از روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی تصاویر دهشتباری در حافظه تاریخ و ما ثبت شده است. از واقعه سینما رکس تا قتل سران و مدیران رژیم پهلوی، اعدامهای گسترده مخالفان و قتلعام سال ۱۳۶۷.
شواهد و قرائن نشان میدهد که جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط افتاده است؛ امری محتوم برای نظامهای سیاسی استبدادی. اما سقوط این نظام استبدادی به معنای آن نیست که میراث شوم آن برای ما به جای نماند: مملکتی ویران، اقتصادی ورشکسته، دروغ، خشم و کینه و نفرت انباشتهشده و محیط زیستی رو به نابودی!
با توجه به چنین وضعیتی ست که آموزشکده توانا نگرانی خود را از چگونگی روند گذار از جمهوری اسلامی پنهان نمیکند. خشم و کینه نهفته در دل مردم دردمند، اگرچه قابل درک، اما هراسآفرین است. برخی کاربران از شدت خشم مینویسند مدیران حکومت کنونی و هواداران آنها را با خشونت از بین خواهند برد؛ اما آیا آنان که خواهان حکومتی دموکراتیک و سکولار هستند، نباید با جمهوری اسلامی تفاوتی داشته باشند؟
این تصویر خشم انقلابیون مسلمان علیه زنی سالمند از هواداران شاپور بختیار است
در راستای چنین دغدغهای، آموزشکده توانا در شبکههای اجتماعی، از مردم دعوت کرد تا در گفتگویی شرکت کنند، نظراتشان را در مورد فردای فروپاشی جمهوری اسلامی بنویسند و بگویند چطور میشود جمهوری اسلامی فرو بپاشد، اما ما فرونپاشیم؟
گفتگوهای جذابی درباره این مسئله بین مخاطبان آموزشکده توانا، در فیس بوک و اینستاگرام، شکل گرفت. تصمیم گرفتهایم بخشی از کامنتها را در قالب گزارشهای کوتاه گردآوری کنیم و با شما عزیزان به اشتراک بگذاریم.
رزیتا، یکی از همراهان توانا، در این باره نوشت: «واقعا ممنون از اینکه همچین بحثی رو شروع کردید، به نظر من هم مهمترین چالش بعد از ج.ا تکرارنکردن سیکل معیوب خشونت هست. به نظرم باید از همین الان دستورالعملهای دقیق به مردم داد که به شدت از کارهای خودسرانه جلوگیری کنن، افراد مظنون رو بدون خشونت دستگیر و زندانی کنن؛ تا در دادگاه به صورت منصفانه محاکمه بشن. ضمنا امیدوارم در دولت آیندهمون حکم اعدام نداشته باشیم؛ مگر موارد خیلی خاص مثل تجاوز و قتل کودکان زیر سن قانونی.»
این تصویر کامنت رزیتا است
بهناز، از دیگر همراهان توانا، ضمن تاکید بر مجازات خاطیان، معتقد است نباید آن کشتارها و خشونتها تکرار شود. به باور او در این صورت است که مردم ایران رنگ خوشبختی را میببیند.
کاربر دیگری با نام شهرام معتقد است کوتاهکردن دست حاکمان جمهوری اسلامی از قدرت و منصب، بهترین مجازات است. به باور او اگر در فردای پس از جمهوری اسلامی، دادگاه فرمایشی برگزار شود و با تعصب و شور انقلابی حکم صادر شود، ۴۰ سال بعد همانجایی خواهیم بود که الان هستیم. بدون شک این افراد باید مجازات شوند اما با حق دفاع و دور از تعصب.
سمانه نیز این نگرانی را بجا میخواند و میگوید بعد از فروپاشی نظام باید به فکر وضعیت روحی مردم بود، امری که از اقتصاد نیز مهمتر است.
آفریدون اما معتقد است برای جلوگیری از ریشهدواندن جنایتکاران در فردای پس از جمهوری اسلامی، باید برخی از آنها را اعدام کرد. به باور او اگر محمدرضا شاه، خمینی را اعدام کرده بود، امروزه ایرانیان وضعیت مطلوبتری داشتند.
پاتریوت نیز مخالف خشونت و کشتار است؛ اما با مجازات مسببان نابودی و عقبراندهشدن کشور، موافق است و راهحلی دارد: «اولا تمام داراییهای خودشون، خانوادهشون، افراد نزدیک بهشون و هر کسی که شک این بهش باشه که ثروتاش از طریق این حضرات جمع شده، پس گرفته و صرف زندگی مردم بشه. بعد در مناطق محروم که تو این چهل سال هیچ خدماتی بهشون داده نشده، در راه آبادی ایران به کار گمارده بشن.»
یکی دیگر از همراهان توانا به نام کتایون، نیز معتقد است آگاهی مردم در این ۴۰ سال بالا رفته است، این را میشود از کامنتهای این پست و خیزش دیماه ۹۶ دید که با وجود سرکوب شدید، مردم از خشونت فیزیکی و درگیری مسلحانه پرهیز کردند. همچنین به باور او يك اپوزسيون متعهد، خردمند و متحد به ميزان قابل توجهي، از بروز خشونت جلوگيري خواهد كرد.
کاوه ضمن انتقاد از «بخشش» به عنوان راهکار بعد از جمهوری اسلامی، در عین حال با کشتار و سوزاندن مخالف است؛ او میگوید میتوان با استفاده از جنایتکاران در کارهای سخت در آبادی ایران کوشید. او اردوگاه کار اجباری را پیشنهاد میکند.
برخی نیز مانند پیمان معتقدند در دوران گذار باید از متخصصان حوزههای جامعهشناسی و روانشناسی کمک گرفت؛ تا با کمترین هزینه و خشونت، مردم را به سمت آرامش و خردورزی سوق داد.