Search

English

قصه ثریا و معمر قذافی؛ رهبری که به تعرض جنسی معتاد بود

«معمر قذافی» را احتمالا خیلی ها می شناسند. اما ثریا را کمتر کسی ست که بشناسد .دختری که مانند صدها دختر دیگر لیبیایی و غیرلیبیایی طعمه جنسی «قائد اعظم» لیبی شده بود؛ رهبری که به گفته یکی از کسانی که در دستگاه او فعالیت می کرد: «حداقل روزانه به چهارنفر برای اطفای شهواتش نیاز داشت». نزدیکان قذافی تایید می کنند که مهم ترین دغدغه قذافی، مسائل جنسی بود و در این راه او برای ارضای این شهوت به هیچ کس رحم نمی کرد. از دختران ۱۴ ساله مدرسه ای گرفته تا شهروندان عادی زیبارو تا حتی همسران پسرانش و تا زنان و دختران پادشاهان و روسای جمهور دیگر کشورها.

Image result for ‫معمر قذافی‬‎

معمر قذافی به شهادت همکارانش به روزی چهاربار تعرض جنسی عادت داشت

حتی مردان جوانی که در «باب العزیزیه» به او خدمت می کردند نیز باید گاهی به «ارباب» خود سرویس جنسی می دادند.  باب العزیزیه مقر و پایگاه اصلی معمر قذافی بود و او در آنجا زیرزمینی هم درست کرده بود که شبیه به یک حرمسرا بود و برخی از دخترانی را که تمایل داشت دسترسی همیشگی به آنان داشته باشد در آنجا مستقر می کرد. زیرزمینی که نوری بر آن نمی تابید و صرفا امکاناتی حداقلی در آن تعبیه شده بود.

ثریا یکی از دختران زندانی در این زیرزمین بود. او  وقتی برای نخستین بار مورد تعرض جنسی قائد اعظم قرار گرفت، ۱۴ ساله بود. ثریا به همراه خانواده اش در شهر «سرت» – زادگاه قذافی – زندگی می کرد و به مدرسه ای در همین شهر می رفت. قذافی که عادت داشت به مدارس دخترانه سر بزند، در جریان بازدید از مدرسه محل تحصیل ثریا، او را نشان می کند و ماموران ویژه قذافی ثریا را از آرایشگاه مادرش عملا می ربایند و او را به باب العزیزیه منتقل می کنند. پس از مراحلی مقدماتی او را به اتاق خواب قذافی منتقل می کنند. ثریا علی رغم چندین بار ممانعت، نهایتا تسلیم می شود و قذافی خود را به او تحمیل می کند. ثریا چندین سال مجبور به زندگی در زیرزمین باب العزیزیه شد. با دخترانی شبیه به خود که روزانه به اتاق خواب قذافی احضار می شدند و باید برای او می رقصیدند و نهایتا خود را تسلیم او می کردند.

ما این اطلاعات را مدیون کتابی هستیم به نام «حرمسرای قذافی»* که «آنیک موژان» روزنامه نگار زن فرانسوی نگاشته است و «بیژن اشتری» آن را به فارسی ترجمه کرده است. روایت ثریا در این کتاب روایتی بسیار مفصل است و این کتاب نیز بیش از أنکه تلاش داشته باشد صرفا روایتی از زندگی ثریا عرضه کند، برآن است که از خلال روایت ثریا، پرده از زندگی رهبری بردارد که خود را «شاه شاهان آفریقا» و «قائد اعظم» می نامید.

 

Image result for ‫حرمسرای قذافی‬‎

 

منتقدان این کتاب را یک «دستاورد بزرگ ژورنالیستی» نامیده اند

موژان علاوه بر روایت رنج ثریا، طی مصاحبه با برخی از قربانیان جنسی قذافی و نیز برخی از همکاران و نزدیکان قذافی پرده از رازهای مگویی برداشته است که به گفته خود موژان، کمتر کسی در لیبی تمایل دارد درباره آن گفتگو کند. چرا؟ چون زنانی که قربانی شدند از برباد رفتن آبرو و حیثیت خود می هراسند و ترس آن را دارند که مبادا فاش شدن نام آنان به عنوان ابزار لذت جنسی «قائد اعظم»، خطر جانی برایشان در پی داشته باشد. خطری که این بار نه از سوی نیروهای امنیتی بلکه از سوی خانواده ها آنان را تهدید می کند.

خود نویسنده کتاب درباره هزینه های افشاگری قربانیان زن قذافی می گوید: «همه زنان و دخترانی که مورد تعرض جنسی قرار می گیرند در همه جای دنیا دستخوش انواع آسیب های روحی قرار می گیرند، اما خطرات جانی ای که این قربانیان و خانواده هایشان را تهدید می کند، موردی ست که فقط در کشورهایی با بافت سنتی مثل لیبی رخ می دهد». (ص ۲۳۱)

حتی پدر ثریا که در جریان روایت ثریا در کتاب در می یابیم که دخترش را عاشقانه دوست می دارد، با اینکه یقین داشت که ثریا بی گناه است و خواهان این بود که در یک دادگاه منصفانه از ثریا اعاده حیثیت شود، اذعان می کند که در متن فرهنگ حاکم بر لیبی، اعاده حیثیت از زنی که قربانی جنسی بوده است نیز بسیار دشوار است.

پدر ثریا در جریان تحقیقات «آنیک موژان» به این خبرنگار می گوید: «همه آدم های اطرافمان در درست بودن داستان ثریا شک دارند و طوری به من نگاه می کنند انگار ما پست تر از انسان هستیم…کاری که [قذافی] کرد بر پسرهایم نیز تاثیر سوء گذاشت. آن ها پاک عوض شده اند، بسیار عصبی و خجالت زده اند، گمان می کنند تنها راه برای اینکه همچون مردانی واقعی و شرافتمند به نظر بیایند کشتن خواهرشان است. وحشتناک است! ثریا در لیبی دیگر مطلقا هیچ شانسی برای زندگی ندارد. جامعه ما خیلی احمقانه است، خیلی سنتی و خیلی هم نابخشایشگر». (ص ۱۸۰)

 

Image result for gaddafi bodyguards

 

بخشی از شهرت قذافی به بادیگردهای مونث او باز می گشت که اساسا چیزی از محافظت شخصی نمی دانستند!

این مساله محدود به ثریا نبود. یکی دیگر از زنانی که با نویسنده این کتاب مصاحبه کرده است و خود قربانی طمع سیری ناپذیر جنسی قذافی بوده است به نویسنده می گوید که با وجود اینکه در جریان انقلاب لیبی در سال ۲۰۱۱ دوشادوش انقلابیون جنگید، اما این موجب نشد او قهرمان جنگ قلمداد شود. چرا؟ چون  در جریان انقلاب، شجاعت بزرگی به خرج داد و در لیبی در مقابل تلویزیون ها ظاهر شد و از تجاوز روزانه قائد اعظم لیبی به خود و دیگر زنان سخن گفت. اما به جای اینکه سعی شود داد او و امثال او ستانده شود و این شجاعت او تحسین شود، برادرانش که «حیثیت» و «شرف» خانوادگی را لکه دار می دیدند، مجبور به فروش خانه پدری و نقل مکان به شهر دیگری شدند. (ص ۲۰۵)

روایتی در این کتاب وجود دارد که آن نیز به خوبی می تواند نشانگر این باشد که چگونه یک بافت سنتی و یک فرهنگ مردسالارانه می تواند، با قربانیان تجاوز جنسی به مثابه گناهکارانی بالفطره برخورد کند و حتی ریختن خون آنان را مجاز بشمارد. پس از پیروزی انقلاب لیبی، روشن شد که در دانشگاه طرابلس به عنوان مهم ترین دانشگاه لیبی، سوئیتی در زیر سالن اجتماعات دانشگاه وجود دارد که در واقع سوئیت مخفی معمر قذافی بود و او در آنجا نیز به دانشجویان زیبارویی که نشان می شدند و نزد او آورده می شدند، تعرض جنسی می کرد.

اما نکته اینجاست که پس از کشف این اتاق مخفی، رییس دانشگاه که خود از مخالفان سرسخت قذافی بود و کشف این اتاق حس نفرت و انزجار او را به نهایت برانگیخته بود، دی وی دی هایی را کشف کرد که حاوی تصاویر از تعرض قذافی به دختران دانشجو بود.در حالیکه این دی وی دی ها می توانستند به عنوان مدارک جرمی انکارناپذیر در یک دادگاه صالح به کار بروند، رییس دانشگاه این دی وی دی ها را نابود کرد و در پاسخ به تعجب آنیک موژان از این عمل گفت: «من نمی توانستم صددرصد تضمین کنم این دی وی دی ها به دست آدم های خطرناک نیفتد و زنان و دختران بیچاره ای که چهره هایشان در فیلم ها معلوم بود، قربانی باج خواهان نشوند. حتی احتمال داشت آن ها کشته شوند. در آن لحظه به تنها چیزی که فکر می کردم حفاظت از جان این دخترها بود». (ص ۲۵۷)

 

سوییت مخفی قذافی در دانشگاه طرابلس که برای تعرض های جنسی او طراحی شده بود

با این استدلال رییس دانشگاه طرابلس می توان همدل بود وقتی به این نکته نیز دقت شود که قانون نیز در واقع به کمک این فرهنگ زن ستیز می آید و خفگی عمومی قربانیان زن را تشدید می کند. به شهادت همین کتاب، در لیبی روابط میان دو جنس در خارج از چارچوب زناشویی خلاف قانون است و اگر مشخص شود، زن مجردی دارای رابطه نزدیک با مردی است در معرض خطر دستگیری و زندان قرار خواهد گرفت. هر زنی به این جرم دستگیر و محاکمه شود به بهزیستی فرستاده می شود و تا زمانی که خانواده او برای سرپرستی اش اعلام آمادگی نکند یا شوهری برایش پیدا نشود، همان جا باقی خواهد ماند. بنابراین کمتر زنی از زنان قربانی قذافی جرات می کرد بگوید قذافی او را مورد تعرض جنسی قرار داده است. (ص ۲۰۳)

پس گفتار

مساله این است که مساله قتل های ناموسی و هراس از «بی آبرویی» ناشی از افشای تجاوز جنسی محدود به جامعه لیبی نیست. ایران نیز درگیر این مساله است. آموزشکده توانا در این زمینه پیش از این وبیناری برگزار کرده است که به طور تخصصی به این موضوع می پردازد. پروین بختیارنژاد نتیجه سال‌ها تحقیق و پژوهش خود را در زمینه قتل‌های ناموسی با ما در میان می‌گذارد و بر آن است که همه جنبه‌های این اتفاق ناگوار را در جامعه ایران تشریح کند. در جلسه اول به تبیین مفهوم ناموس پرداخته و مصادیقی از قتل‌های ناموسی را که در جریان پژوهش‌های میدانی خود بررسی کرده بود٬ مطرح می‌کند و دلایل آن را برمی‌شمارد. در بخش دوم از این وبینارها٬ مفهوم خشونت علیه زنان و ابعاد آن تعریف شده و ریشه‌های آن در جامعه ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد و راه‌حل‌هایی برای جلوگیری از پدیده قتل‌های ناموسی مطرح می‌شود.

این وبینار را می توانید در اینجا ببینید.

*مشخصات کتاب: حرمسرای قدافی، نوشته آنیک کوژان، ترجمه بیژن اشتری، انتشارات ثالث، ۳۶۲ صفحه، سال انتشار: ۱۳۹۷
 

انتشارات بیشتر ...