«شرم باد بر حاکمیتی که بر پیکر معلمان جامعه تازیانه میزند. … بسیار مایه تاسف است که حاکمیت کوچکترین تجمع اعتراضی را که بر اساس قوانین موجود در کشور از حقوق اولیه شهروندان است برنمیتابد، با اینکه بازداشت معلم بازنشسته آقای لعل محمدی مخالف اصول ٢٦ و٢٧ قانون اساسی میباشد، اما نیروهای آتش به اختیار ضمن توهین و هتاکی ایشان را تا سرحد مرگ شلاق میزنند. آمران و عاملان این امر شنیع (شلاق بر پیکر معلمان جامعه)، آیا شرمزده نمیشوید؟»
این بیانیهای است که در تابستان ۱۴۰۰ از سوی دهها فعال صنفی حوزه معلمان امضا شد. بیانیهای با لحنی شجاعانه و جسورانه که به رفتار دستگاه سرکوب با یکی از فعالان صنفی حوزه معلمان به سختی اعتراض کرد. کسانی که امضای خود را پای این بیانیه گذاشتند همگی در ایران زندگی میکنند و این خود ناشی از آزادگی قابل توجه امضاکنندگان است. یکی از امضاکنندگان شعبان محمدی نام داشت.
شعبان محمدی عضو انجمن صنفی معلمان کردستان در شهر مریوان است. پس از خیزش سراسری معلمان طی پاییز و زمستان ۱۴۰۰، او به همراه چند فعال صنفی دیگر در ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ بازداشت شد و پس از انتقال به اداره اطلاعات مریوان در نهایت به اداره اطلاعات سنندج منتقل و در آنجا زندانی شد.
«ایرانوایر» در گزارشی اختصاصی از این مسئله به نقل از یکی از نزدیکان شعبان محمدی نوشت: «یک کاروان از نیروهای امنیتی مریوان صبح امروز وارد منزل شعبان محمدی شده و بدون حکم قضایی و تشریح اتهام انتسابی او را بازداشت کرده و با خود بردهاند.»
در ادامه این گزارش از توهین ماموران دستگاه سرکوب به خانواده شعبان محمدی سخن به میان آمد و گفته شد: «نیروهای امنیتی علاوه بر توهین و اهانت به آقای محمدی و اعضای خانواده او، منزل این فعال صنفی معلمان را تفتیش کرده و موبایل خود وهمسرش را هم بردهاند.»
در سالهای اخیر تجمعات سراسری معلمان به صورت پرشور برگزار شده است
کاملا بارز و بینیاز از تشریح و توضیح است که یک فعال صنفی حوزه معلمان اساسا باید از آزادی عمل برخوردار باشد. او دست به عمل مجرمانهای نزده است که قرار باشد کاروانی از نیروهای دستگاه سرکوب برای بازداشت او، راهی منزل شخصیاش شوند. اعتراض حق بدیهی هر شهروندی است.
جمهوری اسلامی اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضا کرده است. در ماده ۱۹ این اعلامیه آمده است: «هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است.»
حال این دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است که باید توضیح دهد شعبان محمدی دقیقا چه کرده است که نیروهای دستگاه امنیت جمهوری اسلامی سراغ او رفتهاند و حتی به خانواده او نیز آزار و اذیت رساندهاند و گوشی همسر او را نیز ضبط کردهاند. ضمن این که بنا به تصریح ناظران، این ماموران هیچ حکم قضایی نیز همراه با خود نداشتهاند.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی بایستی با خود کنار بیاید که آیا بایستی مدام به حبس و تهدید و سرکوب و شکنجه معلمان بپردازد یا اینکه در نهایت کرامت انسانی آنان را به رسمیت بشناسد و حقوق حقه آنان را تامین کند؟ چه آنکه معلمان ایرانی نشان دادهاند کوتاه نخواهند آمد!