Search

English

رویا حکاکیان؛ بانویی سزاوار ستایش

«رویا حکاکیان» را می‌توان از موفق‌ترین مهاجران ایرانی در نظر گرفت که بعد از مهاجرت در نوجوانی با غلبه بر سختی‌های زندگی در تبعید و پی‌گیری علایق و دل‌بستگی‌هایش توانست کتاب‌های محبوب و پرفروشی خلق کند و به‌عنوان روزنامه‌نگار و برنامه‌ساز تلویزیونی مطرحی در کشور جدیدش، امریکا شناخته شود. البته در تمام این سال‌ها علی‌رغم بعد مسافت، وی از سرزمین مادری‌اش نبریده است و همیشه مهر آن را در دل دارد.

رویا حکاکیان در ۲۷ مهر ۱۳۴۵ در خانواده‌ای فرهنگی در محله میدان ولیعصر تهران دیده به جهان گشود؛ خانواده او از یهودیان شناخته شده و مورد احترام این جامعه بودند. مادر رویا، هلن نام داشت و پدرش حق‌نظر از اولین فارغ‌التحصیلان دانشکده افسری بود که بعدها شغل معلمی و مدیری را پیش گرفت. رویا آخرین فرزند و تک‌دختر این خانواده در کنار سه برادر بزرگ‌تر بود.

در دوران کودکی رویا، اقلیت‌های مذهبی به معنی واقعی کلمه از آزادی عمل برای پی‌گیری ایمان خویش برخوردار بودند و از این رو برای مثال مدارس یهودی متعددی در سطح شهر تهران و دیگر نقاط کشور مشغول فعالیت بودند. رویا هم تحصیلات ابتدایی خود را در یکی از همین مدارس به نام «مجد دانش» که به مدیریت پدر اداره می‌شد، آغاز می‌کند و طی سالیان بعد نیز در دیگر مدارس یهودیان در سطح شهر، تحصیلات خود را مانند سایر کودکان پی‌ می‌گیرد. ولی این دوره کودکی و نوجوانی دورانی آرام نبود و تب انقلاب و اعتراض در جامعه فراگیر بود. رویا هم از این قافله عقب نمی‌ماند و در سنین نوجوانی با مطالعه و خواندن کتاب‌های روشنفکری مختلف و شنیدن سخنرانی‌های آتشین جذب ایده انقلاب و مخالف وضع موجود و فضای بسته سیاسی شاه می‌شود. علاقه‌ای که بعدتر در کتاب خاطرات خود از آن به‌عنوان اولین عشق زندگی‌اش نام می‌برد.

در نوجوانی به مطالعه کتاب‌های روشنفکری مختلف و شنیدن سخنرانی‌های آتشین پرداخت

اما این شیفتگی و علاقه خیلی زود رنگ دیگری به خود می‌گیرد. بعد از انقلابی که اکنون دیگر انقلاب اسلامی نام گرفته، رویا تغییرات عمده و نامطلوبی را در زندگی شخصی خود و اطرافیانش حس می‌کند. یکی از اولین این برخوردها وقتی بود که مدیریت مدرسه «راه دانش» که در آن مشغول به تحصیل بود، علی‌رغم یهودی بودن مدرسه، به دست خانمی مسلمان می‌افتد و از همان موقع این مدیر جدید سعی می‌کند به دانش‌آموزان بفهماند که آن‌ها نباید پیرو دین والدین‌شان باشند و باید خود تحقیق کرده و دریابند اسلام دین حق و حقانیت است و باید بدان بگروند! همین مسئله به‌خودی‌خود برای رویا عجیب به‌نظر می‌رسید تا این که دید برادران بزرگ‌ترش مجبور به ترک کشور هستند و صندلی‌های کلاسش هر روز خالی‌تر از دیروز می‌شوند و لیست غایبان کلاس هر روز فزونی می‌یابد؛ شاید در آن سنین درک دلیل این مسئله اندکی برایش دشوار بود ولی دست سرنوشت به زودی رویا را نیز در زمره کسانی قرار داد که نام‌شان در لیست غایبان، ثبت شده بود.

با بیشتر شدن سخت‌گیری‌ها و بالا گرفتن تعصبات، پدر رویا نهایتا تصمیم می‌گیرد با خانواده خود از ایران مهاجرت کند. ولی از آنجا که خود موفق به دریافت گذرنامه نمی‌شود، دختر و همسرش را در سال ۱۳۶۳ به خارج از ایران می‌فرستد تا این که خود بعد به آن‌ها ملحق شود. رویا و مادرش به اروپا می‌روند و یک سال بعد را با سختی زندگی پناهندگی و بلاتکلیفی دست و پنجه نرم می‌کنند تا اینکه بالاخره به ایالات متحده مهاجرت کرده و در این کشور ساکن می‌شوند. رویا که از همان آغاز نیز تمایلی به ترک کشور و مهاجرت نداشت، با زندگی جدید در آغاز ارتباط عمیقی برقرار نمی‌کند و هنوز دل در آرمان‌های انقلابی و عدالت‌خواهانه دارد. اما هر چه پیشتر می‌رود می‌بیند این انقلاب و عملکرد‌هایش با آنچه انتظارش را داشتند سازگار نیست و اینجاست که مجبور می‌شود به عشق اول خود خیانت کند و دست از او بشوید.

 او فیلم‌های متعددی هم با موضوعات اجتماعی و حقوق بشری ساخته است

با ورود به آمریکا و سکونت در نیویورک، رویا وارد در کالج بروکلین شد و تحصیلات خود را در رشته روان‌شناسی از سر گرفت و در دوره کارشناسی این رشته فارق‌التحصیل شد و بعدتر نیز موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته مددکاری اجتماعی از کالج هانتر شد. رویا از همان دوران نوجوانی علاقه زیادی به شعر و ادبیات داشت و این علاقه را حتی مهاجرت و زندگی جدید کم‌رنگ نکرد. همین باعث شد او دلتنگی‌ها و حرف‌ها و دغدغه‌های خود را با زبان شعر بیان کند و نتیجه آن دو کتاب شعر به زبان فارسی شد که «به خاطر آب» و «نامی سزاوار نیایش» نام دارند و جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده‌اند. البته فعالیت ادبی رویا به همین دو کتاب محدود نمی‌شود؛ او چند سال هم مسئولیت سرویس شعر نشریه ادبی «پر» را عهده‌دار بود و مقالات متعددی نیز در زمینه نقد ادبی نگاشته است.

آنچه رویا را در میان خوانندگان انگلیسی‌زبان مطرح کرد اولین کتاب وی، «سفر از سرزمین نه» (journey from the land of No) بود که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و روایتی از خاطرات رویا در دوران نوجوانی و زندگی در ایران به عنوان یک دختر یهودی است. این کتاب بسیار مورد استقبال قرار گرفت و توجهات جهانی را به سمت او جلب کرد به‌طوری که در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها جای گرفت.

کتاب دوم او که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، داستانی به کل متفاوت دارد؛ این کتاب به ماجرای ترور سران کرد اپوزیسیون توسط عاملین جمهوری اسلامی در سال ۱۹۹۲ در رستورانی در برلین می‌پردازد که به ماجرای میکونوس معروف است. خانم حکاکیان درباره نوشتن این کتاب می‌گوید : «خود من باور نمی‌کردم که هیچ‌وقت کتابی با موضوع قتل و کشتن بنویسم، ولی ماجرای نوشتن این کتاب وقتی به ذهنم رسید که یکی از نجات‌یافتگان این واقعه شبی مهمان خانه من بود.» این  کتاب «قاتلین قصر فیروزه» (Assassins of the turquoise palace) نام دارد. او در این کتاب تحقیقات جامعی راجع به ماجرای میکونوس انجام داد و با اشخاص مختلف درگیر در ماجرا، مصاحبه کرد. حاصل این تحقیقات کتابی جامع و مستند درباره آن واقعه تلخ شد که باز استقبال و محبوبیت شدیدی را برای وی به ارمغان آورد.در سال ۲۰۰۸ این کتاب جایزه پنجم اکتبر ۲۰۱۳ در نیویورک برای تالیف این کتاب جایزه ادبی انجمن نویسندگان آمریکایی ِ آسیایی تبار را از آن خود کرد. همچنین در همان سال توسط ویراستار نیویورک تایمز به‌ عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد.

فعالیت روزنامه‌نگاری و گزارشگری را به نیز صورت حرفه‌ای پی‌گرفت

خود درباره اینکه چرا به موضوع قتل‌های میکونوس پرداخت، می‌گوید: «بیش از هر دلیل دیگری داستان میکونوس به لحاظ روایتی، داستانی بسیار خارق‌العاده و جذاب است. قاتلان آن بسیار خبیث و اربابان آنان بسی خبیث‌تر از قاتلان و هر دوی این‌ها هیچ تردیدی در برحق‌بودن خود و قدرت و احاطه کامل خویش بر همه جنبه‌های این قتل نداشتند. حق هم داشتند که چنین تصوری داشته باشند زیرا که پیش از این در مهار‌کردن پیامدهای همه جنایت‌های دیگرشان بسیار موفق بودند، اما زیبایی این داستان ویژه‌بودن افراد و شرایط ریز و درشتی است که در نهایت این قتل و دادگاه آن را به یک استثنای تاریخ تبدیل می‌کند. اما سوای جنبه‌های جذاب روایتی میکونوس موضوع از یاد‌نبردن یکی از دغدغه‌های فکری من است. من از ۱۳۶۳ که ایران را ترک کردم دیگر به آنجا بازنگشتم و در شرایط حاضر قصد بازگشتن هم ندارم، اما این به معنی آن نیست که من حاضرم به هویت و گذشته و آنچه شاهد آن بوده‌ام پشت کنم. آدم چطور می‌تواند ادعای شرافت داشته باشد اگر حاضر باشد که وقتی به سبب مهاجرت امنیت خود را تامین می‌کند همه گذشته ناامن خود را به فراموشی بسپارد؟»

با همسرش فیلمی درباره زندگی عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت پس از انقلاب ۵۷ ساخته‌اند

خانم حکاکیان فقط در زمینه نویسندگی فعال نیست؛ او بعد از پایان تحصیلات، فعالیت روزنامه‌نگاری و گزارشگری را به نیز صورت حرفه‌ای پی‌گرفت. مقالات او در نشریات معتبری چون نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، واشنگتن‌ پست و هافینگتن‌ پست منتشر می‌شوند و وی از دهه نود در شبکه‌های تلویزیونی آمریکایی به‌عنوان برنامه‌ساز مشغول فعالیت است که در این میان می‌توان به همکاری او با شبکه «سی‌بی‌اس» در فاصله سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ و برنامه شصت دقیقه اشاره کرد.

محافل فرهنگی و ادبی امریکا از رویا حکاکیان به عنوان نویسنده‌ای توانا یاد می‌کنند و چهره‌های ادبی این کشور او را نویسنده‌ای صاحب سبک می‌دانند که دغدغه‌ او مسائل ایران است.

رویا همچنین فیلم‌های متعددی هم با موضوعات اجتماعی و حقوق بشری ساخته است؛ «مسلح و معصوم» (armed & innocent) یکی از معروف‌ترین فیلم‌های اوست که با حمایت یونیسف ساخته شده و درباره کودک‌سربازان است. لازم به ذکر است راوی این فیلم رابرت دنیرو، هنرپیشه مطرح هالیوودی، است که خود نیز در فیلم حضور دارد. سایر فیلم‌ها و مصاحبه‌های خانم حکاکیان را نیز می‌توانید در شبکه یوتیوب وی دنبال کنید.

اگر بخواهیم تمام عنوان‌ها و کارهای خانم حکاکیان را فقط بر شماریم از حوصله این گزارش خارج است. رویا همواره در راستای شناساندن فرهنگ ایرانی به غرب و رفع سوء‌تفاهم‌های موجود فعال است چرا که معتقد است تصویری که رسانه‌های غربی از ایران و ایرانیان نشان می‌دهند، جامع نیست و کاستی‌ها و سوء‌تفاهم‌های بسیاری را در پی دارد.

خانم حکاکیان همچنین از بنیان‌گذاران مرکز اسناد حقوق بشر ایران بوده و عضو هیئت مدیره سازمان بین‌المللی پناهندگان است. ایشان در سال ۲۰۰۰ با آقای رامین احمدی، اندیشمند لیبرال و استاد دانشگاه، ازدواج کردند که حاصل این ازدواج دو پسر دوقلوی ۹ساله است. رویا اکنون علاوه بر پی‌گیری‌ دغدغه‌های شخصی و ادبیات در برنامه خاورمیانه «مرکز ویلسون» در واشنگتن دی.سی مشغول به فعالیت است و هنوز هم بعد از تجربه زندگی متاهلی و مادری، همان انرژی دوران نوجوانی در وی اولین چیزی است که به چشم می‌آید.

رویا در ساخت فیلمی درباره زندگی عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت پس از انقلاب ۵۷، با همسرش همکاری کرده است. این فیلم «آخرین گروگان» نام دارد که نخستین فیلم مستند ایرانی درباره زندگی یک زندانی سیاسی است. در این فیلم بخش‌های فیلمبرداری‌شده در ایران حاصل فیلمبرداری کاوه گلستان، عکاس و فیلمبردار بنام، است. او در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ هنگام انجام ماموریت تصویربرداری بر اثر انفجار مین کشته شد. 

این فیلم که به گفته دکتر رامین احمدی به دلیل کمبودهای مالی هنوز در مراحل پایانی تولید قرار دارد، در سفارت لهستان در واشنگتن پایان می‌گیرد. در فیلم آخرین گروگان، گذشته از دختر و همسر عباس امیرانتظام، شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای از جمله ریچارد کاتن، مایکل مترینکو، یکی از دیپلمات‌های آمریکایی گروگان‌گرفته‌شده در تهران، دکتر منصور فرهنگ، سفیر ایران در سازمان ملل متحد در دو سال نخست انقلاب ۵۷، و گروهی از کارشناسان حقوق بشر و مورخین نیز حضور دارند.

در برنامه خاورمیانه «مرکز ویلسون» در واشنگتن دی.سی مشغول به فعالیت است

پی‌نوشت: این گزارش در بخش زندگی شخصی و جزییات زندگی در ایران، حاصل مصاحبه نویسنده با خانم حکاکیان است.

انتشارات بیشتر ...