Search

English

مقدمه‌ای بر دیجیتال دموکراسی

[این مطلب را یکی از همراهان توانا فرستاده است.]

حرکت جامعه و سمت‌وسوی آن

جامعه مثل تمام موجودات زنده دارای حرکتی جوهری است. این حرکت جوهری رو به جلو و به سمت ترقی، پیشرفت و کمال است؛ کمالی که برآیند مطلوب‌ها و خواسته‌های اعضای آن جامعه است. در روند این حرکت می‌توان مانع گذاشت، آن را کند کرد و حتی برای کوتاه‌مدت متوقف کرد و رو به پس‌رفت واداشت. اما دوباره جامعه به سمت و سوی رشد و تکامل باز خواهد گشت . این حرکت که موجب رشد و تکامل یک جامعه است، در بستر زندگی نسل‌ها به آرامی در جریان است. اگر جامعه‌ای بخواهد سرعتی غیرمعمول به این حرکت بدهد، یعنی موجب بروز انقلاب بشود، بسیار ممکن است که دچار ناهماهنگی حرکت جامعه در تمام زمینه‌ها بشود.

ممکن است حرکت در یک زمینه و میدان خاص بسیار شتابان اتفاق بیفتد ولی در سایر زمینه‌ها، از سرعت هماهنگ با آن میدان خاص برخوردار نباشد و چه بسا بسیار کندتر، متوقف یا رو به عقب باشد. نتیجه چنین حرکتی ایجاد آشفتگی در مطالبات قشرهای مختلف مردم است و به‌ویژه باعث عدم مشارکت فرهیختگان جامعه در تعریف معرفت و کمال مطلوب و مورد انتظار جامعه می‌شود. در چنین حالتی کمال مطلوب و پیشرفت جامعه بر اساس خواسته‌های قشر خاصی، که سرعت پیشرفت جامعه را در یک بعد خاص افزایش غیرمعمول داده‌اند، تعیین می‌شود.

این‌که یک قشر یا یک صنف خاص کمال مطلوب جامعه را بسازند همواره مشکل‌ساز خواهد بود. باید اجازه داد کل جامعه به صورت کامل، قانونی، برنامه‌ریزی‌شده و درازمدت به تلاش‌های سازمان‌داده‌شده برای رسیدن به کمال مطلوبی که برآیند خواسته‌های تمامی فرهیختگان آن جامعه است، ادامه دهد. حرکت آرام و پیوسته جامعه به سوی پیشرفت و کمال، که در تمامی میدان‌ها هماهنگ با هم باشد، بهترین نتایج را خواهد داد. بنابراین انقلاب توسط گروه‌های انسانی، نه تنها جامعه را به کمال مطلوب نخواهد رساند بلکه حرکت یکنواخت و هماهنگ پیشرفت و توسعه را آشفته و کند می‌کند.

ادب، زیبایی و عشق باید بنیان فرهنگ ایرانی باشد اما خواسته‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که تصویر آینده جامعه را نشان می‌دهد؛ همان چیزی که «کمال مطلوب یک جامعه» می‌نامیم. گفته شد که «کمال مطلوب یک جامعه» از برآیند خواسته‌های فرهیختگان آن پدید می‌آید. فرهیختگان چه کسانی هستند؟ سوال بسیار روشن و کوتاه است ولی پاسخ‌ها می‌توانند بسیار پیچیده، طولانی و متفاوت و در عین حال متناقص باشند.

از میان اولین مفاهیمی که به ذهن می‌آیند، می‌توان گفت که یک فرهیخته ایرانی دارای تحصیلاتی بیش‌تر از متوسط جامعه است و باید بتواند به یک زبان خارجی صحبت کند؛ زبانی که امکان ارتباط کاری او را با جامعه جهانی به وجود بیاورد. همچنین باید بتواند مطالعات اجتماعی و سیاسی حداقلی را در کنار رشته تخصصی خود انجام دهد و در فرهنگ و ادبیات ملی یا درباره اقوام ایرانی حداقل مطالعات را داشته باشد. آزاداندیشی، مقابله با اختناق و سرکوب، فعالیت‌های اجتماعی و فعالیت‌های حقوق بشری پاره‌ای از عوامل بعدی شناخت فرهیختگان یک جامعه هستند. اگر مفهوم فرهیختگی را یک برداشت ذهنی عام از یک سری ویژگی‌ها بدانیم و آن را یک مفهوم اولیه فاقد تعریف در نظر بگیریم از یک مرحله سخت به راحتی عبور کرده‌ایم. صاحب‌نظران و نواندیشان توانا به یقین بهترین تعریف‌ها را در آینده ارائه خواهند داد. با فرض مفهوم اولیه فرهیخته‌بودن در حال حاضر زمان را برای استفاده از نتایج این مفاهیم به کار می‌گیریم. با فرض فوق برای عبور از این مرحله به یک مکانیزم عملی نیاز داریم که فرهیختگی را در جامعه ایران عینیت بخشد و فرهیختگان را شناسنامه‌دار کند. یافتن چنین مکانیزمی بسیار ساده‌تر است.

برای توضیح بیش‌تر لازم است بیان شود که فرهیختگی، با هر عباراتی که بیان شود، یک صفت نسبی است و در این گفتگو شاخص عددی خواهد داشت و می‌شود گفت فلان خانم از فلان آقا به میزان هشت هزار واحد فرهیخته‌تر است. دوم این‌که هیچ گونه نگاه سیاسی برای انتساب عنوان فرهیخته به یک فرد وجود ندارد؛ حتی ممکن است کسی فرهیخته باشد و در عین حال مرتکب جرمی شده باشد. هر گونه قضاوتی فقط توسط دادگاه قانونی و در مورد اتهام خاص انجام می‌شود.

چرخه دیجیتالی قدرت

در تفکرات آینده‌نگر و در این گفتگو نیز قدرت سیاسی ناشی از اعمال شعور عمومی جامعه است. جامعه تشکیلاتی قدرت‌مندتر از جمع قدرت تمام اعضای آن است. همچون میلیون‌ها قطرات آب که وقتی با هم یک جا باشند قدرت تخریبی سیل را دارند یا قدرت راه‌اندازی مولد برق یک سد را.

اگر بتوانیم قدرت را به اجزای بسیار ریزی خرد کنیم و بعد از به‌هم‌چسباندن این اجزا دوباره آن را بیافرینیم این قدرت ساخته‌شده جدید چند ویژگی نو خواهد داشت. اول این‌که ممکن است بسیار شکننده باشد. یعنی به راحتی از هم گسیخته شود و این بستگی به چسب آن دارد که قانون است. دوم این‌که ممکن است در میان بعضی نقاطی که به هم متصل شده‌اند قطعه ریزی گم شده باشد که طی اجرا این نواقص و حفره‌ها پیدا و برطرف می‌شوند.

مفهوم دیجیتالی‌کردن قدرت شباهتی به ساخت یک پازل دارد. ما قدرت سیاسی را به اجزای ریزی تبدیل کرده‌ایم و حال باید بتوانیم این اجزای ریز را، که هر کدام در اختیار یک فرد از افراد جامعه است ، کنار هم بگذاریم و با کنار هم قراردادن این قدرت‌های جزئی قدرت سیاسی کلی ظهور و نمود پیدا می‌کند. مثال دیگر از جسمی با اجزای به هم پیوسته، صفحه‌های سابنده است که در صنعت و حرفه‌هایی مثل جوشکاری و برشکاری کاربرد دارد. این صفحه‌ها از ذرات سخت و ریزی درست شده‌اند که با چسبی قوی به هم متصل شده‌اند و به راحتی سطوح زبر فولاد را به سطحی صاف تبدیل می‌کند. البته ممکن است گفته شود این مباحث مربوط به علوم تجربی و مهندسی در موضوع علوم اجتماعی و سیاسی کاربرد ندارد. این احتمال را هم باید داد که نهایتا همه علوم از جمله علوم تجربی و علوم اجتماعی نهایتا به سرانجام مشترک و قوانین مشترک برسند. بحث‌های نظری در این موارد در صلاحیت اساتید و دانشمندان رشته‌های مرتبط است. در این نوشته فقط برای وضوح مطلب از این مثال‌ها استفاده شده است و به نتایج عملی مباحث فوق، اهمیت داده می‌شود.

میزان فرهیختگی ملی

هر فرد در زندگی اجتماعی و سیاسی خود دارای مقداری «اعتبار» است. اعتبار هر فرد در جامعه شامل دو قسمت است. بخش نخست «میزان فرهیختگی ملی» است. یک فرد برای به دست آوردن این بخش از «اعتبار»، در طول سالیان عمر زحماتی را متقبل شده است. این زحمات شامل تحصیلات در مقاطع مختلف، کار در زمینه‌های اجتماعی، مدیریتی و سیاسی، مطالعات و پژوهش‌های علمی، فعالیت‌های هنری، تلاش‌های خیرخواهانه و مردمی و بسیاری موارد دیگر است.

«میزان فرهیختگی ملی» معیاری است عددی برای شناختن سیستماتیک توانایی‌های فردی و قابلیت‌های رفتاری هر فرد در فضای سیاسی و مدیریتی. در توضیح بیش‌تر این مفهوم باید گفت که این عدد ملی برای هر فرد حاصل تلاش‌ها و توانایی‌های خود اوست که طبق قانون در یک سیستم یکپارچه ملی محاسبه شده است و به هر فرد تخصیص می‌یابد. «میزان فرهیختگی ملی» در واقع میزان سواد، تخصص حرفه‌ای و شعور و توانایی اجتماعی و سیاسی اندازه‌گیری‌شده هر فرد است. برای مثال هنگامی که استاد زمین‌شناسی یک دانشگاه دوره‌ای کوتاه‌مدت را درباره آتشفشان‌های فعال داخل اقیانوس‌ها می‌گذراند و مدرک آن را به سایت مربوط عرضه می‌کند، امتیاز فرهیختگی مرتبط با آن مدرک به «میزان فرهیختگی ملی» این استاد اضافه می‌شود. این امتیازات، که مجموع آن‌ها «میزان فرهیختگی ملی» هر فرد است در یک تقسیم‌بندی درختی به رسته‌های مختلف تقسیم می‌شوند. برای مثال اعتبار اضافه‌شده به «میزان فرهیختگی ملی» استاد زمین‌شناس فوق در رسته شماره 269 یعنی علوم زمین‌شناسی است. محدودیت خاصی برای این تقسیم‌بندی درختی دیده نمی‌شود و هرچه بتوان آن را ریزتر ودقیق‌تر کرد نتایج مفیدتری در پی دارد. همین استاد ممکن است در رسته 651 یعنی کوهنوردی هم دارای میزان فرهیختگی بالایی باشد که به سبب صعودهای حرفه‌ای به کوه‌های مرتفع آن را به دست آورده باشد.

محبوبیت

بخش دوم اعتبار فرد را «محبوبیت» می‌نامیم. این اعتبار زمانی برای یک فرد به وجود می‌آید که فرد دیگری از اعتبار انباشته‌شده خود به او بخشیده باشد. هر فرد برای اظهار نظر درباره مطلب مورد علاقه خود از این قسمت «اعتبار» خود خرج می‌کند. منظور از خرج‌کردن یعنی این‌که هر فرد با تمایل خود مقداری از «اعتبار»ش را به فرد دیگری منتقل می‌کند. با این انتقال «اعتبار»ها به تدریج یک تن صاحب «اعتبار انباشته‌شده» زیادی می‌شود که می‌گوییم از «محبوبیت» بالایی برخوردار است. می‌توان مکانیزم‌های زیادی را برای تولید و پخش این اعتبار پیشنهاد کرد. از جمله این‌که «محبوبیت» همچون «میزان فرهیختگی ملی» به رسته‌های مختلف تقسیم‌بندی شود. به این ترتیب «محبوبیت» یک خواننده صرفا به خاطر صدای خوب‌اش نمی‌تواند اثری بر انتخابات سیاسی جامعه داشته باشد.

شباهت‌هایی بین پول، که در چرخه اقتصادی به کار گرفته می‌شود، و «اعتبار»، که در چرخه اجتماعی-سیاسی به کار گرفته خواهد شد، وجود دارد . برای روشن‌شدن موضوع در جدول زیر عوامل دو چرخه پیش‌گفته با هم مقایسه شده است.

چرخه مالی و اقتصادی چرخه اجتماعی و سیاسی
ثروت فرهیختگی
پول اعتبار
نقدینگی اعتبار انباشته‌شده (محبوبیت)
مایملک اعتبار ثبت‌شده

هرچه را که بتوان به عدد و رقم تبدیل کرد می‌توان به یک پردازشگر سپرد تا در وسعت یک کشور برای ما آمار و ارقام توانایی‌ها و قابلیت‌ها را در بیاورد و سره را از ناسره جدا کند. کافی است معیارهای مطلوب را برای محاسبه به سیستم داده باشید و بعد از ورود اطلاعات افراد، این کار کاملا راحت و روان تحت پوشش یک «سیستم یکپارچه و کامل راهبری اداری ارکان جامعه» انجام شود . به جرئت می‌توان گفت در این صورت خروجی خوبی خواهیم داشت. «میزان فرهیختگی ملی» و «محبوبیت» هر فرد دو شاخصی هستند که به نام و نام‌خانوادگی او متصل شده و برای عموم قابل مشاهده است. «سیستم یکپارچه و کامل راهبری اداری ارکان جامعه» در واقع به مجموعه نرم‌افزارهایی گفته می‌شود که تولید، گردش و به‌کارگیری اطلاعات را در جامعه سهل و روان می‌کنند.

پیداکردن معیارهای مطلوب و مورد نیاز برای محاسبه میزان فرهیختگی ملی بستگی به جامعه مورد بحث دارد و این‌‌که می‌خواهیم در کدام جامعه این سیستم را پیاده کنیم. برای مثال بالابودن سطح تحصیلات دانشگاهی در اکثر جوامع نکته مثبت و مطلوبی است اما همیشه به این سادگی نیست. در بسیاری از مواقع توافقی روی یک موضوع یا جزئیات آن وجود ندارد. در این‌جا گروه بزرگی از متخصصین و صاحب‌نظران به یاری می‌آیند و در قالب یک سازمان غیردولتی، که منابع مالی آن صرفا حق عضویت اعضا است، کار تعیین معیارهای محاسبه شاخص «میزان فرهیختگی ملی» را به انجام می‌رسانند. این جمع که می‌توان آن را «شورای ملی فرهیختگان» نام نهاد از متخصصین بسیاری در همه گرایش‌ها سود می‌برد ولی به نظر می‌رسد کار حقوق‌دانان در این‌جا سنگین‌تر است؛ حقوق‌دانانی که هنر تولید قانون بر اساس اندیشه‌های نو را داشته باشند. در بخش محبوبیت به نظر می‌رسد مشکل زیادی وجود نداشته باشد و تدوین مجموعه قواعدی برای انتقال اعتبار یا اعتباربخشی کار دشواری نیست. در زمانه‌ای که فضای مجازی، دیگر مجازی نیست و بخش مهمی از زندگی روزمره ماست، شخصیت معنوی ما در این فضا رشد کرده است و فرهنگ جامعه آینده ما نیز در این فضا ساخته می‌شود. تمام این «اعتبار» گفته‌شده در این فضا وجود دارد و تبادل می‌شود. نرم‌افزاری که برای انجام مبادلات فکری فرهیختگان ایرانی لازم است نرم‌افزاری جدید و ترکیبی از فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و توییتر خواهد بود. تمام کسانی که به این نرم‌افزار می‌پیوندند واقعی هستند و همه اطلاعات‌شان رسمی و مستند است.

شالوده تشکیلات در تفکر دیجیتال دموکراسی

پاره‌ای از مفاهیم بنیادی برای طراحی تشکیلات اجتماعی و حکومتی در نظام دیجیتال دموکراسی بدون توجه به شکل رژیم عبارتند از:

1-    هر تشکیلاتی با هر پیشوند و نامی دارای جمع نامحدود است. نام‌هایی که در بیان تشکیلات به کار گرفته می‌شوند زیادند و هر کدام بار معنایی خاصی را به دوش دارند که برای هر کدام باید یک تعریف رسمی و قانونی ارائه داد. بیان این‌که جمع نامحدود است به این معنی است که هر کسی که واجد شرایط عضویت در آن تشکیلات باشد فقط در صورت تمایل خودش یک عضو آن تشکیلات خواهد بود و به این ترتیب شما نمی‌توانید تعداد اعضای این تشکیلات را محدود نمایید. برای مثال فرض کنیم تنها شرط عضویت در یک تشکیلات تصمیم‌گیری خاص، داشتن «میزان فرهیختگی ملی» در رسته 115 به میزان حداقل 131هزار واحد باشد. در این صورت ممکن است در یک جامعه 80میلیون نفری 35412 تن دارای چنین ویژگی باشند. با این فرض در حال حاضر این مجلس به صورت بالقوه دارای 35412 نفر عضو است و در عمل 33967 نفر عضو رسمی این مجلس هستند که ممکن است در هفته آینده پنج تن کم یا هفده تن اضافه شوند.

2-    در هر نظام مبتنی بر «دموکراسی دیجیتال» هر شهروند حق حاکمیت بر زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی خود را دارد. به این معنی که حق حاکمیت هر فرد تا جایی که زیرساخت‌ها و امکانات فنی اجازه دهند توسط خود او در هر زمان و مکان اعمال می‌شود و در غیر این صورت از طریق انتخاب وکیل یا نماینده اعمال اراده خواهد کرد.

3-    میزان تاثیر نظر هر فرد در تصمیمات مستند به رای، در هرتشکیلات به «میزان فرهیختگی ملی» فرد بستگی دارد. یعنی رای هر فرد با رای فرد دیگر برابر نیست. یکسان‌بودن رای دو نفر برای یک موضوع واحد فقط در یک تشکیلات کوچک، که رای‌دهندگان دارای شرایط تقریبا یکسانی هستند، توجیه‌پذیر است. در انتخابات بر پایه رای عمومی افراد جامعه، گزینشی که در آن فقط یک نفر به اعتبار کثرت رای گزیده شود ارزش چندانی ندارد؛ چراکه همه دانش و تفکرات و شناخت رای‌دهندگان یکسان فرض شده است. در یک انتخابات بر پایه «دیجیتال دموکراسی» میزان رای کسب‌شده یک کاندیدا برابر است با مجموع «میزان فرهیختگی ملی» و کسری از «محبوبیت» همه کسانی که به او رای داده‌اند. مشابه برخی از مجتمع‌های مسکونی با تنوع ساخت، که ملاک رای‌گیری اکثریت مالکان در مقابل اقلیت مالکان نیست؛ بلکه مجموع مساحت آپارتمان‌های موافق با مجموع مساحت آپارتمان‌های مخالف سنجیده می‌شود.

VA = S (A+k*P)

در این رابطه میزان رای کسب‌شده یک کاندیدا «VA»، میزان فرهیختگی ملی فرد رای‌دهنده «A» و میزان محبوبیت فرد رای‌دهنده «P» عددی بین0.2 تا 1 است. (صرفا یک پیشنهاد)K.

4-    گرایش سیاسی، اعتقادات دینی و جنسیت افراد هیچ تاثیری بر نظام گزینش بر پایه «میزان فرهیختگی ملی» ندارد. به این معنی که در میان معیارهایی که برای محاسبه «میزان فرهیختگی ملی» به کار گرفته می‌شود گرایش سیاسی مطرح نیست. داشتن گرایش سیاسی برای یک فرد که در رده‌های بالای مدیریتی، چه دولتی و چه غیردولتی، فعالیت می‌کند لازم است. عضویت در یک حزب یا بودن در کادر اصلی یک تشکیلات سیاسی برای بسیاری از مشاغل مدیریتی و سیاسی عاملی ارزشمند است؛ صرف نظر از این‌که چه حزب یا گروهی است. اما گرایش سیاسی و حزبی او عاملی مثبت یا منفی در ورود به یک تشکیلات غیرسیاسی نیست. هر جا که رای‌گیری لازم باشد رای‌دهندگان مختار هستند به ویژگی‌های اخلاقی یا گرایشات سیاسی فرد هم توجه کنند یا به هم‌حزبی خودشان رای بدهند.

5-    رژیم سیاسی کشور هر شکلی که داشته باشد نظام دموکراسی دیجیتال در آن قابل اجرا خواهد بود. یعنی این‌که نظام مدیریتی دربرگیرنده هر رژیم سیاسی است. اگر جمهوری باشد یا رژیم سلطنتی یا حکومت پارلمانی، تفاوتی ندارد. در هر حال می‌شود دموکراسی را با مفهوم دیجیتالی آن پیاده کرد. پس از پذیرفتن جامعه برای اجرای «دیجیتال دموکراسی» به راحتی می‌توان شکل حکومت را با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی رشته‌های جامعه‌شناسی، مدیریت دولتی و مراجعه به خواست، نظر و فرهنگ مردم پیدا کرد. نگارش قانون اساسی برای یک کشور به معنی مشخص‌شدن رژیم سیاسی آن است اما نگارش جزئیات نظام مدیریتی «دیجیتال دموکراسی» نیازی به تعیین شکل حکومت ندارد و می‌توان در دوران استبداد هم متن آن را تهیه کرد؛ گرچه اجرای آن را هیچ حکومت خودکامه‌ای بر نمی‌تابد.

6-    محاسبه «میزان فرهیختگی ملی» در سطح ملی انجام می‌شود و بدین ترتیب هیچ تقسیم‌بندی جغرافیایی بر آن تاثیرگذار نخواهد بود. همچنین است وضعیت اقلیت‌های دینی و سایر تقسیم‌بندی‌های قومی و زبانی. یعنی افرادی که با توجه به «میزان فرهیختگی ملی»شان عضو یک تشکیلات هستند، نمایندگی یک شهر، یک استان یا یک مذهب را ندارند بلکه نمایندگی یک ملت را در آن تشکیلات دارند. فقط عقاید سیاسی هر فرد همواره همراه اوست و به این ترتیب در یک تشکیلات تصمیم‌گیر می‌توان گفت که حزب خاصی در اکثریت قرار دارد. همچنین ممکن است در بین هم‌مسلکان خاصی تعداد انسان‌های دانشمند و متخصص بسیار زیادتر از متوسط جامعه ملی باشد. در آن صورت این جمع، ضمن این‌که به دلیل سطح دانش و بینش اجتماعی بالای خود یک دید ملی دارند، می‌توانند در مواقع رای‌دهی نظر سیاسی خود را اعمال کنند.

7-    نگارش قوانین و تصمیم‌گیری‌های غیرلحظه‌ای، که طبق قانون وظیفه اجرایی دولت نباشد، معمولا توسط پارلمان‌ها و مجلس نمایندگان انجام می‌شود که در هر کشور تعداد مجالس و تعداد اعضای آن و نام این مجالس متفاوت است. در نظام دیجیتال دموکراسی هیچ گاه نظر فردی که دارای دکتری فیزیک هسته‌ای است به عنوان نماینده شهر طبس، برای تصویب قانونی در مورد فصل صید ماهی سفید در دریای خزر به کار گرفته نمی‌شود. در چنین موردی 4267 تن که میزان فرهیختگی ملی آنان در رسته‌های آبزیان، صنایع غذایی دریایی و شیلات بیش از پانزده‌هزار واحد باشد رای خواهند داد. اگر قانون‌نویسان کار خود را به درستی انجام داده باشند بسیاری از این فرهیختگان، که در این باره نظر می‌دهند، شاغلان در صنعت شیلات و از صیادان دریای خزر خواهند بود.

8-    سیاست و مدیریت جوامع همانند علوم نظری یک تخصص است و کار مدیریت جامعه باید توسط متخصصین علمی همین رشته انجام گیرد. در واقع هر کاری باید به متخصصین و تحصیل‌کرده‌های همان رشته سپرده شود. سیاست‌ورزی و مدیریت سیاسی کشور از آن جمله است. در جامعه‌ای که بنا بر آن است که نظام مدیریتی «دیجیتال دموکراسی» پایه تشکیل رژیم سیاسی باشد همه شهروندان باید درک و بینش سیاسی-اجتماعی حداقلی داشته باشند و هر فردی باید برای اعمال حق حاکمیت در سرنوشت اجتماعی-سیاسی خود مهارت‌های لازم را کسب کند. یک فرد با کسب هرچه بیش‌تر این مهارت‌ها و در نتیجه افزایش «میزان فرهیختگی ملی»اش می‌تواند در اعمال حق حاکمیت خویش قوی‌تر ورود کند. هرچه به رده‌های بالاتر مدیریت اجتماعی-سیاسی نزدیک‌تر شویم «میزان فرهیختگی ملی» بالاتری نیاز است که شاید رسیدن به آن بدون تحصیلات دانشگاهی سطح بالا در رشته‌های مرتبط یا ارائه مقالات و نظریات علمی مرتبط، میسر نباشد.

9-    آموزش رفتار اجتماعی و کنش سیاسی همانند سایر علوم در تمامی مقاطع تحصیلی و بسته به سن و سال فراگیرنده باید عملی شود. همان‌گونه که دانش‌آموزان فراگیری اولین درس‌های ریاضیات و ابتدایی‌ترین مفاهیم علوم طبیعی را در سال‌های اول دبستان شروع می‌کنند، ساده‌ترین روابط زندگی اجتماعی را نیز به همان دانش‌آموزان می‌توانیم و باید آموزش دهیم. قوانین راهنمایی و رانندگی در میانه راه و مباحث پیشرفته‌تر در دبیرستان باید آموزش داده شود و این حداقل اجبار است.

10-  از تمامی امکانات پیشرفته ارتباطی و رسانه‌ای استفاده حداکثری انجام می‌شود و همگان در جریان تولید، انتقال و توزیع علم، دانش، هنر، فرهنگ و قوانین و مقررات و هر آنچه که یک انسان در زندگی اجتماعی خود لازم دارد قرار می‌گیرند. دسترسی به اینترنت با سرعت بالا و حجم نامحدود و ارزان برای تمام مردم، در هر کجا که هستند، یکی از زیرساخت‌های لازم برای اجرای دموکراسی دیجیتال است.

چشم به راه نگارش‌های بعدی و ورود دوستان نواندیش به گفتگو هستم.

انتشارات بیشتر ...