شهاب سلطانیان نمونه دیگر از زندانیانی است که کاملا بر خلاف اصول اولیه عدالت در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند. جوانانی که در هر وضعیت نرمالی در کشورهای دنیا میبایست به صورت یک شهروند عادی و فعال در امور سیاسی کشور خود مشارکت میجستند ولی در ایران دقیقا به علت علاقهمندی به مشارکت سیاسی بر اساس اصول و باورهای مورد علاقه خود اکنون در زندان به سر میبرند. این شهروند جوان دستکم سه سال از عمر ارزشمند خود را بایستی در زندانهای جمهوری اسلامی بگذراند.
شهاب سلطانیان ابتدا در خرداد ۱۳۹۹ از سوی دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی بازداشت شد. نزدیک به ۵۰ روز در بند انفرادی ۲۰۹ در زندان اوین به سر برد و پس از بازجوییهایی که هیچ اصل حقوقی و قانونی – که در خود جمهوری اسلامی به تصویب رسیدهاند – در آنها رعایت نمیشوند، از زندان به قید وثیقهای سنگین آزاد شد. پس از آن بود که برای او پروندههای گوناگون به اتهامات گوناگون باز شد و «توهین به رهبری»، «حمایت از خاندان پهلوی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و نیز «توهین به مقدسات» از جمله مواردی بودند که سلطانیان بایستی بابت آنها محاکمه میشد.
نکته جالبتوجه اینجاست که در جمهوری اسلامی «توهین به رهبری» جزو اتهامات امنیتی محسوب میشود. یعنی حتی در آییننامهها و موارد مصوب در جمهوری اسلامی که برای تعریف و تبیین جرم سیاسی از نگاه بالادست گذرانده شده بود، توهین به رهبری را حتی به صورت فرمالیته نیز در قالب جرم سیاسی نگنجاندند بلکه آن را یک مورد امنیتی محسوب کردند؛ در حالی که پیدا نیست توهین یک شهروند به یک مقام سیاسی چگونه میتواند امنیت یک کشور را به خطر بیندازد؟! در کشورهای نرمال، توهین و تمسخر مقامات توسط شهروندان رویهای عادی و پذیرفتهشده است.
شهاب سلطانیان در شرایط نامناسبی در زندان تهران بزرگ محبوس است
شعبه ۲۶ «دادگاه» انقلاب تهران برای شهاب سلطانیان دادگاه تشکیل داد و او را به سه سال حبس تعزیری محکوم کرد. دادگاه تجدیدنظر نیز که طبعا بایستی ملاحظات بیشتری را بگذراند و میزان حبس را کاهش دهد، عینا این میزان حبس را تایید کرد و نقش دادگاه تایید نظر را بازی کرد. سلطانیان از فروردین ۱۴۰۰ به زندان تهران بزرگ منتقل شد. زندانی بسیار بیکیفیت که از حداقل استانداردهای یک بازداشتگاه و زندان مناسب تهی است. در خود زندان نیز سلطانیان مورد آزار و اذیت است و از جمله خبرگزاریها گزارش دادند که به همراه عدهای دیگر به بندهای نامناسبتر این زندان منتقل شدند.
البته شهاب سلطانیان شجاعت سیاسی خود را در درون زندان نیز به نمایش میگذارد. از جمله زمانی که «ساسان نیکنفس» – دیگر زندانی سیاسی زندان تهران بزرگ – در پی عدم رسیدگی پزشکی عملا به قتل رسید او به همراه ۲۹ زندانی دیگر نامهای را امضا کرد که در آن آمده بود: «آدمی از این حجم از قساوت متحیر میشود که ساسانها و بهنام محجوبیها با وجود ابتلا به چندین بیماری جسمی و روحی محبوس میشوند به گونهای که نه تنها مشمول قانون عدم توانایی تحمل حبس نمیشوند بلکه در زندان به سبب عدم رسیدگی جان میسپارند، گویی ماشین مرگ قوه قضاییه سر باز ایستادن ندارد.»