تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدین شاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانه این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. «روحوضی» نمونهای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدین شاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیرهای، متبلور بود. کریم شیرهای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و میتوانست هرچه میخواهد بگوید و شاه از این بداههگوییهای او دچار مسرت میشد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالنهای تئاتر و اپراها، این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.
ناصرالدین شاه پس از بازگشت از اروپا دستور ساخت سالن تئاتر در تهران را صادر کرد
او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایشهایی مانند آنچه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و اینچنین شد که ناصرالدین شاه اولین کسی بود که به شکلگیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشههایی نیز پرورش یافتند. نخستین اینها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش درمیآمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعودمیرزا، مشهور به ظلالسلطان، فرزند ناصرالدین شاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.
او در سال ۱۲۹۶ شمسی شرکت کمدی ایران را تشکیل داد
سید علی نصر کسی که به او لقب پدر تئاتر ایران دادهاند نیز از همینجا برآمد. سید علی نصر سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و همچنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پستهای دولتی بسیاری نیز به دست آورد. نصر در سال ۱۳۱۵ به حکمرانی مازندران رسید و حدود سه سال در مازندران استاندار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخستوزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهدهدار شد. پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینههای احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و همچنین سفیر کبیر ایران در چین و هند شد و نماینده ایران در سازمان ملل بود. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد. او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاشهای مجدانه نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.
از آثار نصر میتوان به «علمالاشیا» در شش جلد و «هنرآموز دوشیزگان» در شش جلد، «حفظالصحه»، «فیزیک گاز»، «تاریخ ایران و دنیا»، «تاریخ عمومی» و «تاریخ مختصر ایران» اشاره کرد. سید علی نصر در زمینه تئاتر صاحب تالیفات بسیاری است. تعداد زیادی نمایشنامه توسط او نوشته شده است که نمایشنامه «سیروس»، «اشتباه لُپّی»، «زن بی وفا»، «تا اینجوریم همینجوره»، «قمارخانه»، «طلبکار و بدهکار، سیهروزان»، «یتیم، عجب پوکری»، «گلناز و نوروز»، «کوچولو موچولو» و … از نمایشنامههای او است. از ترجمههای او میتوان به «تاریخ یونان»، «انقلاب فرانسه»، «عوامفریب سالوس»، «سه عروسی در یک شب» و … اشاره کرد. نمایشنامههای علی نصر موضوعات و مضامین اجتماعی داشت. سید علی نصر در سال ۱۲۹۶ شمسی شرکت کمدی ایران را تشکیل داد. پس از این در سال ۱۳۱۸ و ۱۳۱۹ است که به جد و جهد نصر «تئاتر نصر» در بخشی از ساختمان «گراند هتل» در خیابان لالهزار تهران ساخته میشود. بعدها تاسیس سالنهایی چون تئاتر پارس، تئاتر ایران، مادام بری، تماشاخانه هنر و تئاتر دهقان در ادامه روند مسیری بود که سید علی نصر آن را آغاز کرده بود.
تئاتر نصر
لالهزار برای بسیاری از ایرانیان پر است از خاطره. «وقتی ناصرالدين شاه از دومين سفر به اروپا برگشت، به دستور وی خيابانی داير شد که از غرب به خيابان علاءالدوله ( فردوسی بعدی) و از شرق تا فيلخانه سلطنتی میرسيد و نيمکتهايی در اطرافش نصب شد تا به گفته شاه بدل شانزهليزه پاريس باشد. اين اولين خيابان بود که به ضرورت خيابان کشيده شد و نه به نام اصناف ساکن آن (مانند صابونپزخانه، مردهشورخانه، درخونگاه، قصابخانه) و نه به نام نامداران ساکن آن (اميريه، احتشاميه، فرمانيه، پل اميربهادر، امين حضور، ميرزا محمود وزير) بلکه چون باغچههايی در ميان داشت که گل در آن کاشته شده بود «لالهزار» نام گرفت.
نمایی از خیابان لالهزار در زمان ناصرالدین شاه
جعفر شهری در کتاب «طهران قديم» مینویسد: «عشقی و عارف بهترين کارهای خود را در سالن گراندهتل لالهزار به صحنه بردند و خانمهای شوخوشنگ با لباسهای اروپايی و پسران رعنا سر شبها رو به آن میآوردند و شيکپوشترين مردان و آلامدترين زنان را میشد در آن خيابان ديد. تا شروع سلطنت رضا شاه لالهزار تنها خيابان متجدد در سراسر کشور بود، خيابانی که در جنوب به ميدان توپخانه منتهی میشد که در دوران قاجار جشنهای معدود سالانه با آتشبازیها در آنجا برپا میشد و هم محل برگزاری گاردنپارتی و مراسم سالگردهای سلطنتی بود. شمال لالهزار به خيابان شنی باريکی میرسيد که سفارتخانههای بريتانيا و روسيه و ترکيه را با تراموايی به عمارت بهارستان منتهی میکرد و بالاتر از آن بيابان بود. در شروع سلطنت رضا شاه و دوران شهرداری تيمسار بوذرجمهری لالهزار امتداد يافت و لالهزار نو شکل گرفت که در ميانهاش چهارراهی به نام مسيو کنت، اولين رئيس پليس ايران را در خود داشت و بسياری از رجال قاجار در آنجا خانههای بزرگ داشتند و مظفر فيروز، نوه فرمانفرما که از تحصيل در اروپا بازگشت در همانجا اولين پاساژ به سبک فرنگی را داير کرد و اولين سينمای روباز مجهز نيز در همانجا بود که به سرعت بوتيکهایی با اجناس خارجی و مغازههای مد را در خود جا داد.»
در سال ۱۳۶۱ موسسه جهاد دانشگاهی سالن تئاتر نصر را در اختیار گرفت که هرازگاهی در آن فعالیتی صورت میگرفت که آن نیز تعطیل شد و به عنوان ملکی تجاری مورد استفاده قرار گرفت. این کار مورد اعتراض هنرمندان واقع شد و پس از آن در هفتم مهر ماه سال ۱۳۸۱ «تئاتر نصر» با شماره ثبت ۶۵۲۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شد. وحید ایوبی، زندگی و گزیده آثار علی نصر را تالیف کرده که در سال ۱۳۸۵ توسط کتابسرای نیک منتشر شده است. در این کتاب هفت نمایشنامه، سه سخنرانی و مجموعه مقالات نصر انتشار یافته است. وحید ایوبی در این کتاب درباره سید علی نصر چنین میآورد: «تاثیر سید علی نصر بر هنرمندان ایران از سال ۱۲۹۵ تا حداقل دو دهه بعد، بهسزا و ارزنده است. بیشتر در مایههای کمدی مینوشت و از مولیر پیروی میکرد. به طور کلی میتوان سبک کاری او را در رده کارهای ناتورالیست-رئالیست به حساب آورد.» بارها خبر تخریب کامل «تئاتر نصر» در رسانهها به گوش رسیده که موجب نگرانی بسیار اهل تئاتر و دوستداران هنر تئاتر شد. احمد مسجدجامعی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت خاتمی و همینطور رئیس پیشین شورای اسلامی شهر تهران زمانی از ویرانی تئاتر نصر ابراز نگرانی کرده بود و در زمان مسئولیتش در شورای شهر خواهان ساماندهی تئاتر نصر شده بود که کماکان هنوز وضعیت مناسبی ندارد.
تئاتر نصر وضعیت مناسبی ندارد
مسجدجامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفند ماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین میگوید: «این بنا – تئاتر نصر – که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دستاندرکاران بتوانند با ساماندهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان تئاتر نصر به حالت کنونی در آمده است. نخست باید همه موارد در این محدوده جمعوجور شود و یک شکل حقوقی بگیرد تا بتوان کار شروع ایجاد موزه تئاتر را در این ساختمان کلید زد. حتی میتوان ساختمان تئاتر پارس را برای ایجاد موزه تئاتر به ساختمان تئاتر نصر متصل کرد.» مرتضی احمدی، بازیگر سینما که در ۳۰ آذر ۱۳۹۳ درگذشت در سال ۱۳۸۶ درباره تخریب «تئاتر نصر» چنین میگوید: «وای به روزی که قلم بشکند! من نمیدانم یک موسسه فرهنگی که تخریب شود چه چیزی میتواند جای آن را بگیرد؟ تئاتر آموزگار مردم است. فقط میتوانم بگویم تخریب این مکانها مصیبت است؛ مصیبت. از وقتی لالهزار مرد تئاتر هم مرد. تاریخ تئاتر این مملکت آنجا دفن است. شما بروید ببینید کشورهای دیگر به چنین مکانهایشان چگونه ارج مینهند؟ همین ارمنستان را شما نگاه کنید! تئاترهای قدیمیاش را پابرجا نگه داشته و مردم میروند و از چنین مکانهایی، که میراث فرهنگی کشورشان است، دیدن میکنند. آن وقت ما! بهترین تئاتر ما در تبریز و در زمان تزارها ساخته شده بود. بانی آن تئاتر آقای عبدالحسین نوشین، پدر تئاتر ایران، بود. نام آن “تئاتر شهرداری” بود و در دوران شکلگیری انقلاب با بمب ویرانش کردند. اینگونه با سرمایههای ملی ما برخورد میشود.»
مرتضی احمدی
مرتضی احمدی خاطرهای از «تئاتر نصر» نقل میکند: «حدود ده سال پیش [اواسط دهه هفتاد] بود که میخواستند تئاتر نصر را دوباره بازگشایی کنند. از همه بازیگران آن نسل دعوت کرده بودند. از من هم دعوت کردند. ظاهر تئاتر نصر را درست کرده بودند. نقاشی شده بود و پردهها هم نونوار شده بود. در میان جمع ما تعدادی جوان هم دعوت شده بودند. از تلویزیون هم برای فیلمبرداری آمده بودند. من نشسته بودم که دیدم خانم ایران دفتری از در وارد شد. به استقبال او رفتم. همیشه صدایش میزدم: “ایران جون”. زیر بغلش را گرفتم و آوردمش. پرسیدم ایران جون! الان چه احساسی داری؟ گفت: دارم جوانیام را لای آجرهای اینجا میبینم. زمانی که خواست به روی صحنه برود، تعدادی کمک کردند و او را با صندلیاش روی سن بردند من نتوانستم جلو بغضم را بگیرم و زدم زیر گریه. همه جمعیت شروع کردند به گریهکردن. این خاطره برای من، هم بسیار تلخ و منقلبکننده است و هم بهیادماندنی. همه با دیدن خانم دفتری گریه میکردیم و یاد آن زمانی افتادیم که خانم دفتری چه بازیگر توانمندی بود. چقدر زیبا و جوان بود … خانم ایران دفتری یک کتاب تئاتر این جامعه بود.» او در یک جمله تئاتر نصر را اینگونه تعریف میکند: «تئاتر نصر مادر تئاتر ایران است. همه ما کارمان را ابتدا از این تئاتر آغاز کردیم. تاریخ تئاتر این مملکت در آنجا دفن شده.»
تاریخ تئاتر ایران در «تئاتر نصر» دفن شده است
سید علی نصر در ۲۶ بهمن ماه ۱۳۴۰ در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد.