Search

English

چرا اوکراین برنده خواهد شد؟، فرانسیس فوکویاما

جنگ در اوکراین که اکنون وارد هفتمین ماه خود شده است، برهه حساسی را رقم می‌زند که مسیر دموکراسی جهانی را مشخص خواهد کرد. در مورد اهمیت آن باید به سه نکته مهم اشاره شود.

نخست این که اصلا چرا جنگ رخ داد. حتی قبل از تهاجم روسیه، این استدلال مطرح بود که ولادیمیر پوتین متاثر از ترس گسترش ناتو، به دنبال حایلی بی‌طرف برای محافظت از کشورش بود. با این‌که پوتین بدون شک ایده عضویت اوکراین در ناتو را نمی‌پسندید، ولی این انگیزه واقعی او نبود. عضویت اوکراین اصلا قریب‌الوقوع و حتمی نبود. گسترش ناتو توطئه‌ای نبود که در واشنگتن، لندن یا پاریس طراحی شده باشد تا ائتلاف را تا حد امکان به شرق سوق دهد. این موضوع ناشی از اقمار سابق اتحاد جماهیر شوروی سابق بود که از سال ۱۹۴۵ تحت تسلط این کشور بودند و اعتقاد داشتند که روسیه زمانی که کفه توازن قوا به نفعش پایین بیاید دوباره این کار را انجام خواهد داد. علاوه بر این، پوتین به وضوح توضیح داده است که چه چیزی در خطر بود. در مقاله‌ای طولانی که در سال ۲۰۲۱ نوشته شد و در یک سخنرانی در شب تهاجم، پوتین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت که روس‌ها و اوکراینی‌ها در واقع «یک قوم» هستند که به طور مصنوعی از هم جدا شده‌اند. به طور گسترده‌تر، خواسته‌های روسیه که منجر به جنگ شد به وضوح نشان می‌دهد که مسکو با کل توافق اروپایی پس از سال ۱۹۹۱ که «اروپای کامل و آزاد» را ایجاد کرد، مخالف است. اهداف جنگ روسیه با یک اوکراین بی‌طرف برآورده نمی‌شود. این بی‌طرفی باید در سراسر اروپا گسترش یابد.

تهدید واقعی پوتین در نهایت نه برای امنیت روسیه، بلکه برای مدل سیاسی آن بود. او ادعا کرده است که دموکراسی لیبرال به طور کلی موثر نیست، ولی برای دنیای اسلاو کاملا نامناسب است. یک اوکراین آزاد این ادعا را نقض کرد و به همین دلیل باید حذف می‌شد.

دومین نکته حیاتی مربوط به همبستگی غرب در حمایت از اوکراین است. تا کنون، ادامه عرضه تسلیحات و تحریم‌های اقتصادی برای توانایی اوکراین در مقاومت علیه قدرت روسیه کاملا حیاتی بوده است. اکثر ناظران در واقع از میزان همبستگی ناتو و به‌ویژه از چرخش در سیاست خارجی آلمان شگفت‌زده شده‌اند. با این حال، روس‌ها اکنون بخش بزرگی از گازی را که به اروپا عرضه می‌کنند به تلافی تحریم‌های غرب قطع کرده‌اند و ابهامات زیادی در مورد تداوم حمایت‌های خارجی با سردترشدن هوا و ادامه افزایش قیمت انرژی در سراسر اروپا وجود دارد.

از این نظر، مهم‌ترین متغیری که باید به آن توجه کرد، نتیجه درگیری نظامی جاری است. تحلیلگران سیاسی معمولا معتقدند که نتایج نظامی منعکس‌کننده نیروهای سیاسی زیربنایی است، اما در اوکراین امروز برعکس است: آینده سیاسی این کشور قبل از هر چیز بستگی به موفقیت آن در میدان نبرد در بازه زمانی کوتاه دارد.

در تابستان، زمانی که روسیه از تلاش اولیه خود برای اشغال کی‌یف عقب‌نشینی کرد و جنگ در دونباس متمرکز شد، نظریه‌ای مطرح شد مبنی بر این‌که اوکراین و روسیه «جنگی طولانی» در پیش رو دارند (روی جلد اکونومیست). بسیاری اظهار داشتند که بن‌بست و جنگ فرسایشی اجتناب‌ناپذیر است و امکان دارد که سال‌ها ادامه یابد. با کاهش سرعت حرکت نظامی رو به جلو اوکراین، حرف‌هایی از غرب در زمینه ضرورت مذاکرات صلح و امتیازات ارضی از سوی اوکراین به گوش رسید.

اگر این حرف‌ها مورد توجه قرارمی‌گرفت، می‌توانست منجر به نتیجه‌ای وحشتناک شود: روسیه بخش‌هایی از اوکراین را که بلعیده بود حفظ می‌کرد و کشور توانایی صادرات کالا از بنادر جنوبی خود را از دست می‌داد. چنین مذاکره‌ای می‌توانست صلح در پی داشته باشد، روسیه به سادگی منتظر می‌ماند تا ارتش خود را بازسازی کرده و جنگ را دوباره از سر بگیرد.

در مقابل، اگر اوکراین بتواند قبل از پایان سال ۲۰۲۲ شتاب نظامی خود را بازیابد، برای رهبران دموکراسی‌های غربی بسیار ساده‌تر خواهد بود که استدلال کنند مردم باید کمربندهای خود را در زمستان پیش رو محکم‌تر ببندند. به همین دلیل، پیشرفت نظامی در کوتاه‌مدت برای ائتلاف غربی حیاتی است.

شانس دستیابی اوکراین به شتاب نظامی مورد نظر بسیار محتمل است. در واقع، امکان دارد که در حین صحبت‌های الان ما حتی به وقوع پیوندد. ستاد کل اوکراین در استراتژی سراسری خود بسیار باهوش بوده و تمرکز خود را نه بر دونباس، بلکه بر آزادسازی بخش‌هایی از جنوب که در هفته‌های اول جنگ توسط روسیه اشغال شده بود، قرار داده است. نیروهای اوکراینی از تسلیحات تامین‌شده توسط ناتو، به‌ویژه سیستم موشک‌های دوربرد HIMARS، برای حمله به انبارهای مهمات، پست‌های فرماندهی و مراکز لجستیکی در سراسر جبهه استفاده کرده‌اند. آن‌ها موفق شده‌اند به مناطق ظاهرا امن روسیه در عمق شبه‌جزیره کریمه حمله کنند. در حال حاضر، ۲۵هزار تا ۳۰هزار سرباز روسی در اطراف شهر جنوبی خرسون (Kherson)، که در ساحل غربی رودخانه دنیپرو (Dnipro) قرار دارد، گیر افتاده‌اند. اوکراینی‌ها موفق شده‌اند پل‌های اتصال خرسون به روسیه را از بین برده و حلقه محاصره دور این نیروها را کم‌کم تنگ‌تر کنند. این امکان وجود دارد که موقعیت روسیه در آن‌جا به طرز فاجعه‌باری سقوط کرده و مسکو بخش قابل توجهی از باقی‌مانده ارتش خود را از دست بدهد.

به طور کلی، روحیه سربازان در خطوط اوکراین بسیار بالاتر از خطوط روسیه بوده است. اوکراینی‌ها برای سرزمین خود می‌جنگند و جنایات نیروهای روسی را در مناطقی که روسیه قبلا اشغال کرده بود، دیده‌اند. در مقابل، کفگیر ارتش روسیه به ته دیگ خورده است و برای تامین نیروی انسانی ازدست‌رفته مجبور به استخدام محکومان زندانی و افرادی از اقلیت‌های قومی فقیرتر شده است؛ برای انجام جنگی که به نظر می‌رسد خود روس‌ها تمایلی به انجام آن ندارند.

نکته سوم این است که شکست نظامی روسیه – حداقل به معنای آزادسازی مناطق فتح‌شده پس از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ – طنین سیاسی عظیمی در سراسر جهان خواهد داشت. روسیه و چین قبل از جنگ استدلال می‌کردند که دموکراسی‌های لیبرال، به‌ویژه ایالات متحده، در حال افول هستند. آن‌ها معتقد بودند که سیستم‌های استبدادی آن‌ها برای انجام وظایف بزرگ و عملکرد قاطع مناسب‌تر است. آنچه در عوض اتفاق افتاده این است که مدل تصمیم‌گیری متمرکز روسی با محوریت یک نفر، یکی از سنگین‌ترین اشتباهات سیاسی در تاریخ معاصر را مرتکب شده است. پوتین که در طول پاندمی منزوی شده بود و با واقعیت ارتش خود و افکار عمومی در اوکراین در تماس نبود، اعتقاد داشت که از او در آن‌جا به عنوان یک آزادی‌بخش استقبال می‌شود. چین، به نوبه خود، کاهش نرخ رشدش را نتیجه سیاست «کووید صفر» می‌بیند که به نظر می‌رسد رهبر اصلی آن، شی جین‌پینگ، مصمم است از آن تزلزل نکند. در مقابل، دموکراسی‌های غربی در مواجهه با این چالش متحد و مصمم ظاهر شده‌اند.

اگر اوکراینی‌ها تنها به مقاومت در برابر روسیه اکتفا نکنند و واقعا ارتش عظیم روسیه را شکست داده و مجبور به عقب‌نشینی کنند، بازتاب مثبت آن در سراسر جهان احساس خواهد شد. ملی‌گرایان پوپولیست در سراسر جهان، از ویکتور اوربان تا ماتئو سالوینی، مارین لوپن و دونالد ترامپ، سبک حکومت مردان قدرتمندی چون پوتین را تحسین کرده‌اند. شکست و تحقیر روسیه، این روایت مزیت‌ حکومت‌های اقتدارگرا را از بین می‌برد و ممکن است به تجدید اعتماد به نفس دموکراتیک منجر شود. برای عموم مردم در دموکراسی‌های غربی آسان بوده که صلح و رفاهی را که نظم جهانی لیبرال به وجود آورده است، بدیهی بدانند. شاید هر نسلی باید این درس را دوباره بیاموزد که هر جایگزینی برای دموکراسی لیبرال، تنها منجر به خشونت، سرکوب و در نهایت شکست اقتصادی می‌شود. اگر جهان پیروزی مافوق انتظار اوکراینی‌های شجاعی که برای کشورشان می‌جنگند را ببیند، چنین درسی به همه خانه‌ها خواهد رسید.

اوکراین برنده خواهد شد. سربلندباد اوکراین!

 

فرانسیس فوکویاما عضو ارشد اولیویه نوملینی در موسسه مطالعات بین‌المللی فریمن اسپوگلی استنفورد است. این مقاله با عنوان اصلی “Why Ukraine Will Win” بر اساس سخنرانی او در کنفرانس Forum 2000 در پراگ درباره «خطر آشکار و فعلی دموکراسی» در ۹ شهریور ۱۴۰۱ (۳۱ اوت ۲۰۲۲) نوشته شده است.

انتشارات بیشتر ...