Search

English

از تکریم آب در ایران دیروز تا بحران آب در ایران امروز

جشن آبانگان و احترام ایرانیان به آب

ایران در پهنه تاریخ همواره کشوری کم آب بوده و آب همیشه برای ایرانیان عنصری حیاتی محسوب می‌شده است. شاید به این علت بود که نیاکان ما جشنی برای احترام و پاس‌داشت آب آفریدند و در ماه آبان طی مناسکی به تکریم آب اقدام می‌کردند؛ در جشنی موسوم به «جشن آبانگان». درباره چرایی پیدایش جشن آبانگان روایت‌هایی وجود دارد، از جمله روایت‌ها مربوط به داستان جنگ‌های طولانی بین ایران و توران است. افراسیاب تورانی به عنوان دشمن ایرانیان در طی این جنگ دستور داد تا نهرها و قنات‌ها را ویران کنند. پس از آنکه جنگ تمام شد، یکی از پسران تهماسب به نام زود، دستور داد تا دوباره قنات‌ها را برپا کنند و نهرها را روان سازند. جاری‌شدن آب در حیات ایرانیان، موجب جشن آنان شد.

در یکی دیگر از روایت‌های مربوط به این روز آمده است که پس از هشت سال خشکسالی، باران در ماه آبان بارید و از آن پس جشن آبانگان پدید آمد. مانند سایر جشن‌های باستانی، زرتشتیان در موعد جشن آبانگان ابتدا به آتشکده‌ها می‌روند و سپس به کنار جوی‌های آب و یا نهرها روان ‌می‌شوند. آن بخش‌هایی از اوستا که متعلق به آب و آبان است، خوانده می‌شود و از اهورامزدا درخواست فراوانی آب می‌کنند. یکی از روایت‌های مربوط به این روز هم جالب است و می‌گوید اگر در این روز باران ببارد، آبانگان متعلق به مردان محسوب‌ می‌شود و مردان آبتنی می‌کنند و اگر باران نبارد، زنان تن به آب می‌زنند.

درباره احترام به آب در ایران، مورخان باستان روایت‌های خواندنی دارند. از جمله «هرودوت» مورخ یونانی می‌گوید: «ايرانيان در آب ادرار نمى‌کنند، آب دهان نمى‌اندازند و در آب روان دست نمى‌شويند.» «استرابون»، جغرافی‌دان یونانی نیز درباره احترام و ارزش‌گذاری ایرانیان به آب مى‌گويد: «ايرانيان در آب جارى خود را شست‌وشو نمى‌دهند، زمانى که ايرانيان به درياچه يا رود يا چشمه‌اى مى‌رسند، گودال‌هاى بزرگ می‌کنند و قربانى را در کنار آن مى‌کشند و سخت پرواى آن دارند که هرگز خون به آب نياميزد، چون اين کار سبب آلودگى آب خواهد شد.»

از جمله نیایش‌هایی که در جشن آبانگان در کنار نهرها و از طرف موبدان زرتشتی خوانده می‌شود، خواندن بخش‌هایی از اوستا به نام «اوستای آبزور» است که در آن از جمله آمده است: «آب ما، از آن بدانديش نيست، از آن بدگو نيست، از آن بدکردار نيست، از آن بدبين نيست، از آن کسى که دوست را بيازارد نيست، از آن کسى که همراهان را بيازارد نيست، از آن کسى که کارکن را بيازارد نيست، از آن کسى که خويشان را بيازارد نيست.» در ادامه از این نعمت کم نظیر درخواست‌هایی می‌شود و دعاهایی خوانده می‌شود: «اى آب ستوده، به من بزرگ‌ترين دارش‌ها (نعمت‌ها)، تن درست و اندام درست ارزانى دار. اى آب ستوده، به من خواسته فراوان ببخش، گله و رمه گوناگون و فرزندان دلير همان‌گونه که پيش از من به کسانى که از تو خواستند، بخشيدى.»

ایزدبانوی آب‌های روان در میان ایرانیان باستان «ارداوی آناهید» نام داشت. ایزدبانویی که ناظر و نگهبان آب‌های روان است. نکته جالب در اهمیت این ایزدبانو این است که نقش مهم این ایزدبانو حتی به دوره‌های قبل از زرتشت می‌رسد. نکته مهم در شناسایی جایگاه بسیار مهم این ایزدبانو، رواج این نام، ناهید، در میان مردم ایران – حتی تا امروز – است. در اوستا بخشی نیز به توصیف و ستایش این ایزدبانو اختصاص داده شده است. در «آبان یشت» آناهید زنی جوان، خوش‌اندام، زیبا، با بازوان سپید و اندامی برازنده توصیف شده است که کمربند تنگ بسته و به جواهرات آراسته است. آناهید کفش‌های درخشان به پا دارد و گردونه‌ای با چهار اسب سفید دارد که ابر، باران، برف و تگرگ هستند.

 

ایران؛ در مسیر خشکیدگی

شاید جشن آبانگان، امروزه و با وجود بحران فراگیر آب، برای ما ایرانیان معنای عمیق‌تری پیدا کند. ایران البته هیچ‌وقت کشور پرآبی نبوده است. این کشور جزء کشورهای نیمه‌خشک و خشک جهان محسوب می‌شود. در حالی‌که میانگین جهانی بارش ۸۵۰ میلی‌متر است، میانگین بارش در ایران ۲۵۰ میلی‌متر است. یعنی سه برابر کم‌تر از میانگین دنیا. جدای از این محدودیت طبیعی، ایران از نظر مدیریت منابع آب نیز به هیچ‌وجه در وضع خوبی به سر نمی‌برد.

مصرف بی‌رویه آب در بخش‌های کشاورزی و شهری در رده‌های بسیار بالاتری از استانداردهای جهانی است. طبق استاندارد جهانی، میانگین مصرف آب به ازای هر نفر ۱۵۰ لیتر در شبانه‌روز است، در حالی‌که این عدد در ایران به ۲۵۰ می‌رسد. بر طبق تحقیقات سازمان ملل متحد، تا سال ۲۰۲۵ تعداد کشورهایی که دچار کمبود آب خواهند بود، ۳۰ کشور است که ۱۸ کشور از آن‌ها در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارند و با این وضع ایران نیز یکی از آن ۱۸ کشور خواهد بود.

بحران آب در ایران آن اندازه جدی است که مسئولان جمهوری اسلامی نیز دیگر نمی‌توانند آن را انکار کنند. «حمید چیت‌چیان»، وزیر نیرو، پارسال رسما اعلام کرد که در ایران از ۸۰ درصد منابع آب تجدیدشونده استفاده می‌شود، در حالی‌که در حالت پایدار، یک کشور تنها باید از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدشونده خود بهره‌برداری کند. او پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی را به دلیل مصرف بسیار زیاد منابع آبی دانست و اعلام کرد قبلا در ۲۰ متری می‌شد به آب رسید، در حالی‌که امروزه باید تا حتی ۵۰۰ متر چاه حفر کرد تا بلکه بتوانیم به آب برسیم. به گفته او از مجموع ۶۰۹دشت در کشور، ۲۹۸ دشت دارای بیلان منفی منابع آب زیرزمینی‌ست. او وضعیت تالاب‌ها و رودخانه‌ها را بحرانی ارزیابی کرد و برخی رودخانه‌ها مانند «زاینده‌رود» را رسما خشک دانست.

«کاظم جلالی»، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، در یک میهمانی ابراز کرد که از گزارش‌های فعالان بخش آب کشور درباره مشکلات آب در ایران «وحشت‌زده» شده است. او که نماینده شاهرود است مشکلات آبی را گریبان‌گیر منطقه خود نیز دانست و گفت: «زمانی در منطقه بسطام شاهرود با حفر چاهی ۴۵ متری آب پدیدار می‌شد، اما الان در همان منطقه برای رسیدن به آب باید زمین را تا ۲۵۰ متر حفر کرد.»

عامل بحران آب؛ حکم‌رانی غلط آب

در واقع در تقسیمات اقلیمی، ۳۶ درصد ایران فراخشک، ۲۹ درصد خشک بیابانی، ۲۰ درصد نیمه‌خشک، ۵ درصد مدیترانه‌ای و ۳ درصد نیمه‌مرطوب است و تنها هفت درصد مناطق کشور است که جزء مناطق مرطوب محسوب می‌شوند. با این حساب می‌توان عمق بحران آب و ضرورت مدیریت صحیح منابع آب در چنین کشوری با چنین درجه از خشکی و نیمه خشکی را دریافت. اما با وجود این واقعیت و با وجود خشکسالی و با درنظرگرفت این نکته که در پهنه تاریخ، ایران هیچ‌گاه کشور پرآبی محسوب نمی‌شد، بعضی از کارشناسان این واقعیات را دلیل بحران امروز نمی‌دانند و نقش منفی حکومت را برجسته می‌کنند.

محسن رنانی، اقتصاددان، نقش مردم و فرهنگ در ایجاد بحران آب در کشور را زیر سوال می‌برد و مقصر اصلی را حاکمیت می‌داند و به شدت به «حکم‌رانی غلط آب» حمله می‌کند. به عقیده رنانی حتی الگوی مصرف مردم را نیز حکم‌رانی غلط آب تخریب کرده است. او حتی میزان کم بارش را نیز عاملی چندان مهم در ایجاد بحران آب نمی‌داند و در توضیح بیش‌تر می‌گوید: «مردم ما برای سه هزار سال می‌دانستند که چگونه آب را مصرف کنند و به تعادلی پایدار در طبیعت برسند. گراف‌های میزان بارش در کشور حاکی از آن است که طی سی سال گذشته، میزان بارش در کشور تفاوت چندان محسوسی با سی سال پیش از آن نداشته و حتی آسمان نیز بر ما جفا نکرده است. ولی نظامی ناکارآمد و بی‌تدبیر در حوزه حکم‌رانی آب، به راحتی فرهنگ آبی سه هزار ساله ما را بر باد داده است و اکنون اقدام به زیر سوال بردن جامعه و فرهنگ می‌کنند.»

از دیگر کسانی که نقش حکومت در پدید آمدن بحران فعلی را بسیار زیاد می‌داند و مردم و جامعه را مقصر نمی‌پندارد، دکتر «ناصر کرمی»، استاد اقلیم‌شناسی، است. به باور ناصر کرمی، توپ اصلا در زمین مردم نیست. او از نروژ مثال می‌زند که بالاترین استانداردهای محیط زیستی را دارد اما بدون وجود و حضور پلیس، مردم در خیابان زباله خواهند ریخت. او مشکل بحران آب را یک «موضوع کلان حاکمیتی» می‌داند که بحث‌هایی مانند «فرهنگ‌سازی» اصلا در برابر آن مطرح نیست.

بی‌اعتنایی حکومت به حل بحران آب

همه این مشکلات و در واقع فجایع محیط زیستی در حالی اتفاق می‌افتند که حکومت به حل این بحران بی‌اعتنا به نظر می‌رسد. برای اثبات این مساله کافی‌ست به «سیاست‌های کلی برنامه ششم توسعه کشور» اشاره کرد که حدود چهارماه پیش و در تیر امسال از طرف رهبر جمهوری اسلامی به رئیس جمهوری ایران ابلاغ شد. در حالی‌که خشکسالی بلندمدت و بحران خطرناک آب، زندگی در ایران را با خطر روبه‌رو کرده است، در این ابلاغیه هشتادبندی هیچ اشاره‌ای به مسائل محیط زیستی نشده است. این در حالی‌ست که در این نامه علاوه بر اهداف کلی برنامه ششم توسعه، حتی از برنامه‌های جزیی و اجرایی هم صحبت شده است. اما حتی در حد یک واژه هم به محیط زیست اشاره نرفته است. این در حالی‌ست که ایران بیابان‌زاترین کشور جهان است و به گفته وزیر نیرو به خاطر مشکلات آبی ممکن است تا ده سال دیگر کشاورزی در ایران به طور کامل تعطیل شود.

با این حال در این برنامه رهبر جمهوری اسلامی تاکید موکد روی افزایش جمعیت داشته است. اما پیدا نیست برای جمعیتی که در راه هستند چه فکری اندیشیده شده است و با چه منابع آبی این جمعیت تامین خواهند شد؟ مشکلات جدی‌تر و نزدیک‌تر از آن هستند که به نظر می‌رسند. مشکلات زیست محیطی تنها مربوط به پهنه طبیعت نیستند و قطعا تاثیرات اجتماعی منفی خواهند داشت. «حسین قاضیان»، جامعه‌شناس، درباره بحران آب در ایران و تاثیرات اجتماعی آن می‌گوید: «بحران آب در ایران جدی است، جدی‌تر و حتی وخیم‌تر از آن‌که در ابتدا به نظر می‌رسد. خطر این بحران فقط این نیست که چشم‌انداز طبیعی ما را تغییر می‌دهد٬ بلکه دیر یا زود چشم‌انداز اجتماعی ما را هم دستخوش دگرگونی می‌کند اگر نجنبیم و کاری نکنیم. تغییر چشم‌انداز اجتماعی، یعنی تغییر اولویت‌های اجتماعی، یعنی تغییر دستور کار جامعه و در ‌‌نهایت رفتن به سوی نزاع بر سر ابتدایی‌ترین نیازهای زیستی٬ نزاعی که خواست بهبود مادی را به پایین‌تر سطوح سوق می‌دهد و خواست بهبود فرامادی را به تقاضایی لوکس تبدیل می‌کند. اگر نگران ایرانی بهتر هستیم، باید سخت نگران بحران بی‌آبی باشیم.»

انتشارات بیشتر ...