدار بوده است در مورد فاتح یزدی و آشناییاش با او چنین میگوید: «از سال ۴۵ فاتح را حضورا و شخصا میشناسم. حتما میدانيد كه چرا ۴۰۰ دستگاه به اين نام مشهور است؟ در اين محله، فاتح ۴۰۰ دستگاه خانه برای پرسنل كارخانههايی كه احداث كرده بود، ساخت كه تا آن زمان هيچ سرمايهدار يا كارخانهداری چنين كاری را نمیكرد. بهخوبی جزئيات خاطره آن روز را به ياد دارم كه شاه با تشريفات و با يک جيپ روباز برای افتتاح آمده بود و يكی از محصلان به شاه گل داد. ساخت چنين خانههای سازمانی برای كارگران اقدام بسيار بزرگی محسوب میشد. يكی ديگر از صفات خدابيامرز فاتح اين بودكه هر بچه كارگری كه قبول میشد هزينه تحصيل وی را از همان ابتدا تقبل میكرد. خيابان بيمارستان كسری آن زمان خاكی و پيادهروها پر از علف بود. خدا بيامرز فاتح به دو چيز اهميت میداد: يكی به درختهايی كه كاشته بود، يكی هم به بيماران بستری در بيمارستان كه هر روز به آنها سر میزد. بيمارستان شهيد مدنی كنونی به نام فاتح بود. يادم است روزی در خيابان كسری جوانی را ديدم كه از مرحوم فاتح تقاضای كار كرد. مرحوم فاتح به وی گفت شروع كن علفهای كنار پيادهرو را بچين و بابت آن دستمزد بگير.
اين يعنی توليد كار و ايجاد انگيزه. قبلا جای بنياد شهيد فعلی، گاوداری بود كه اين علفها را میدادند به گاوهای آنجا و كلی لبنيات تازه توليد میشد. يعنی تمام امور برنامهريزی شده، با هدف و حساب شده بود. اگر در نظر بگيريم كه وام قرضالحسنه چقدر ثواب دارد، بخشش ده برابرآن ثواب دارد. شخصا خودم اين مورد را به عينه ديدم كه چطور به حرفها و درخواست اطرافيانش گوش میداد و در اسرع وقت به تقاضای آنان رسيدگی میكرد. ۶۰ سال پيش مسجدی ساخت كه هنوز پا برجاست و مي توان گفت يكی از پررونقترين مساجد كرج است كه هم سالن مبله دارد و هم كفپوش. آن زمان اصلا در كرج مسجد مبله رسم نبود، حتی در شرايط خاص هم كه برای برگزاری جلسهای كه در مسجد برگزار میشد، درخواست صندلی میداديم باز با مخالفت روبرو میشديم. ولی مرحوم فاتح ۶۰ سال پيش سالن مبله را در مسجد رسول اكرم (ص) بنا كرد. بيمارستان، پرورشگاه، آموزشگاه و هنرستان ساخت. هنرستانی ساخت كه به بزرگی، استحكام و زيبايی آن هنوز در كرج نيست. حتي يتيمخانه ساخت. يعنی همه جوانب كار را دقيق بررسی میكرد. اينقدر يتيمخانه را شكيل و زيبا ساخته بودكه بعد از انقلاب مدتی فرمانداری سابق كرج بود. البته منظورم از ساختمان فرمانداری ساختمان استانداری فعلی نيست.»
فیض اردکانی در توصیف ویژگیهای اخلاقی فاتح میگوید که او یکم آدم اقتصادی، اجتماعی و خیر بود که سیاسی هم نبود و با نظام شاه ارتباط چندانی نیز نداشت و حتا در جشنهای ۲۵۰۰ ساله نیز کمکی نکرد. اردکانی میگوید که اکثر زمینهای فاتح پس از انقلاب اسلامی به نفع بنیاد شهید مصادره شد.
میگفتند اين فرد طاغوتی و ضد انقلاب است و اموالش مصادره شده است
فیض اردکانی در مورد فاتح و بزگزاری و بزرگداشت یاد او میگوید: «خوب است همايش، يا مجلس تكريمی برگزار شود كه از زحمات و خدمات ايشان تقدير به عمل آيد. قبلا كسی جرأت نمیكرد در اين مقوله صحبتی كند. میگفتند اين فرد طاغوتی و ضد انقلاب است و اموالش مصادره شده است. اما الان به اين نتيجه رسيدهاند كه فاتح فردي ست كه خدمت زيادی كرده، كارهای توليدی، تجاری، اقتصادی و اجتماعی زيادی انجام داده است. خيابان شهيد بهشتی كه الان محدوده هلال احمر تا دارايی میباشد، زمينهايی بود كه خدابيامرز فاتح برای كارهای تجاری روز در نظر گرفته بود كه سال ۵۸ به بچههای سپاه واگذار شد.
مسلما همين زمينها الان بيش از چندين ميليارد تومان قيمت دارد. خوب ست كه از زحمات وی تقدير شود. به نظر من آدمی به شهامت و كلنگری وي در كشور پيدا نمیشود كه درتمام ابعاد به جامعه خدمت كند. در يک بازه زمانی محدود در بعد فرهنگی به دانشجو و دانشگاه خدمت كرد، به انجام كارهای عبادی پرداخت، كارهای اقتصادی انجام داد و اين همه به مردم و جامعه خدمت كرد و مهمتر اينكه تمام خدمات وی بعد از مرگش هم ادامه داشت. فضاي سبزی كه اينک در كرج داريم مديون همت والا و آيندهنگری وی است. اگر بالای تپه اسلامآباد برويد فضاي سبز جهانشهر را كاملا مشخص میبينيد. هيچ كجای محدوده شهری كرج چنين فضاي سبزی ندارد. هيچ روزنامهنگاری تا به حال مطلبي ننوشته كه يادی از فاتح كند و يا نامی از فاتح ببرد؛ شايد به اين علت كه بعد از انقلاب در ذهن اكثريت مردم اين ذهنيت غلط جا گرفته بود كه فاتح آدم طاغوتی بود ولي اين امر اصلا صحت ندارد.»
او کارخانههای متعدد در شهر کرج تاسیس کرد و رتبهبندی این شهر در مناطق صنعتی را ارتقا داد
تاسیس کارخانههای متعدد در شهر کرج توانست موقعیت شهر کرج را در آن دوره در رتبهبندی مناطق صنعتی ایران بهبود ببخشد. برای مثال در سال ۱۳۴۷، مجموعه کارخانههای جهان نقش قابل قبول و تاثیرگذاری در تولیدات صنعتی ایران داشته است به طوری که در همین سال، جهان چیت، ۱۵ درصد تولیدات نساجی ایران را به خود اختصاص داده بود و همینطور کارخانه پلاستیکسازی آرمه هم حدود یک سوم از محصولاتی مانند کیسه گونی، چتائی، رومیزی و پارچههای دکوراسیون و توری کشور را تولید میکرده است.
ایجاد فرصتهای شغلی در کرج نیز از سودرسانیهای عظیم او به مردم کرج و ایران است
فاتح علاوه بر همه اینها و همین طور تاسیس کارخانه در دیگر شهرهای ایران مانند کارخانه چای رامسر و کارخانه «بستهبندی چای جهان» در تهران و کارخانه پشمبافی جهان در قاسمآباد تهران در زمینه کشاورزی نیز فعالیت داشته است که از آن جمله میتوان به احداث ۱۵۰ هکتار باغات میوه و حدود ۸۰ هکتار جنگل چوبهای صنعتی و احداث ۵ حلقه چاه عمیق اشاره کرد که این فعالیتها توانست موقعیت کرج را از نظر کشاورزی نیز بهبود قابل ملاحظهای ببخشد. ایجاد فرصتهای شغلی در کرج نیز از سودرسانیهای عظیم فاتح به مردم کرج و ایران است. در سال ۱۳۴۷ تعداد کارمندان و کارگران مجموعه صنعتی و کشاورزی جهان در شهر کرج بیش از ۳۰۰۰ نفر بوده است. فاتح در باغش در جهانشهر کرج دفن شده است.