یوسف خوشکیش آخرین رئیس کل بانک مرکزی ایران در دوران پهلوی بود. او در بهمنماه ۱۳۵۶ خورشیدی جای حسنعلی مهران مینشیند که از ریاست بانک مرکزی استعفا میدهد و بهعنوان قائم مقام هوشنگ انصاری به شرکت نفت میرود. با رویکارآمدن جمهوری اسلامی و در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷، یوسف خوشکیش از کار برکنار میشود و به جای او محمدعلی مولوی بر مصدر امر مینشیند و یوسف خوشکیش بازداشت میشود و به زندان میافنتد و به مدت دو سال در زندان میماند و در سال ۱۳۵۹ به وسیله جمهوری اسلامی اعدام میشود. در ۲۵ مردادماه ۱۳۵۹ اعلامیه دادستانی انقلاب درباره اعدام یوسف خوشکیش در روزنامهها منتشر میشود. بر اساس آن اعلامیه او در دو روز محاکمه و اعدام شده است. آن اعلامیه میگوید که دادگاه خوشکیش در روزهای ۱۸ تا ۲۰ مردادماه برگزار شده است و او به اتهام مفسد فیالارض و محارب با خدا و رسول مجرم شناخته میشود و در صبح جمعه ۲۴ مردادماه ۱۳۵۹ اعدام میشود.
در این اعلامیه آمده است که یوسف خوشکیش در طول مدیریت خود، به اقتصاد کشور خیانت بزرگ کرده بود و مرتکب هلاک حرث و نسل شده بود. «هلاک حرث و نسل» برگرفته از آیه از قرآن است که میگوید: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ. و چون برگردد [يا رياستي يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد. (سوره بقره، آیه ۲۰۵) ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در این مورد مینویسد: «حَرْث» به معنى زراعت، و «نَسْل» به معنى اولاد است، و بر اولاد انسان و غير انسان اطلاق مىشود، بنابراين هلاک كردن حرث و نسل به معنى از ميانبردن هرگونه موجود زنده است، اعم از موجودات زنده نباتى، يا حيوانى و انسانى. در معنى حرث و نسل، تفسيرهاى ديگرى نيز ذكر شده از جمله اين كه: منظور از «حرث» زنانند، به قرينه آيه شريفه (نِسائُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ).و منظور از «نسل»، اولاد است، يا اين كه منظور از حرث در اينجا، دين و آیين است، و نسل مردم (اين تفسير مطابق حديثى است از امام صادق عليهالسلام كه در تفسير«مجمع البيان» نقل شده است).
آخرین رئیس کل بانک مرکزی ایران در دوران پهلوی
به هر حال، تعبير به «يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»، كلام بسيار مختصر و جامعى است كه توليد فساد را در سطح جامعه در زمينه اموال و انسانها، شامل مىشود.» در همین اعلامیه خبر از اعدام سه نفر همزمان با اعدام خوشکیش به میان میآید که عبارت بودند از هوشنگ امیرافشارنیا، رئیس سابق زندان اوین، احسان شهبازی و قدرت جمشیدی. در این اعلامیه آمده است که احسان شهبازی از سوی ساواک در کنفرانسها شرکت میجست و یکی از جرایم او کمک به تحکیم پایههای حکومت پهلوی بود.
یوسف خوشکیش یک کارمند ساده بانک بود که پس از قبولی در کنکور اعزام کارمندان بانک به خارج، به فرانسه عزیمت کرد و دوره بانکداری را در آنجا تکمیل کرد. خوشکیش پس از بازگشت به ایران چند سالی در بانک خدمت کرد. او در امتحان دیگری شرکت کرد که از طرف بانک ملی برگزار میشد و در آن امتحان موفق شد و اینبار برای تکمیل تحصیلات خود به انگلستان رفت و پس از آن بار دیگر به ایران بازگشت و به خدمت خود در بانک ادامه داد. او به دلیل تواناییها و درک خوب خود از بانکداری مراتب ترقی خود را طی کرد و به عضویت هیات مدیره بانک ملی رسید و در نهایت به ریاست هیات مدیره برگزیده شد.
در دوران تصدی او در بانک ملی و تحت مدیریت او بانک ملی به یک بانک معتبر جهانی تبدیل شد و در ردهبندی یکصد بانک معتبر دنیا جای گرفت. گفته میشود او به قدری مدیری مصمم و جدی بود و نسبت به منافع بانک حساسیت بالا داشت که حتی برای ایجاد حسابی برای کمکهای ضروری به کارمندان بانک، وجه اولیه آن را از حساب شخصی خود مصرف میکرد تا به بانک ضرری نرسد. شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی تهران، ظرف دو روز خوشکیش را محاکمه و مستحق مرگ دانست.
روزنامه اطلاعات در آنروزها اتهامات خوشکیش را اینگونه روایت کرده است: « بر اساس کیفرخواست صادره از سوی دادستان دادسرای انقلاب یوسف خوشکیش متهم است به دادن ۴۰۰ میلیون تومان وام غیرقانونی به هژبر یزدانی، ثابت نگهداشتن ریال در قبال دلار، ضرب سکههای ۱۰ پهلوی و اهدای این سکهها به ۷۸ نفر از سرسپردگان رژیم و درباریان به مناسبت صدمین سالگرد تولد رضاخان قلدر، دادن وام کلان به مجتمع صنعتی بهشهر (خانواده لاجوردی) بدون گرفتن وثیقه معتبر، پرداخت ۱۲ میلیارد ریال پول به بنیاد پهلوی برای احداث خانهای در آمریکا، معرفی کارمندان بانک به ساواک و در نتیجه دستگیری آنها، ارسال ۲۰۰ میلیون دلار پول به آمریکا در تاریخ ۲/۱۰/۵۷ از حساب دارایی مرکز ارتش شاهنشاهی سابق، پرداخت ۴۰۰ میلیون تومان وام بدون وثیقه معتبر به ساربانها، پرداخت ۱۵۰ میلیون تومان وام به منصور یاسینی، پرداخت ۴۰۰ میلیون تومان وام به میراشرافی، اهدای هدایای کلان به نصیری از بیتالمال و تبریک بهخاطر انتصابش و اتهامات دیگر.»
پس از این، خوشکیش به دفاع مختصری از خود پرداخت و گفت من برخلاف مصالح انقلاب کاری نکردم و در روزهای مبعث و سوگواری در روزنامهها به ملت ایران تهنیت و تسلیت میگفتم. دادگاه اما دفاعیات خوشکیش را مردود دانست و گفت که برای خوشکیش تنها دربار و وابستگان دربار مهم بودهاند نه مردم و حتی کارمندان خود بانک. دادگاه گفت: «مطلب قابل تاسف این است که ایشان در اظهارات خود گفت: من کسی بودم که به مناسبت تولد ائمه اطهار در روزنامهها تهنیت میگفتم. ایکاش ایشان این کار را نمیکرد. اگر فقط میگفت اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر مردم تکلیف خود را میدانستند، ولی ایشان از طرفی تهنیت میگفت و از طرفی از نظامی حمایت میکرد که جزیره کیش میساخت که عشرتکده و قمارخانه در آنجا برقرار کند. تاسیسات جزیره کیش بهتنهایی نصف شهر تهران مصرف برق دارد. برای احداث چنین تاسیساتی ایشان وام در اختیار مسوولان این قمارخانه گذاشته است.»