کمتر کسی است که داییجان ناپلئون، ساختهی ناصر تقوایی و بر اساس کتاب ایرج پزشکزاد را دیده باشد و بازی شاهکار پرویز فنیزاده در نقش «مشقاسم» را بتواند فراموش کند. پرویز فنیزاده در هفتم بهمنماه ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. او قبل از اینکه فعالیت هنریاش را آغاز کند در روزنامه اطلاعات حروفچین بود. محمدعلی کشاورز در مورد آشناییاش با پرویز فنیزاده میگوید که اولینباری که با پرویز برخورد کرده است در زنگ تفریح کلاس حمید سمندریان بوده است. کشاورز میگوید که حمید همیشه از استعداد فنیزاده صحبت میکرده است و وقتی برای اولینبار با اجرای نقش «فیگوران» در «پیس پولوفت، شبح کوچک» بر روی صحنه رفت، با همان نقش کوچک جوهر هنری خود را برزو داد. کشاورز میگوید: نخستین نقش بلندی كه روی صحنه بازی كرد، در پیش «غروب روزهای خطرناک پاییز» بود كه نقش مقابل او را من داشتم. … با وجود آنكه جوان بود و كمتجربه، ولی نقش خودش را چنان بازی كرد و چنان تمامی ابعاد مختلف پرسوناژ را تجسم بخشید كه واقعا فوقالعاده بود، همبازیبودن با او باعث خوشحالی من بود.» فنیزاده در سال ۱۳۳۷ «گروه تئاتر گل سرخ» را با همکاری چند نفر از دوستانش تشکیل داد و بعدها به گروه «پاسارگاد» ملحق شد و فعالیت هنری خود را در تئاتر پی گرفت.
در۱۳۵۲ برای بازی در فیلم «رگبار» بهرام بیضایی جایزه بهترین نقش اول مرد را از جشنواره سپاس گرفت
فنیزاده در سال ۱۳۵۲ به خاطر بازی در فیلم رگبار، ساخته بهرام بیضایی بهترین نقش اول مرد را از جشنوارهی سینمایی سپاس دریافت کرد. «در سال ۱۳۴۸ بود که مجله «فیلم و هنر» با مدیریت «علی مرتضوی» تصمیم گرفت جشنواره فیلم «سپاس» را راه بیاندازد که گرچه با همکاری و زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر دولت شاهنشاهی برگزار میشد اما با این حال جشنوارهای غیردولتی محسوب میشد. این جشنواره که در اردیبهشت یا خرداد هرسال برگزار میشد، تنها فیلمهای ایرانی را نمایش میداد و نیز فیلمهایی را برای داوری انتخاب میکرد که از فرودین تا اسفند سال گذشته در تهران یا شهرستانها به نمایش در آمده بودند. این جشنواره هدف خود را «تجلیل و تشویق فعالان صنعت سینمای ملی» تعریف کرده بود و سعی میکرد در سنجش و داوری فیلمهای ایرانی نیز این مساله را در نظر بگیرد.» پرویز فنیزاده در مدت بیست سال کار هنری خود در بیش از نوزده فیلم سینمایی و هفتاد نمایش ایفای نقش کرد.
محبوبیتش برای بازی در «داییجان ناپلئون» و «سلطان صاحبقران» ِ علی حاتمی افزایش یافت
محبوبیت فنیزاده به خاطر بازی در «داییجان ناپلئون» و «سلطان صاحبقران» ِ علی حاتمی افزایش یافت. فرزانه تاییدی از ویژگیهای فنیزاده صداقت و صمیمیت میداند. او در مورد رابطه کاریاش با فنیزاده میگوید: «نزدیک به شانزده سال بود كه پرویز فنیزاده را میشناختم و در رابطه با كارمان در مجموع میتوانم بگویم نزدیک به ۲۰ نمایشنامه صحنهای و تلویزیونی با او كار كردم كه اكثر نمایشنامههای تلویزیونی مربوط به زمانی میشود كه نمایشنامهها به طور زنده از تلویزیون پخش میشد. در نتیجه تنها یادگاری كه از این همكاریها دارم مقداری عكس است و دنیایی خاطره. تمام لحظات همكاری ما پر از خاطره است. بهخصوص پشت صحنه تئاتر كه هر بازیگر تئاتری میداند كه پشت صحنه دنیایی است پر از صداقت و صمیمت و هیجان ــ به هر حال برای آنكه سخن را كوتاه كرده باشم فقط به خاطرهای اشاره میكنم كه بازگوكننده روحیه شاد و در عین حال هوشمند او و بیاعتنابودن او به مسائل مادی و هر آنچه كه به طریقی به عوامفریبی و ظاهربینی مربوط میشود، بود.
در سال ۱۳۴۸ در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی ایفای نقش کرد
روزی به دلیل كاری من و پرویز به استودیوی میثاقیه مراجعه كرده بودیم، در بازگشت از استودیو سر چهارراه قوامالسلطنه روبروی سینمای ایفل در انتظار تاكسی ایستادیم. این انتظار ما كمكم طولانی شد و طبیعتا توجه مردم به من و فنیزاده كه به هر حال چهرههای شناختهشده بودیم جلب شد. از طرفی انتظار ما طولانی شد و باز هم از تاكسی خبری نشد. در همین حال فنی زاده با حالتی بسیار شاد و بشاش، بدون آنكه در آن نشانه اعتراض باشد با طنزی بسیار گزنده و زیبا و با صدای تقریبا بلند گفت: ای آقایون رانندگان تاكسی آهای آقایون ماشیندارها … من و خانم تاییدی دو تا دست طلایی داریم كه داره دست میزنه و اسمش هم جایزه سپاسه … حاضریم آنها را تقدیم حضورتان كنیم … لطفا ما را به مقصدمان برسانیم. فكر میكنم با گفتن این جمله خیلی از دردهای جماعت هنرمند متعهد را بیان كرد.»
در سال ۱۳۴۴ در فیلم «خشت و آینه» ساخته ابراهیم گلستان بازی کرد
پرویز فنیزاده در سال ۱۳۴۴ در فیلم «خشت و آینه» ساخته ابراهیم گلستان در نقش یک روشنفکر پرمدعا ظاهر شد و در سال ۱۳۴۸ در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی بازی کرد. او سرانجام در پنجم اسفندماه ۱۳۵۸ در ۴۲ سالگی و زمانی که در حال بازی در فیلم سینمایی اعدامی، ساخته محمدباقر خسروی بود درگذشت. برخی دلیل مرگ او را اعتیاد به مواد مخدر تزریقی دانستهاند و برخی دیگر نیز دلیل مرگ را ابتلا به بیماری کزار دانستهاند. هر چه هست مرگ او در جوانی خسرانی برای سینمای ایران بود.