Search

English

خانه‌ی رو به ویران صادق هدایت

 توانا– کتاب‌های صادق هدایت پس از انقلاب اسلامی اجازه‌ی انتشار پیدا نکردند. بهانه‌ی عدم صدور مجوز برای انتشار این کتاب‌ها غالبا این بوده که داستان‌های این نویسنده‌ی بنام ایرانی که شهرت جهانی دارد یاس‌آور و مروج خودکشی است. از طرفی گفته می‌شود که کتاب‌های هدایت با باورهای مذهبی مردم سر ستیز دارد.

حتا پیش آمده که در نمایشگاه کتاب هر جا پوستری از عکس صادق هدایت بوده است روی آن کاغذ سفیدی چسبانده شده تا مردم او را نبینند.این بی‌مهری به نویسنده‌ی سرشناسی چون صادق هدایت که آبرو و اعتبار داستان‌نویسی ایران در جهان است تنها به آثار او محدود نمی‌شود. خانه‌ی این نویسنده‌ی بزرگ نیز از اتهام اباحه‌گری مبرا نیست و از این‌رو به آن جفا می‌شود.

صادق هدایت

 صادق هدایت

خانه‌ی صادق هدایت به آدرس استان تهران، شهر تهران، خیابان سعدی، خیابان شهید سروش‌الدین تقوی(هدایت سابق، کپنهاک اسبق و کوشک دیرین) پلاک ۳ (۱۱ سابق) فی‌مابین خانه‌ی سفیر کبیر دانمارک (سفارت سابق) از غرب و بیمارستان امیر اعلم (زایشگاه کورش دیرین) از شرق، خانه‌ای است که سرنوشت غم‌انگیزی داشته است.

خانه‌ی پدری صادق هدایت، خانه‌ای زیبا با معماری دوره‌ی قاجار است. این خانه پیش از انقلاب قرار بود به موزه‌ای تبدیل بشود تا یادگارهای صادق هدایت در آن قرار بگیرد.

خانه صادق هدایت

در منزل صادق هدایت

در سال ۱۳۵۳ شهبانو فرح پهلوی این خانه را خریداری می‌کند تا به مرکز ادبی صادق هدایت تبدیل بشود و کار مرمت این خانه از همان زمان آغاز می‌شود. در همان سال نامه‌ای از دفتر فرح پهلوی یه کلیه وراث هدایت ارسال می‌شود و از آن‌ها درخواست می‌شود اگر وسیله‌ای از صادق هدایت در اختیار دارند، آن را به صورت امانت در اختیار خانه‌ی موزه‌ی صادق هدایت قرار بدهند تا در معرض دید عموم مردم قرار بگیرد. این کار تا سال ۱۳۵۶ دوام یافت و فهرستی از این وسایل تهیه شد:

«عینک، ۲ عدد ساعت مچی، ۲ عدد قلم خودنویس، کیف چرمی ، ۱تخته قالیچه چهره هدایت کار رضا تبریزی، کتاب عززالملوک الفرس و سیرهم ، دایره‌المعارف Dictionaire Encyclopedique Armand Colin  ،کارت نقاشی با مدادرنگی، کتب و آثار و نوشته‌ها ۶۱ جلد ، قیچی و پاکت‌بازکن در جلد چرمی، چوب سیگار ، دکمه سردست ژاپنی، سنجاق کراوات با علامت S، تابلوی نقاشی از صادق هدایت کار حسین کاظمی، جا سیگاری، ۴ عدد عکس، ۳ عدد نامه ، هزاربیشه، صندلی، تابلوی پیرزن ژاپنی با طفل، تابلوی صورت مردی که روی پا نشسته و دست روی زانو دارد ،تعداد قابل ملاحظه‌ای کتاب‌های صادق هدایت (حدود ۸۰‌جلد) کارت پستال، عکس، نوشته‌های صادق هدایت و اسناد و مدارک دیگر …»

وسایل شخصی صادق هدایت

 وسایل شخصی صادق هدایت
 
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید این خانه مصادره شد و در اختیار دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار داده شد و پس از آن به عنوان مهد کودک کارکنان «مهد کودک صادقیه» مورد استفاده قرار گرفت.

جهانگیر هدایت برادرزاده‌ی صادق هدایت در گفت‌وگویی با بی‌بی‌سی در اسفندماه سال ۱۳۸۶ در مورد وضعیت این خانه چنین می‌گوید:

«متاسفانه این خانه که باید قاعدتا محلی باشد برای بازدید نه تنها مردم ایران بلکه تمام دوستداران هدایت از سراسر جهان به محلی تبدیل شده که اصلا در شان هدایت نیست. این خانه در حال حاضر انبار بیمارستانی است و هر چقدر هم ما در این مورد اقدام می کنیم هیچ کس پاسخگو نیست. جالب اینجاست که اصلا این اثر باید ثبت ملی شود چون خانه ای بازمانده از دوران قاجار است و جزو میراث فرهنگی است اما هیچ کدام این اتفاق ها نمی افتد. این خانه را قبل از انقلاب دفتر فرح پهلوی خرید تا آن را به مرکز ادبی هدایت تبدیل کند ،طبعا تعمیر و آماده شد و بعد هم آمدند تمام لوازمی که نزد وراث هدایت مانده بود را گرفتند تا موزه درست کنند. تنها کسی که لوازم را نداد من بودم که گفتم این مال عموی من است و نمی دهم و چه کار خوبی کردم . باقی لوازم سرنوشت بسیار نابسامانی پیدا کردند چون بعد از دست به دستچرخیدن بالاخره تحویل داده شد به موزه رضا عباسی و موزه هم تمام اینها را در زیرزمین انبار کرد. آثاری که دنیا تشنه دیدن آنهاست.»

بخشی از خانه‌ی صادق هدایت

حیاط منزل صادق هدایت

جهانگیر هدایت سرنوشت این خانه را این‌گونه شرح می‌دهد:

«وضع خانه بسیار بد است. اولا علی رغم تمام مقرراتی که هست در این خانه تا توانسته اند تغییرات دادند. و بعد هم می گویند ما برای این خانه خیلی خرج کردیم. خانه را اول تبدیل کردند به مهد کودک برای کارمندان حالا هم که ظاهرا تبدیل شده به کتابخانه دانشگاه اما دانشجو پایش را آنجا نمی گذارد.

بعد هم اگر یک خبرنگاری بخواهد این خانه را ببیند باید از هفت خان رستم رد شود. اول باید نامه بنویسد به دانشکده پزشکی تهران و کلی مورد بازخواست قرار بگیرد. یعنی یک ایرانی حق ندارد خانه بازمانده از یک نویسنده معاصر خود را ببیند و باید به متصدیان پزشکی هی توضیح دهد.

بعد هم که از این هفت خان رد شدید حق عکسبرداری ندارید. چرا؟ اگر این خانه را درست و سالم نگه داشتید باید خوشحال باشید که تصویرش منتشر هم شود ولی حتما عکس این ماجرا صادق است که اجازه عکسبرداری به کسی داده نمی شود. متاسفانه این خانه در وضع بسیار نابسامانی به سر می برد و یکی از کوته کاری های میراث فرهنگی است.»

 بخشی از منزل صادق هدایت

 حیاط منزل صادق هدایت

خانه‌ی صادق هدایت در تاریخ ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملی ایران با شماره ۲۴۹۱ به ثبت رسید اما این ثبت موجب نشد که خانه وضعیت بسامان‌تری پیدا کند.

جهانگیر هدایت در مورد وضعیت این خانه بعد از ثبت در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا می‌گوید:

«خانه صادق هدایت به انبار و زباله‌دانی بیمارستان امیراعلم تبدیل شده است. البته جلو در نوشته شده خانه ثبت ملی است، اما کسی حق ندارد داخل برود و یکی از آشنایان ما که به ترتیبی وارد خانه شده ۳۰۰ عکس از خراب‌کاری‌های داخل خانه تهیه کرده است. تا امروز در وضعیت این خانه بهبود ایجاد نشده است. دارند از این خانه دوران قاجار که جزو آثار ملی است، نهایت سوءاستفاده را می‌کنند، در حالی‌که آن خانه باید جایی باشد که از همه جای دنیا به بازدیدش بیایند و این به نفع ادبیات، فرهنگ و اعتبار مملکت ماست. آخرین باری که من به این خانه رفتم، یک روز جمعه در شهریورماه بود که یک روز یک مؤسسه توریستی، تور خانه هدایت گذاشته بود. از من هم خواستند بروم و برای شرکت‌کننده‌ها راهنمای تور شوم. آن‌ها برای این کار از رییس بیمارستان امیراعلم اجازه گرفته بودند.

دبوار خانه

 دیوار حیاط منزل هدایت

او در ادامه اظهار کرد: در حال حاضر این خانه وضعیت بسیار اسفناکی دارد و مالکیت آن کاملا مبهم است؛‌ چون خانه از طرف دولت قبل خریداری شد که به موزه هدایت تبدیل شود،‌ بعد بلاتکلیف ماند و بیمارستان آن را تصرف کرد، وگرنه بیمارستان سند و مدرکی ندارد. درواقع باید خانه را به ما می‌سپردند. توجه نکردن به میراث فرهنگی در این مملکت مسأله‌ای فوق‌العاده سؤال‌برانگیز است.»

دیوار خانه

 خانه صادق هدایت

صادق هدایت، داستان‌نویس شهیر ایرانی در ۲۸ بهمن‌ماه ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد. بسیاری او را از پیش‌گامان داستان‌نویسی نوین ایران دانسته‌اند. آن‌چه بی‌شک موجب شهرت جهانی هدایت شده است، رمان ِ «بوف کور» این نویسنده است. رمان بوف کور به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. مصطفی فریدون فرزانه از دوستان هدایت در کتاب «آشنایی با صادق هدایت» تاریخ انتشار این رمان را سال ۱۳۰۹ می‌داند. آغاز کتاب بوف کور شاید از معروف‌ترین جملاتی باشد که در ادبیات فارسی میان مردم دست به دست شده و استفاده شده است.

حیاط خانه هدایت

حیاط منزل صادق هدایت

«در زندگی زخم‌هایی است که مثل خوره روح را در انزوا می‌خورند و می‌تراشند. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد؛ چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیش‌آمدهای نادر و عجیب بشمارند…»

 
 
 
 

انتشارات بیشتر ...