Search

English

نگاهی به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

محمود احمدی نژاد در جایگاه ریاست جمهوری، ساز متفاوتی می‌زد. جدای از تصمیمات بحث برانگیز اقتصادی – اداری همچون انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی، انحلال شوراهای عالی، طرح توزیع سهام عدالت، طرح بنگاه‌های زودبازده و کارآفرین، مهم‌ترین وجه ممیزه احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران، در رفتار او در سیاست خارجی تجلی پیدا می‌کرد.

احمدی نژاد که سودای «مدیریت جهان» را در سر می‌پروراند، ضمن انتقادهای پیوسته و مکرر از نظم بین الملل، در همان سال اول ریاست جمهوری خود، واقعه هولوکاست را انکار کرد و نیز خواستار محو و نابودی کشور اسراییل شد. اظهاراتی که خشم و حیرت ناظران جهانی را برانگیخت و موجب شد فشارها و اعتراض‌ها به جمهوری اسلامی به صورت روزافزونی افزایش یابد. شاید نماند عینی این فشارها را بتوان در تحریم‌هایی یافت که هم از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد و هم از طرف کشورهای قدرتمند غربی بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد.

اما با این حال تصمیمات او سخت مورد حمایت آیت الله خامنه‌ای بودند. اظهارات آیت الله خامنه‌ای در طول چهارسال دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز تاییدی آشکار بر نگاه مثبت آیت الله خامنه‌ای به او و سیاست‌های کلان او در جایگاه ریاست جمهوری بود. حتی یک بار «اکبر هاشمی رفسنجانی» در یک سخنرانی فاش کرد که رهبری در ابتدای کار دولت احمدی نژاد، از امثال او خواستار «مدارا» با این دولت بود.

آیت الله خامنه‌ای بعداً نیز به کرات از دولت احمدی نژاد حمایت کرد و یک بار در سال ۸۷ در تمجید از دولت احمدی نژاد گفت: «این دولت روند بسیار خطرناک غربزدگی و گرایش‌های سکولاریستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مدیریتی کشور بود، سد کرده است.» با این وجود و علی رغم حمایت‌های بی دریغ رهبری از رییس جمهور وقت، سیاستمداران کهنه کار جمهوری اسلامی همچون هاشمی رفسنجانی و اطرافیان او نیز اصلاح طلبان به شدت منتقد احمدی نژاد و سیاست‌های او بودند و در صدد بودند که پس از چهارسال دگرباره فردی از میان خود را به پست ریاست جمهوری برسانند.

بر همین اساس بود که «سیدمحمد خاتمی» در بهمن ۱۳۸۷ به صورت رسمی اعلام کرد که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری «با جدیت» حضور خواهد داشت. اما علی رغم این اعلام نظر عمومی و حدود یک ماه بعد و در حالیکه بدنه اصلاح طلبان خود را آماده کاندیداتوری خاتمی می‌ساختند، حضور میرحسین موسوی در صحنه انتخابات، صحنه را برهم زد و خاتمی با اعلام نام میرحسین موسوی به عنوان کاندیدای مطلوب خود، از عرصه انتخابات کناره گیری کرد. میرحسین موسوی در دوران جنگ هشت ساله، نخست وزیر کشور بود و از جمله نیروهای محبوب آیت الله خمینی محسوب می‌شد. بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بارها از موسوی – به عنوان نماد جریان چپ مذهبی – در برابر راستگرایان مذهبی همچون خامنه‌ای – رییس جمهور وقت – حمایت کرده بود.

در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، خاتمی به نفع موسوی کنار کشید

در این دوره که دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری محسوب می‌شد، ۴۷۵ نفر به عنوان داوطلب ریاست جمهوری ثبت نام کردند که شورای نگهبان به روال همیشگی خود بسیاری از این چهره‌ها را ردصلاحیت کرد و تنها به چهار نامزد اجازه رقابت به عنوان نامزدهای ریاست جمهوری را داد؛ محمود احمدی نژاد، «محسن رضایی»، «مهدی کروبی» و «میرحسین موسوی». محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در طول دوران جنگ ایران و عراق و پس از آن بود و در سال ۷۶ پس از استعفا از فرماندهی سپاه، به دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. مهدی کروبی نیز از نیروهای برجسته چپ مذهبی بود که از جمله سابقه ریاست بر مجلس سوم و ششم را در کارنامه خود داشت. او کاندیدای ناکام. دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری نیز بود. موسوی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ شایعات کاندیداتوری‌اش مطرح بود، این بار پس از ۲۰ سال دوری از سیاست، به صورت جدی برای کسب پست ریاست جمهوری اسلامی ایران خیز برداشته بود.

داوطلبان ردصلاحیت شده

دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز مانند ادوار قبل، شاهد ثبت نام چهره های برجسته ای بود که نتوانستند از سد صلاحیت سنجی فقها و حقوقدانان شورای نگهبان عبور کنند. از جمله ردصلاحیت های شاخص این دوره می توان از چهره هایی چون «اکبر اعلمی»، «رفعت بیات»، و «قاسم شعله سعدی» نام برد. اکبر اعلمی که در ادوار ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی حضور داشت، و در دور پیشین انتخابات ریاست جمهوری نیز ردصلاحیت شده بود، در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نیز نتوانست از سد شورای نگهبان بگذرد. اکبر اعلمی خود را واجد صلاحیت حرفه‌ای و سیاسی برای کسب پست ریاست جمهوری می‌دانست. رییس ستاد انتخاباتی او، دلیل ردصلاحیت اعلمی را به «جریان طرح عدم کفایت محمود احمدی نژاد در مجلس هفتم شورای اسلامی» مرتبط دانست که اکبر اعلمی در پی آن بود.

دیگر داوطلب مشهور ردصلاحیت شده یک زن بود؛ رفعت بیات. بیات در سال ۱۳۳۶ در زنجان به دنیا آمد و پس از فعالیت‌های انقلابی در سال ۱۳۶۴ مسئول «بسیج خواهران کشور» شد. او در سال ۶۹ مشاور معاون رییس جمهور در امور ورزش زنان بود و در سال ۱۳۸۳ نیز توانست به عنوان نماینده زنجان و طارم به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او که در انتخابات پیشین ریاست جمهوری هم ردصلاحیت شده بود، این بار در واکنش به ردصلاحیت خود گفت: «این امر دو دلیل می‌توانست داشته باشد، اول اینکه من زن هستم که با توجه به مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و نظر شهید بهشتی و اعلام آقای کدخدایی این مساله منتفی است و دوم اینکه به دلیل مدیر و مدبر نبودن من را رد کرده باشند.»

رفعت بیات بر این باور است در صورت آمادگی جامعه، شورای نگهبان داوطلبان زن را تاییدصلاحیت خواهد کرد

بیات بعدها نیز در یک گفتگو این ادعا که شورای نگهبان او را به دلیل زن بودن ردصلاحیت کرده باشد، معتبر ندانست. به گفته او در جریان تعیین صلاحیت‌ها به او گفته نشد که به دلیل زن بودن، ردصلاحیت شده است. همچنین او بحث «رجل سیاسی» را محدود به آقایان ندانست. بیات با بیان این ادعا که آیت الله خمینی هم موافق ریاست جمهوری زنان بود، تصمیمات شورای نگهبان را تابعی از خواست و آمادگی جامعه دانست و گفت: «اگر روزی جامعه این آمادگی را پیدا کند که یک خانم رییس جمهوری شود، این بینش اجتماعی در بین مردم و این خواست در جامعه پیدا شود، شورای نگهبان هم به این خواست پاسخ مثبت خواهد داد.»

قاسم شعله سعدی دیگر داوطلب برجسته ردصلاحیت شده بود. او در سال ۱۳۳۳ در شیراز به دنیا آمد و پس از تحصیل حقوق در ایران و فرانسه تا مقطع دکترا، موفق به کسب پروانه وکالت نیز شد. او پس از انقلاب اسلامی، در دانشگاه‌های شیراز و تهران به تدریس حقوق پرداخت و در عین حال در ادوار سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان نماینده مردم شیراز فعالیت کرد. شعله سعدی که زبانی صریح داشت، پس از آن در همه انتخابات‌ها – چه مجلس شورای اسلامی و چه ریاست جمهوری – از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد.

قاسم شعله سعدی، که دلیل ردصلاحیت خود را نگارش نامه ای انتقادی به آیت الله خامنه ای، هفت سال پیش از این می دانست، در عین حال انتظار داشت با «درایت» آیت الله خامنه ای بتواند به جریان انتخابات برگردد. اما این اتفاق صورت نگرفت. شعله سعدی، شخص «احمد جنتی» – دبیر شورای نگهبان – را در این شورا دارای موقعیتی فرادست می داند که می تواند سرنوشت سیاسی شخصیت ها را رقم بزند. او بعدها در یک گفتگو به بیان خاطره ای از چگونگی ردصلاحیت خود در انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی پرداخت که بیان آن در اینجا می تواند نشانگر دایره نفوذ احمد جنتی در شورای نگهبان باشد.

قاسم شعله سعدی گفت: «در قبل از انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی و در دوره تعیین صلاحیت کاندیداها، هفت نفر از اعضای شورای نگهبان جداگانه و شخصا به من گفتند در این دوره تایید صلاحیت خواهی شد و خب اگر این هفت نفر تایید می کردند، یعنی اکثریت شورای نگهبان. اما با این حال، باز من رد شدم. پی گیری که کردم، گفتند به تصمیم آقای «احمد جنتی» ردصلاحیت شدی. از آقای جنتی وقت ملاقات گرفتم و رفتم پیش او و گفتم چرا من را رد کردید؟ چه مدرکی دارید؟ گفت راجع به تو نیاز به مدرک و سند ندارم، نمی گذارم تو کاندیدا شوی! هفت نفر از اعضای شورای نگهبان موافق صلاحیت من بودند ولی نظر جنتی این بود و همان هم شد.»

به گفته قاسم شعله سعدی، احمد جنتی شخصا مانع از کاندیداتوری او می شود

به هرترتیب، این دوره از انتخابات در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ برگزار شد. انتخاباتی که با مشارکت بسیار زیادی روبرو شد. مناظره‌های جنجالی کاندیداها در تلویزیون دولتی، حجم شدید انتقادها از محمود احمدی نژاد، حمایت بسیاری از چهره‌های روشنفکری، هنری و سیاسی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی و شکل گرفتن جریان سبز در حمایت از موسوی، از جمله عوامل حضور ۸۵ درصدی مردم در پای صندوق‌های انتخاباتی بود.

اما طبق آمار اعلام شده از سوی دولت، محمود احمدی نژاد با بیش از ۲۴ میلیون رأی به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام شد. وزارت کشور دولت محمود احمدی نژاد، آرای میرحسین موسوی را بیش از ۱۳ میلیون و آرای مهدی کروبی را بیش از ۳۰۰ هزار رأی اعلام کرد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی به شدت به نتایج انتخابات اعتراض کردند و اعتراض آن‌ها به همراه اعتراض جمعیت بسیار زیادی از رأی دهندگان، وقایع خاص پساانتخاباتی سال ۸۸ را رقم زد که منجر به کشته و زخمی شدن و بازداشت و زندانی شدن بسیاری از فعالان سیاسی – رسانه‌ای شد و فضای امنیتی را در کشور تشدید کرد.

انتشارات بیشتر ...