توانا- پدرش آرزوی پرواز داشت اما حالا دخترش از خلبانان برتر نیروهای هوایی افغانستان است. نیلوفر رحمانی جوان است و در ۲۳ سالگی به آرزوی دیرینش برای خلبان شدن دست یافت. او یکی از تواناترین و شجاعترین دختران خلبان افغانستان است. خواندن داستان زندگیاش و تشویقهای متعدد پدر مخاطب را به یاد عفت تجارتچی، اولین زن خلبان ایرانی میاندازد. زنی جوان و متولد ایران که اولین پروازش را در آبان ماه ۱۳۱۹ به انجام رساند. تجارتچی هم چون نیلوفر رحمانی در ابتدای کار برای ثبتنام در مدرسه آموزش خلبانی تردید داشت اما تشویق پدر سبب شد این جسارت را به خرج دهد و در کنار دانشجویان مرد شروع به یادگیری پرواز کند. نیلوفر با دیدن آگهی پذیرش دانشجویان خلبانی وارد این حوزه شد. او یک سال پیش از آن را صرف خواندن زبان انگلیسی کرده بود و سال ۲۰۱۰ وارد برنامه و دو سال بعد با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد. اولین پرواز تنهایش را با “سسنا۱۸۲” انجام داد ولی بعد از آن به مدرسه پیشرفته هوایی رفت و هواپیمای نظامی “سسنا ۲۰۸” را به پرواز درآورد. او مسئول جابجایی سربازان زخمی یا کشته شده بود و در عملیاتهای بسیار دشواری مشارکت داشت و تاکنون در ۳۶۰ عملیات و به مدت ۶۰۰ ساعت پرواز کرده است.
کاپیتان نیلوفر رحمانی جوانترین خلبان پس از فروپاشی حکومت طالبان در افغانستان است. زنی که در جامعهای سنتی بزرگ شده و مسیر سختی را برای رسیدن به رویای خلبانی پیموده است. جامعه افغانستان و برخی از بستگانش هنوز هم مخالف تلاش و کارهای او هستند. نیروهای طالبان هم بعد از علنی شدن داستانش شروع به تهدیدهایی جدی کردند. هواپیمایی هنوز هم محل کسب و کار مردان است. خانواده نیلوفر از خطرهای احتمالی هراس دارند و به خاطر نیلوفر در خطر هستند. طی ماههای گذشته آنچه شرایط را برای این خانواده سختتر کرد علنی شدن بیشتر موفقیتها و اهمیت کار نیلوفر در رسانههای افغانستان بود. زنانی که بعد از سرنگونی طالبان به عرصه جامعه بازگشته بودند و در مسیر کاری و حرفهای موفق بودند. از دو سال پیش که عکسهای نیلوفر با لباس خاکی خلبانی و حجاب و عینک آفتابی در همه جا پخش شد پیغامهای تهدیدآمیز هم شروع شد. زنگهای تلفن خانواده را به هراس انداخت. حملهکنندهها تهدید به مرگ میکردند. پیغام بسیار شفاف بود: «یا کارت را متوقف میکنی یا کشته میشوی.» نیلوفر شبی در تابستان امسال نامهای تهدیدآمیز دریافت کرد: «اسلام به زنان اجازه نداده است که با آمریکاییها و انگلیسی زبانها کار کنند. اگر به کارت ادامه دهی مسئول خانواده و جانت خودت هستی.» نامه به امضای گروهی از طالبان پاکستان رسیده بود. نامهای شوم که سرنوشت خانواده نیلوفر را تغییر داد. آنها بار سفر بستند و موقتا به هند کوچ کردند. به تدریج فامیل هم انگشت اتهام و مایه شرم بودن را به سمت نیلوفر دراز کردند. عکسی هم از نیلوفر روی دستان دو همکار زن دیگرش در حالیکه اولین پرواز تک او را جشن میگرفتند منتشر شد که به شایعاتی درباره او مثل این شایعه که دینش را به مسیحیت تغییر داده است دامن زد.
خانواده نهایتا خانهشان در کابل را پس از یورشی ناموفق توسط ناشناسها فروختند. مجبور شدند هر چند وقت یک بار موقتا در جایی زندگی کنند و کاشانهای جدید بیابند. عُمَر، برادر نیلوفر دو بار تهدید جانی شد. یک بار هدف ضرب گلوله قرار گرفت و بار دوم هم در تعقیب و گریز با حمله کنندهها دستش شکست. پدرش، نانآور خانه، شغلش را به خاطر آزارها و اذیتها از دست داد. خواهرش توسط خانواده همسرش طرد شد و نهایتا همسرش از وی طلاق گرفت و طی یک سال گذشته نتوانسته پسر چهار سالهاش را ببیند. نیلوفر میگوید اگر از عواقب خلبانی در جامعه افغانستان خبر داشت هیچوقت خانوادهاش را در این وضعیت قرار نمیداد. میگوید خانوادهاش با وجود این وضعیت هنوز هم از او حمایت میکنند: «با وجود شرایطی که طی میکنیم هنوز هم پشتیبانام هستند. گاهی فکر میکنم اگر آنها را نداشتم تا الان زنده نبودم.» نیلوفر زمانی که همراه خانواده به کابل بازگشت نیروی هوایی افغانستان به خاطر ترک وظیفه او را وادار به توقف کار کرد. نیروی هوایی افغانستان قصد داشت حتی از سفرش به امریکا برای دریافت جایزه بینالمللی زنان شجاع سال ۲۰۱۵ جلوگیری کند و پس از بازگشت هم تقدیری از دستاوردهای او به عمل نیاورد. علنی شدن کار و موفقیت نیلوفر از یک سو الهامبخش است اما از طرف دیگر انسانهایی با افکار بسته را تحریک میکند تا آزارش دهند. عبدول وکیل، پدر نیلوفر با وجود حمایت از دخترش میگوید که هیچگاه تصور نمیکرده که با خلبانی دخترش با چنین مشکلاتی مواجه شوند.
کاپیتان رحمانی حالا دیگر به دلایل امنیتی پرواز نمیکند. نیروی هوایی افغانستان خلبانهای تربیت شده و ماهر زیادی ندارد اما این تبعات مانع از ادامه کار وی شده است. او در حال حاضر به دنبال فرصتی دیگر در ارتش امریکا است و می خواهد برای دورهای آموزشی و موقت برای یادگیری پرواز با هرکلوس ۱۳۰ به امریکا برود. او تلاش دارد در مدرسهای هوانوردی خارج از افغانستان برای گرفتن گواهینامه خلبانی تجاری نامنویسی کند. با وجود همه مشکلات و موانع و تهدیدات تصمیم و اراده نیلوفر برای ادامه راهش متزلزل نشده است. او میگوید که کشور و وظیفه و دینش اهمیت بسیاری برایش دارند به همین دلیل در نظر دارد مصممتر از همیشه ادامه دهد.