Search

English

پابلو نرودا؛ شاعر شیلیایی

 پابلو نرودا در ایران شاعر شناخته شده‌ای است و کم‌تر کتاب‌خوان و اهل شعر و ادبیاتی است که شعری از او نخوانده باشد و نام او را نشنیده باشد. چند سال پیش بود که گور نرودا را شکافتند چرا که این گمان می‌رفت که مرگ او در سال ۱۹۷۳ که چند روز پس از کودتای نظامی و روی‌کار‌آمدن ژنرال آگوستو پینوشه روی داد مشکوک است و او به دست نیروهای پینوشه کشته شده است. در حکومت پینوشه بیش از سه هزار نفر کشته و ناپدید شدند و این گمان می‌رفت که نرودا یکی از این کشته‌شدگان باشد. پزشکان اعلام کرده بودند نوعی عفونت باکتریایی در بدن این شاعر محبوب دیده شده است. گور نرودا در سال ۲۰۱۳ صورت گرفت. مانوئل آریا، دستیار شخصی نرودا می‌گوید که این شاعر تصمیم داشت به مکزیک برود و یک مبارزه جهانی علیه دیکتاتوری پینوشه را رهبری کند.

نرودا در جوانی

تنها شانزده سال داشت که اولین مقاله‌اش در یک مجله محلی چاپ کنید

این دستیار نرودا به بی‌.بی‌.سی می‌گوید که در هیچ صورتی نظرش تغییر نخواهد کرد و «نرودا به قتل رسیده. آن‌ها نمی‌خواستند نرودا از شیلی برود بنابراین او را کشتند. نظر این دستیار جدی گرفته شد و یک قاضی پس از تحقیقات به این نتیجه رسید که دستور نبش قبر را صادر کند. هنوز نتایج قطعی این آزمایشات مشخص نیست و دکتر پاتریسیو باستوس مدیر پزشک قانونی شیلی که نهادی دولتی است و بر نبش قبر و آزمایش‌های پس از آن نظارت دارد می‌گوید که گذشت زمان کار ما را مشکل می‌کند اما از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژی در ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته به ما کمک می‌کند. فرانسیسکو اوگاس، سخن‌گوی دولت شیلی در سال ۲۰۱۳ پس از نبش قبر و انجام آزامایش‌های اولیه اعلام کرد که ردی از سم در جنازه نرودا پیدا نشده است اما اکنون آزمایش‌های بیش‌تری در جریان است. در گواهی رسمی، علت مرگ نرودا در سال ۱۹۷۳ سرطان پروستات اعلام شده بود. پابلو نرودا دوازدهم ژوئیه سال ۱۹۰۴ میلادی در شهر پارالل در ۴۰۰ کیلومتری جنوب سانتیاگو در کشور شیلی به دنیا آمد. پدرش کارمند راه‌آهن و مادرش معلم بود. نرودا تنها دو ماه داشت که مادرش درگذشت و پابلو به همراه پدرش در شهر تموکو سکنی گزیدند. نرودا از کودکی به نوشتن علاقه‌مند بود هر چند پدرش خیلی به این کار فرزند رغبت نشان نمی‌داد. یکی از کسانی که مشوق نرودا برای نوشتن بود، گابریل میسترال، شاعر و آموزگار و دیپلمات فمینیست شیلیایی بود که خود بعدها به‌ خاطر داستان معروف «دعا به خاطر آن‌ها که خودکشی کردند» برنده جایزه ادبی نوبل شد. نخستین مقاله نرودا زمانی در یک روزنامه محلی منتشر شد که پابلو تنها شانزده سال سن داشت. پس از ورود نرودا به دانشگاه او با شخصیت‌های فرهنگی و ادبی آشنا شد.

پابلو نرودا

در ۱۹۴۵ به‌ عنوان سناتوری کمونیست در شیلی به کار مشغول شد

در همین زمان او مجموعه‌ای از اشعارش را منتشر کرد که باعث شهرت او شد. نرودا مدتی به‌ عنوان کارمند دولت به برمه و اندونزی رفت و پس از آن مامور به کنسولگری شیلی در بارسلون و بعد کنسول شیلی در مادرید شد. در همین زمان بود که جنگ داخلی اسپانیا درگرفت. در این زمان نرودا به سیاست روی آورد و هوادار کمونیسم شد و در این دوره با فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نویسنده اسپانیایی آشنا شد که این آشنایی منجر به دوستی بین آن دو شد. پس از این زمان نرودا کنسول شیلی در پاریس شد و به انتقال پناهندگان جنگ اسپانیا به فرانسه کمک کرد و بعد از آن به مکزیکو رفت. در آن‌جا بود که با پناه‌دادن به نقاش مکزیکی، دایوید آلفارو سی‌که‌ایروس که مظنون به شرکت در قتل تروتسکی بود مورد انتقاد بسیار قرار گرفت. نرودا در سال ۱۹۴۳ به شیلی بازگشت. نرودا در ۱۹۴۵ به‌عنوان سناتوری کمونیست در شیلی به کار مشغول شد و چند ماه بعد از آن رسما عضو حزب کمونیست شیلی شد. پابلو نرودا در سال ۱۹۷۰ به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری مطرح شد اما از سالوادور آلنده حمایت کرد. پابلو نرودا در سال ۱۹۷۱ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

امضا پابلو نرودا

او در ۲۳ سپتامبر سال ۱۹۷۳ درگذشت. پابلو نرودا در باغ خانه مورد علاقه‌اش، ایسلا نگرا، در ساحل اقیانوس آرام و در کنار همسرش که منبع الهام شاعرانه‌ او نیز بود و ماتیلده اوروتیا نام داشت به خاک سپرده شد. از آثار نرودا می‌توان به «پستچی»، «من هستم»، «خاطرات من»، «ما بسیاریم»، «اقامت بر روی زمین»، «آوای جهانی»، «تاریک و روشنا» و «یادبودهای جزیره سیاه» اشاره کرد.

مزار پابلو نرودا

یکی از اشعار نرودا به ترجمه احمد شاملو:

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
 

اگر سفر نكنی
 

اگر كتابی نخوانی
 

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
 

اگر از خودت قدردانی نكنی

 

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
 

زمانی که خودباوری را در خودت بکشی
 

وقتی نگذاری دیگران به تو كمک كنند
 

 

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
 

اگر برده‌ عادات خود شوی
 

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
 

اگر روزمرگی را تغییر ندهی
 

اگر رنگ‌های متفاوت به تن نكنی
 

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی
 

 

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
 

اگر از شور و حرارت
 

از احساسات سركش
 

و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
 

و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند
 

دوری كنی…
 

 

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
 

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
 

اگر ورای رویاها نروی
 

اگر به خودت اجازه ندهی
 

كه حداقل یك‌بار در تمام زندگی‌ات
 

ورای مصلحت‌اندیشی بروی …
 

امروز زندگی را آغاز كن!
 

امروز مخاطره كن!
 

امروز كاری كن!
 

نگذار كه به آرامی بمیری!

 

شادی را فراموش نکن

انتشارات بیشتر ...