رضا صلواتی در مرداد ۱۳۹۹ بازداشت شد. دستگاهی که او را بازداشت کرد وزارت اطلاعات بود. حدود یک ماه بعد او به قرار وثیقه آزاد شد. به گزارش خبرگزاریهای حقوق بشری همچون هرانا «قاضی دادگاه» او فردی به نام «برجسته» بود و محاکمه او در شعبه اول «دادگاه» انقلاب شهریار برگزار شد. اتهامات رضا صلوات،ی که بر اساس آن سر جمع به ۲۰ سال زندان محکوم شده بود، «اداره گروه مجازی “اشک آزادی”، تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، عضویت در گروههای غیرقانونی، توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی» بر شمرده شد. به تصریح خبرگزاری هرانا: «با اعمال ماده ۱۳۴، هشت سال زندان برای او قابل اجرا خواهد بود. این حکم به دنبال تسلیم به رای به هفت سال حبس کاهش پیدا کرد.»
آنچه باور آن علیرغم رفتار مکرر جمهوری اسلامی دشوار است این است که فردی به اتهام اداره یک گروه مجازی، که به انتقاد از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی میپرداخت، به هشت سال زندان محکوم شده باشد. رضا صلواتی بابت اتهام این گروه مجازی و انواع و اقسام اتهامات سیاسی دیگر که به صورت سریالی برای او ردیف شد، حدود ۴۰ روز در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ و بند ۲۴۰ اوین به سر برد و بازجویی پس داد.
در دی ۱۳۹۹ بود که رضا صلواتی برای اجرای حکم هفت سال زندان بازداشت شد و به زندان بدنام تهران بزرگ موسوم به فشافویه منتقل شد. زندان فشافویه زندانی است که «علیرضا شیرمحمدعلی» در آن به قتل رسید. در این زندان محکومان سیاسی از آزار سیستماتیک و هدایتشده زندانیان جنایتکار در امان نیستند. این هدایت توسط زندانبانان و نهادهای ادارهکننده زندان صورت میگیرد. افراد بسیاری شهادت دادهاند که اساسا کسانی که به عنوان «مسئول» زندان شناخته میشوند زندانیان متهم به جرائم خطرناک را هدایت میکنند تا به زندانیان سیاسی آسیب برسانند.
رضا صلواتی در زندان تهران بزرگ (فشافویه) محبوس است
به عنوان نمونه در توصیف قتل علیرضا شیرمحمدعلی اینچنین آمده است: «در حدود ساعت هشت و بیست دقیقه شامگاه دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی محبوس در تیپ ۱ اندرزگاه ۱۱ زندان تهران بزرگ «موسوم به سوئیت»، توسط ۲ نفر از زندانیان جرائم خطرناک و غیر مرتبط با زندانیان سیاسی به نامهای محمدرضا خلیلزاده، متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر، و حمیدرضا شجاعزاده، متهم به قتل عمد و محکوم به اعدام، که در بند زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ نگهداری میشوند این زندانی سیاسی را با چاقو مورد حمله قرار دادند و پس از واردآوردن چاقو به شاهرگ و شکم علیرضا شیرمحمدعلی، این زندانی سیاسی را به شدت مورد آسیب قرار دادند.»
در همان سال ۱۴۰۰ خبری منتشر شد که: «در پی بروز درگیری و ضربوجرح شماری از زندانیان محبوس در تهران بزرگ»، ۱۴ تن از این زندانیان به صورت اجباری به تیپ ۲ در سالن ۱ این زندان منتقل شدند. این سالن در خود زندان وحشتناک تهران بزرگ، باز بسیار وضعیت بدتری دارد. به عنوان «بند دربسته» از آن یاد میکنند و شرایط فوقالعاده نامناسبی دارد. رضا صلواتی در میان آن ۱۴ زندانی بود.
اگرچه رضا صلواتی در چنین زندان بدنام و در چنین وضعیت هراسانگیزی به سر میبرد ولی همراه با یاران خود و دیگر زندانیان سیاسی در درون بند نیز از شجاعت و جسارت سیاسی کم نمیگذارد و تلاش میکند از فشافویه نیز صدای رسای مظلومان باشد. پس از قتل بکتاش آبتین – شاعر زندانی که به علت اهمال عمدی مسئولین در زمینه بیماریاش، عملا به قتل رسید – رضا صلواتی به همراه برخی از زندانیان سیاسی دیگر از زندان تهران بزرگ بیانیهای صادر کردند و در آن تاکید کردند: «کشتن زندانیان سیاسی به روشها و ابزارهای مختلف در جهت تزریق ارعاب و ترس به جامعه طی چند سال اخیر تبدیل به یک روند تکراری برای حکومت ضد بشری جمهوری اسلامی شده است.»
در بخش دیگری از بیانیه به رفتار «وحشیانه» زندانبانان اشاره شد و نوشته شد: «بیتوجهی نهادهای حقوق بشری و بینالمللی نسبت به این موضوع باعث شده دستگاه سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی دیگر هیچ نگرانی و ترسی بابت پیامدهای بینالمللی جنایتهای خود نداشته باشد و با همکاری دستگاه تبلیغاتی خود از جهتی این جنایت را توجیه و از جهت دیگر به تزریق ارعاب و ترس مبادرت کند. … این بیتوجهی باعث شده گارد زندان اوین بدون هیچ دلهره و نگرانی به زندانیان سیاسی که در اعتراض به کشتهشدن همبندیشان بکتاش آبتین تحصن کرده بودند حمله کنند و آنها را وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار دهند.» این زندانیان خواستار «اقدام عملی» علیه جمهوری اسلامی شدند.